چند قاعده املایی برای حروف فارسی
برخی از حروف فارسی هستند که قواعد خاص خود را در شیوه املا دارند که در اینجا بدان اشاره می کنیم:
- همزه، الفهمزه عربی را نباید با الف در فارسی اشتباه کرد. همزه در فارسی جزو واج های صامت است و چنانکه در بخش پیش گفتیم فقط در اول کلمات و پیش از مصوت آغازین می آید. مانند ءارامش (آرامش)، ءابی (آبی)، ءاسان (آسان).
اما همزه در عربی جزو مصوت هاست و با صداهای کوتاهِ فتحه، کسره و ضمه در اول، وسط و پایان کلمات به کار می رود. مانند أحمد، رأفت، ضیاء
به این ترتیب، نکته ای که باید به آن توجه کنیم این است که همزه عربی در وسط و پایان هیچ کلمه فارسی نمی آید و هر کلمه ای چنین بود بدانید که عربی است. بنابراین برخی کلمات فارسی که به اشتباه همزه در آنها آمده نادرست است و نباید به کار رود. پس،
ننویسیم بنویسیم
پائیز پاییز
آئین آیین
بگوئید بگویید
جائی جایی
آئینه آیینه
پائین پایین
روئین رویین
بوئیدن بوییدن
روئیدن روییدن
موئین مویین
***- بحرف «ب» چند نقش را در فارسی ایفا می کند:
1 ـ حرف اضافه: به صورت «به» میان دو واژه بیان نسبت می کند و به هیچ وجه به کلمه بعد از خود نمی چسبد. مانند «هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود.»
تبصره- تنها در مورد «بدین، بدان، بدو، بدیشان و بدانان» استثنا وجود دارد که جدا نوشته نمی شود.
2- نشانه زینت: «ب» بر سر برخی از افعال می نشیند و تنها برای زینت آن به کار می رود و معنای فعل را تغییر نمی دهد. مانند: بنشست، برفت، بگفتند.
3- نشانه زمان فعل مضارع التزامی و فعل امر: در این حالت نیز همواره به فعل می چسبد. مانند برو، بنشینم، بخوان، برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر، اين بگفتند و روان گشتند زود.
* نکته مهم: در حالتی که «ب» بر سر افعالی که با الف مفتوح و مضموم آغاز می شود، بنشیند با اتصال آن، «الف» از سر فعل حذف می شود. افعالی مانند اندوخت، افکند، افتاد، اندیشید. پس،
ننویسیم بنویسیم
بیانداخت بینداخت
بیافکند بیفکند
بیافتاد بیفتاد
بیاندیشید بیندیشید
تبصره ـ در مواردی که همزه آغازین مکسور باشد «الف» حذف نمی شود؛ مانند ایستاد (از مصدر اِستادن): بایستاد
4- «ب» صفت ساز و قیدساز: «ب» بر سر برخی اسم ها، صفت و قید می سازد. در این حالت باید به کلمه بعد از خود بچسبد. مانند: بشدت، بسرعت، بجد، براستی، بجا، براحتی.
این قانون با یک دلیل دستوری اثبات می شود. در بخش اتصال و انفصال خواهیم خواند که ترکیبات، زمانی به هم متصل می شوند که یک نوعِ دستوری مستقل ایجاد کنند. به این معنی که وقتی «ب» حرف اضافه باشد (بند 1) خود یک نوع دستوری مستقل (حرف) است، بنابراین جدا نوشته می شود. اما ب صفت و قیدساز با کلمه بعد از خود یک نوع دستوری مستقل (صفت یا قید) می سازد. برای مثال به دو واژه «به نام» در «به نام خدا» و «بنام» در «دانشمند بنام» توجه کنید. در اولی «به» حرف اضافه است و جدا نوشته می شود اما در دومی «بنام» یعنی «مشهور» صفت است، بنابراین می چسبد. پس،
ننویسیم بنویسیم
به شدت بشدت
به سرعت بسرعت
به جد بجد
به راستی براستی
به ویژه بویژه
به سزا بسزا
به جا بجا
به نام بنام (مشهور)
به ندرت بندرت
به تفصیل بتفصیل
به تدریچ بتدریج
مریم اسدیان، دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی
ادامه دارد...
بسیار سپاسگزارم از این مطلب آموزنده.
البته تصور میکنم بهتر بود در مثالهای اول مینوشتید «ئارامش» و «ئابی» و «ئاسان» و نه «ءارامش» و «ءابی» و «ءاسان»، تا کلمات خواناتر باشند.
همچنین تصور میکنم هرجا «بـ» معنای «با» و «توسط» دارد، باید چسبیده نوشته شود. مثلاً «بنام خدا» (یعنی با نام خدا).
اگر بگوییم «بوسیلۀ او خسارت وارد شد» معنایی کاملاً متفاوت دارد با اینکه بگوییم: «به وسیلۀ او خسارت وارد شد». اولی میگوید توسط او آسیبی وارد شد، و دومی میگوید به ابزار او آسیبی وارد شد.
همینطور است مثلاً «بصورت ظاهری» (یعنی با صورت و نمای ظاهری)؛ یا مثلاً «بشکل سؤالی» (یعنی با حالت پرسشی)؛ و نیز مثالهای خود شما «بشدت» یعنی با شدت، و «بسرعت» یعنی با سرعت، و…
شما بهتر از بنده میدانید که در زبان عربی «بـ» بمعنای «با» است: بسمالله.
باز هم از اطلاعرسانی و آموزش شما (که بسیار هم کمککننده بود) سپاسگزارم!
می خواستم بدونم کدام یک درست است ؟
می افتد ، میفتد ، میافتد
یادداشت و آموزه نوشته شده کمک کننده است بویژه که همراه نوشتن چرایی آن است.