از مسائل ابتدایی که ذهن بشر را به خود مشغول ساخته است مسئله شغل و اشتغال میباشد. تفکر غربی، جایگاه زن در اجتماع را بر اساس فعالیت زنان در زندگی اقتصادی و اشتغال آنان میشناسد. در کشورهای غربی از مشکلاتی که برای زنان قلمداد میشود پایبندی به رکن خانواده میباشد؛ زیرا به طور معمول کارهایی از قبیل خانهداری، توجه به همسر، تربیت فرزند و... در قالب اشتغال نمیگنجد؛ به دلیل اینکه زنان از حمایت قانونی و مزایایی که از اشتغال رسمی برخودار هستند در بخش غیررسمی بی بهرهاند.
بر این اساس، تعالیم اسلام نسبت به موقعیت اجتماعی زنان و خصوصا زنان مسلمان جهت گیری خود را بیان میکند. زن و مرد ازنظر اسلام اساسا از لحاظ فطری و زیستی از یکدیگر متفاوت هستند، اما این تمایز به معنای برتری یک جنس بر دیگری نیست. زیرا تفاوتهای زیستی میان دو جنس متناسب است و نه نقص یا کمال. در حقیقت ارادهی خداوند بر این اصل استوار است که تفاوتهای بیشتر مرد و زن باعث ایجاد تناسب برای ساختن زندگی مشترک میباشد.
کاملا واضح است که نه مبانی فکری جمهوری اسلامی با کارکردن زن مخالف است، و نه مساله اصلی غرب نگرانی بابت اشتغال زنان ایرانی است! بلکه غرب تحت عناوینی نظیر اشتغال زنان به بهانه «حضور تاثیر گذار در اجتماع»! در حال تولید تعریف جدیدی از توانمندی و اثر گذاری بانوان در اجتماع بوده که در این تعریف نقش مادری به خانه داری تنزل یافته و کار و کارگری زن به عنوان ملاک موفقیت وی بیان میشود.
از جمله تفکرات غرب در کتاب نظام حقوق زن در اسلام میتوان به این مطلب اشاره داشت: «تصور زن در خانه، تصور یک موجود درجه دویی است که موظف به خدمتگزاری به دیگران است... این درست نقطه مقابل آن چیزی است که اسلام بیان کرده است». اسلام تنها دینی است که برای زن همتراز با مرد حقوق انسانی و اجتماعی قرار داده است و علاوه بر آن، براساس نقش مادری زنان به آنان کرامت عطا کرده است بدین صورت که بعضی از وظایف دشوار را از دوش زنان برداشته بدون اینکه این کاهش وظایف دلیلی بر تنزل مقام وی در خانواده و اجتماع باشد.
زن درصورت داشتن مسؤلیت رسمی از منظر اسلام دارای حق مالکیت بر درآمدش میباشد، چه بسا در بحث «اقتصاد زن» شاهد انواع حقوق اقتصادیای هستیم که خداوند برای زنان در نظر گرفته است؛ از حق شیردهی تا نفقه و اجرت المثل و تعلق نگرفتن خمس به موارد فوق؛ اما در عین حال مرد موظف و مجبور است از دارایی های خود تمامی این موارد را پرداخت کند.
نظریاتی که در جوامع سرمایه داری پیرامون حقوق زنان مطرح میشود بیش از پیش به استعمار زن میپردازند و از نظر آنها تنها برنامههایی قابلیت اجرایی دارند که در راه افزایش ثروت سرمایه داران باشد.
در تفکر و مدل زندگی غربی، مرد وظیفه ای ندارد که هزینه زندگی با یک زن را بپردازد در حالیکه در اسلام مرد انواع هزینه ها اعم از: مهریه، نفقه، اجرت المثل و امثالهم را باید پرداخت کند.
