اسفندماهِ هر سال، سازمانهای آتشنشانی سراسر کشور، مستقیم یا غیرمستقیم گفتند و نوشتند از اینکه:
چه لزومی دارد با آتش و دود و انفجار به استقبال سال جدید برویم؟
هرچه میگذرد، به طور کلّی هم کنترل آتشسوزیها توسط کادر خدوم آتشنشان و هم آسیبهای جسمی و تعداد بستری شدنهای ناشی از چهارشنبهسوری در بیمارستانهای سطح کشور سال به سال شیب نزولی به خود میبیند. اما همچنان بیتوجهیها به نکات ایمنی و سهلانگاری در برپایی مراسم چهارشنبهسوری میتواند زیانهای جانی و مالی سنگین و غیر قابل جبرانی را در پی داشته باشد.
ضررهای مالی از جمله تخریب خانهها یا فروریختن دیوارها بر اثر انفجار، کنده شدن آسفالت خیابانها، معابر و پیادهروها، تخریب بیتالمال، بناهایی که ناخواسته طعمه حریق میشوند، سالانه تنها در یک شب صدمات مالی فراوانی را متوجه اموال عمومی و شخصی میکنند.
اما این ضررهای جانی است که دیگر هرگز قابل جبران نیستند.
ناشنوایی، سوختگیهای دست و پا، قطع انگشتان، ورود اجسام خارجی به داخل چشم و خراش عنبیه تا نابینایی مطلق، خفگی، مشکلات تنفسی و در یک کلام از صدمات جسمی ناشی از فعالیتهای چهارشنبهسوری که قرار بوده مثلاً «بمب شادی و هیجان» باشد. در این میان، کودکان و نوجوانان کماکان فاقد آگاهی کافی دربارۀ خطرات احتمالیِ آتشبازیها هستند. آنان به دعوت دوستان و همکلاسیهایشان به تجربۀ یک شب به یاد ماندنی و مفرّح امیدوارند و از ابتدای اسفند برای این شب برنامهریزی میکنند؛ غافل از اینکه خطر مرگ در کمین آنهاست. در شبها و روزهای منتهی به چهارشنبهسوری، مواد منفجره و محترقه، غالباً از راههای قاچاق وارد کشور میشوند و بدون شک فروختن آنها به افراد کم سن و سال، گناهی نابخشودنی از سوی دلّالان، سودجویان و دستفروشان غیرمجازِ شب عید است.
مواد آتشزای غیراستاندارد و دستساز در انبارهای خانگی، گاهی صدایی تا 170 دسیبل تولید میکنند که چندین بار بلندتر از صدای جِت جنگیست! صدای برخی از انفجارهایی که در چهارشنبهسوری شنیده میشوند، قادرند دستگاه شنوایی کودکان را در بزرگسالی معیوب کنند. همچنین نارنجکهای غیرمجاز با صداهای مهیب در نزدیکی بیمارستانها یا خانههایی میترکند که شاید در کانون گرمشان پیرزن و پیرمردی سالمند، زنی باردار یا نوزادی در خواب حضور دارد.
متأسفانه بیخردی، بیوجدانی و قدرنشناسیِ آشکاریست متشنّج ساختنِ فضای خانهها و خیابانهای شهر و کشوری که در قیاس با بحرانهای داخلی در سرزمینهای چپ و راست و شمال و جنوباش، برعکس میتواند با خیالی آسوده سال نو را در سایۀ گرمِ امنیت و آرامش آغاز کند.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از زمانی که به یاد داریم، تمامی یگانهای مرکزی و غیرمرکزی آتشنشانی کلیۀ استانهای کشور در شب چهارشنبهسوری در حالت آمادهباش به سر میبرند. با این حال طبق اعلام بیمارستانهای مخصوص سوختگی، شهروندان بسیاری، اعم از خودِ کسانی که مقصّرِ آتشسوزیها بودهاند یا کسانی که تنها در پی تماشای نورافشانیها قربانی شدند یا حتی رهگذران بیگناهی که تنها در حال تردّد بودند، دچار آسیبهای جدّی شدهاند.
اما به جز اینها، آتشنشانان قشری هستند که نه تنها گاهی زحمات بیدریغ و از جانگذشتگیهایشان «وظیفه» یا «شغل» تلقّی میشود، بلکه دردناکتر آنکه کمتر مصاحبه و گزارش و آماری، از آسیبهای جسمیِ وارده به آتشنشانان در شب چهارشنبهسوری خبر داده است؛ زخمها و جراحات و سوختگیهایی که فداکارانه برای نجات آسیبدیدگان متحمّل شدهاند و رسانهای آن را مخابره نکرده است.
امروز آخرین سهشنبۀ سال 95 است و جای داغ پلاسکو هنوز روی جگر مردم ایران میسوزد.
روز پنجشنبه 30 دی 1395 در حادثهای تلخ و جانکاه 16 نفر از قهرمانان آتشنشان از میان ملّت ایران پر کشیدند. نوروزی که به زودی از راه میرسد، اولین عیدِ خانوادههای داغدار آتشنشانان است؛ اولین هفتسین بدون حضور عزیزانشان.
اگر بر فرض، آتش و آوار و انفجار پلاسکو رخ نمیداد، همان غیور مردان آتشنشانی که امروز دیگر در میان ما نیستند و جایشان در لحظۀ تحویل سال، کنار خانوادههایشان خالیست، باز در شب چهارشنبهسوری باید سر پست خود میایستادند تا در مواقع ضرورت، به دل خطر شبیخون بزنند و شهروندان گرفتار در شعلههای آتش و دود را نجات بدهند، ولی حالا نیستند چون همین "آتش"، بیرحمانه جانِ شریفشان را گرفته است.
هشتگهای خودجوش تحریم خرید مواد منفجره برای چهارشنبهسوریِ بدون آتشسوزی که مدتی است در فضای مجازی، صفحات اینستاگرام و پستهای تلگرامی دست به دست میچرخند، به خوبی نشان داد دلهای مردم ایران در این یک ماه و اندی زمان هنوز مالامال از اندوه و قدردانی از آتشنشانهای شهید پلاسکوست.
بنابراین امسال دیگر فقط بیفکری و بیمسئولیتی نیست اگر آرامش و سلامت همنوعانمان را فدای هیجان چندلحظهای خود کنیم، بلکه بیمعرفتی و لگدمال کردن وجدان انسانی نسبت به جامعۀ داغدار آتشنشانان است.
اتاق خبر24