«تابناک با تو» - در فوریهی ۲۰۱۱، کندی چانگ، هنرمند و طراح شهری، خانهای متروکه را در محلهی شهر نیواورلئان به اثری زنده در هنر تبدیل کرد. او اخیرا کسی را از دست داده بود که عمیقا به او علاقهمند بود و به مفهوم زندگی و آنچه واقعا برایش اهمیت داشت میاندیشید.
چانگ کنجکاو بود بداند که آیا افراد دیگر فکرهایی مشابه در مورد زندگی با حس فوریت و داشتن هدف دارند یا نه؛ بنابراین، تختهسیاهی بزرگ درست کرد که طول و عرض یک طرف خانهی متروکه را گرفته بود. سپس، عبارت «قبل از اینکه بمیرم…» را بالای دیوار نوشت و دهها جمله «قبل از اینکه بمیرم میخواهم …» را به صورت شطرنجی روی دیوار قرار داد.
وی گچهایی هم آنجا گذاشت تا مردم جای خالی را پر کنند، و منتظر ماند تا ببیند چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا مردم چیزی مینویسند؟ آیا خرابش خواهند کرد؟ آیا کسی به آن توجه میکند؟
لازم نبود زیاد صبر کند، انتظارش به سرعت عملی شد، چراکه ساکنان محله و عابران آن را با امیدها، رؤیاها، و آرزوهای خود پر کردند. برخی از نوشتهها بیاحساس و بیروح بود و برخی از آنها عمیقا شخصی:
-قبل از اینکه بمیرم، میخواهم… برای میلیونها نفر آواز بخوانم.
-قبل از اینکه بمیرم، میخواهم… یک کتاب بنویسم.
-قبل از اینکه بمیرم، میخواهم... بفهمم.
-قبل از اینکه بمیرم، میخواهم… به مادرم بگویم دوستش دارم.
-قبل از اینکه بمیرم، میخواهم… یک سوارهنظام باشم.
عبارت به سرعت گسترش یافت و بازدیدکنندگان از سراسر منطقه شروع کردند به نشان دادن رؤیاها و آرزوهای خلاقانه خود روی دیوار. طولی نکشید که دیگران دربارهی ایجاد این تابلو در محل اجتماع خود تحقیق میکردند.
در حال حاضر، بیش از یک صد تابلوی «قبل از اینکه بمیرم…» در شهرهای سراسر جهان وجود داشته است و چانگ و همکارانش جعبه ابزار و دستورالعملهای مفصلی برای گسترش این جنبش ایجاد کردهاند.
چرا پروژهی چانگ به سرعت تقلید شد و این قدر تحت پوشش رسانههای بین المللی قرار گرفت؟
صدای دیوار «قبل از اینکه بمیرم…» همان چیزی است که من و شما میدانیم و بیم داریم نکند درست باشد: ما فقط مقدار مشخصی وقت داریم و اینکه انتخاب کنیم روزهای خود را چطور صرف کنیم بسیار مهم است. همچنین، آگاهیم که چیزهایی وجود دارد که دوست داریم انجام دهیم و تجربیاتی که دوست داریم قبل از مرگ داشته باشیم و بسیاری از آنها خواستههایی است که ماهها یا حتی سالها سرکوبشان کردهایم. ما تیک تاک گذر ثانیهها را حس میکنیم و احساس همراه با آن را که ممکن است فرصتمان برای کمک به این دنیا را از دست بدهیم. با این حال اغلب، این تلنگرها را در نتیجهی ملاحظات عملی بیوقفهی زندگی و کار نادیده میگیریم.
روزهای زندگی شما محدود است. زمانی این روزها خاتمه مییابند؛ همان طور که یکی از دوستانم دوست داشت بگوید: «می دانی، نرخ مرگ ومیر به صورت صد درصدی در حال افزایش است.» افراد زیادی را میشناسم که کل زندگی خود را صرف میکنند تا از این واقعیت بگریزند. آنها زندگی خود را فعالیت عجولانه و آشفته پر میکنند، از یک کار به کار دیگر روی میآورند، و مهم نیست که آنها چقدر در کارشان با موفقیت عمل میکنند، چون روزی با این سؤال روبه رو میشوند: «آیا کاری که انجام دادم امروز واقعا مهم بود؟ »
دیگرانی که ملاقات کردهام فوق العاده در کارشان موفق و پیشرفته بودند و دریافتی بسیار خوبی هم داشتند، اما طی زمان راکد و بیرونق پیش رفتند. احساس کردند چیز بیشتری باید به دست آورند، اما نمیتوانند با دقت نشان دهند که چطور در قدم اول گیر افتادهاند. آنها این ظن را دارند که قادرند سهم بیشتری به دست آورند. شاید حتی واقعا در موضوعی درخشان باشند -اما هیچ نقشه راهی ندارند تا آشکار کنند این سهم چه چیزی میتواند باشد.
گم شدن در معرکه زندگی بسیار آسان است، به طوری که سالها بعد، از سرزمینی دور و غریب سردرمیآورید و آنگاه، از خودتان میپرسید: «من کیستم؟ چگونه به اینجا رسیدم؟ چگونه میتوانم برگردم؟ »
تنها راه برای غلبه بر این سردرگمیها القای رویههای سازگار به زندگیتان است که شما را در مسیری واقعی و ثابت نگه میدارد. بعدها، هر ذرهای از این دستورالعملهای امروزی ارزش حجم وسیعی از راه حلهای عالی خواهند داشت. این کتاب در مورد ایجاد ذهنیت و روشهایی است که نیاز دارید تا اثری از خود به جا بگذارید و برای افزایش این شانسها، در پایان زندگیتان، شما از اینکه روزگارتان را چطور صرف کردید پشیمان نخواهید بود.
امروز چقدر تلاش کردهاید تا در آینده، با خیال آسوده، به خود افتخار کنید؟ منظورم این نیست که چطور از پس کارهای بزرگ برآمدهاید، بلکه منظورم این است که در اداره امورات به ظاهر ناچیز چقدر توانمند بودهاید. آیا شما پیشرفت را در مورد آنچه بیشتر برای شما اهمیت دارد انجام دادید، یا به شایعات، مشغلهها، و انتظارات دیگران اجازه دادید که شور و اشتیاق شما را سرکوب کنند؟
همیشه خواستهایم که عظمت پرشکوه بلندمدت خودمان را قربانی کارآمدی کوتاه مدت کنیم.
بهترین عملکرد شما ممکن است شامل انتخاب به زبان آوردن مفهوم دشواری باشد که به تعویق انداختهاید، یا وقت گذاشتن برای سرمایه گذاری در نتایج آینده به جای تمرکز بر نتایج آنی، یا خلاص کردن خودتان از حیطهی آسودگی به منظور یادگیری مهارتی جدید یا ارتقا دادن افکار خودتان باشد.
جرج برنارد شاو یک بار نوشت: «تا زمانی که زندهام، میخواهم مفید باشم زیرا هرچه سختتر کار کنم، بیشتر عمر خواهم کرد. من در زندگی به خاطر خود زندگی خوشنودم. زندگی برای من «شمعی کوچک» نیست، بلکه مشعلی فروزان است که دادهاند تا نگهش دارم و همچنان پرفروغ به نسلهای بعد تحویل دهم.»
منبع: یک پزشک