برای مثال: در نظریهی نئوکلاسیک این مساله را مطرح میکند که زنان کمتر از مردان مزد می گیرند، چون سطح سرمایه ی انسانی آنها پایین است و قابلیت تولید آنها ناچیز. مراد از سرمایه انسانی اساسا آموزش حرفه ای و تجارب شغلی است. زنان به دلیل اشتغال در فعالیتهای غیر رسمی مانند امور خانه داری و تربیت فرزند از امور رسمی خود دست میکشند در نتیجه کار فرمایان سرمایه گذاری کمتری برروی این قشر میکنند. در کشورهای صنعتی نیز زنان برای بدست آوردن جایگاه اجتماعی بالا کمتر به امور غیر رسمی میپردازند و دلیلی بر باروری پایین در این کشورهای پیشرفته میشود. (زنجانی زاده 1370:152 150-)
نظر شهید مطهری پیرامون اوضاع اشتغال زنان در مغرب زمین به خوبی نشان میدهد که نهایت سواستفاده از توان زن در شغل ها انجام میگیرد و در عوض کمترین حق الزحمه و دستمزد به آن ها پرداخت میشود. شهید مطهری با اشاره به دستمزدهای پایین برای زنان شاغل در جهان غرب میگوید: «هرگاه هزینه ی کارگر زن زیاد باشد، این امر سبب ترجیح کارگر مرد میشود و این خصوصیت در مورد جهان سوم صادق است. در این راستا، سیاستی که علاقمند است موقعیت زنان در بازار کار را بهبود بخشد، بر این پایه قرار دارد که باید میزان آموزش و پرورش حرفهای زنها که سرمایهی انسانی آنهاست، تدوین شود. زنان که تقریباً نیمی از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند، حدود دو سوم از کارهای دنیا را انجام میدهند. با این حال، آنها تنها ده درصد از درآمد جهانی را به دست میآورند و کمتر از یک درصد از دارایی جهان را در اختیار دارند. این موضوع نشان میدهد که بیشتر کار آنها بیمواجب و اغلب در ارتباط با وظایف خانهداری مانند به دنیا آوردن و پرورش کودکان، نظافت و حفظ خانوار، نگهداری از سالمندان و بیماران است (پارپارت ۲۰۰۷). علاوه بر کارهای روزمره خانگی، همچنین بسیاری از زنان، کارهای خارج از خانه را تقریباً با دستمزد پایین انجام میدهند (Ekins 1992). (نظام حقوق زن در اسلام، مطهری،1378،ص215)
چرا اروپا ناگهان به زنان استقلال مالی داد؟
"ویل دورانت" با انتقاد از مبانی نظام سرمایه داری که زنان را تنها به چشم یک ابزار ارزان قیمت برای تولید کالا میدید در کتاب لذات فلسفه صفحه 158، اینطور آورده است: زن اروپایی برای آزادی و حق مالکیت خود از ماشین باید تشکر کند نه از آدم، و در مقابل چرخهای عظیم ماشین باید سر تعظیم فرود آورد نه در مقابل مردان اروپایی. آزمندی و حرص صاحبان کارخانه بود که برای اینکه سود بیشتری ببرند و مزد کمتری بدهند، قانون استقلال اقتصادی را در مجلس انگلستان گذراند
از قول ویل دورانت:«یک قرن پیش در انگلستان کار پیدا کردن بر مردان دشوار گشت. اما اعیانها از آنان میخواستند که زنان و کودکان خود را به کارخانهها بفرستند، کارفرمایان باید در اندیشه سود و سهام خود باشند و نباید خاطر خود را با اخلاق و رسوم حکومتها آشفته سازند، کسانی که ناگاه بر «خانه براندازی» توطئه کردند کارخانه داران وطن دوست قرن19 انگلستان بودند.»
از دیدگاه این فیلسوف و مورخ غربی، «نخستین قدم برای آزادی مادران بزرگ ما قانون 1882 بود. به موجب این قانون زنان بریتانیای کبیر از آن پس از امتیاز بی سابقهای برخوردار میشدند و آن پولی را که بدست میآوردند حق داشتند برای خود نگه دارند. این قانون اخلاقی عالی و مسیحی را کارخانه داران مجلس عوام وضع کردند تا بتوانند زنان انگلستان را به کارخانهها بکشانند، از آن سال تا به امسال سود جویی مقاومت ناپذیری، آنان را از بندگی و جان کندن در خانه رهانیده ، گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کرده است.»
قرآن و استقلال اقتصادی زن
بر اساس قوانین اسلامی که درقرآن آمده است: «مردان را از آنچه کسب میکنند و بدست میآورند بهرههایی ست و زنان را از آنچه کسب میکنند و بدست میآورند بهرههایی است» (سوره نساء، آیه 32). در این آیه کریمه زنان همانند مردان ، میتوانند هر آنچه که در فعالیتهای اقتصادی بدست میآورند حق خود بدانند و از آن به نفع خود بهره ببرند.
شهید مطهری در جای دیگری از کتاب ناظم حقوق زن در اسلام به تفاوت استقلالی که اسلام برای زن در نظر گرفته و استقلالی که غرب در نظر گرفته می پردازد و سطح نازل تعریف استقلال در تفکر غربی را نشان می دهد، تفاوت نوع اعطای استقلال در غرب و اسلام این است که اولا: انگیزه ای که سبب شد اسلام به زن استقلال اقتصادی بدهد جز جنبههای انسانی و عدالتدوستی و الهی اسلام نبوده است. ثانیا: اسلام به زن استقلال اقتصادی داد، اما به قول «ویل دورانت» خانه براندازی نکرد، اساس خانوادهها را متزلزل نکرد، زنان را علیه شوهران و دختران را علیه پدران به تمرد و عصیان وادار نکرد. ثالثا: آنچه دنیای غرب کرد این بود که به قول «ویل دورانت» زن را از بندگی و جان کندن در خانه رهانید و گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کرد. اما در اسلام با استقلالی که به زن داد، هر نوع اجبار و الزامی را از دوش زن برای تامین مخارج خود و خانواده برداشت، زن از نظر اسلام در عین اینکه حق دارد طبق غریزه انسانی به تحصیل ثروت و حفظ و افزایش آن بپردازد، طوری نیست که جبر زندگی، او را تحت فشار قرار دهد و غرور و جمال و زیبایی را که همیشه با اطمینان خاطر باید همراه باشد از او بگیرد. (نظام حقوق زن در اسلام، مطهری،1378،ص213 )
اسلام مرد را موظف به تامین خواستههای زن و فرزندانش میکند و این در حالی است که مردان نمیتوانند در آمدهای خود را شخصی دانسته و خانوادهاش را در آن شریک ندانند.
اما در اینجا یک انتقاد جدی به مسئولین جمهوری اسلامی در خصوص اشتغال زن وارد است. از سویی ما معتقد هستیم مهم ترین وظیفه زن که از پس مردان بر نمیاید تربیت فرزندانی صحیح و سالم از نظر اخلاقی ست که بتوانند جامعه فردا بسازند، اما در عین حال هنوز با گذشت بیش از سی سال از انقلاب اسلامی، مادر بودن به چشم یک شغل دیده نشده است. به این معنا که هنوز دولت امتیاز ویژه ای را برای زنانی که مادر هستند در نظر نگرفته است. آن ها نه بیمه ای دارند و نه
حمایت مالی و درمانی خاصی میشوند.
در صورتی که می بایست دولت خیال مادران از تامین آینده شان راحت کند که این کار در مرحله اول با بیمه زنان خانه دار و زنان مادر صورت میپذیرد و در مرحال بعد با انواع امتیازاتی که می توان برای مادران در نظر گرفت. اما می بینیم که از این امتیازات خبری نیست و یک زن تنها در صورتی که شاغل باشد می تواند از بیمه و امتیاز های اقتصادی برخوردار باشد. پس نمی توان با این وضعیت چندان انتظار داشت که زنان بپذیرند تنها مشغول تربیت فرزندان باشند. و این مشکلی است که به دایره قوانین کشوری بر میگردد درحالی که دین اسلام چندین نوع امتیاز اقتصادی ویژه، برای زنان در نظر گرفته تا حدی که احکام واجب دین نظیر خمس را هم از بعضی دارایی های زنان نظیر اجرت المثل، مهریه و نفقه برداشته است.
شفاف