کوچه های
فراخ روستا، سبک خاص معماری منازل که البته در گذر از مدرنیته کمی دچار
تحول شده، مشاهده اهالی روستا که می گویند ایرانی اند ولی نه زبان
محارورهشان این را می گوید و نه صورت هایشان که بیشتر آدم را یاد
گلادیاتورها و وایکینگ ها می اندازد.
قدهای بلند، چشم های رنگی و موهای بلوند؛ این مردم یک راز دارند و یک
داستان مبهم تاریخی که مرموزشان می کند. داستانی که شبیه افسانه است.
زرگریها خودشان هم دقیقا نمیدانند متعلق به کجای جهان هستند و چه شد
که به ایران آمدند قدیمیهای روستا یادشان است که در زمان جوانیشان
پیرمردی در زرگر بود که تمام حساب و کتابهایش را به زبان روسی مینوشت،
اما بعد از مرگ او نوشتن به زبان روسی ورافتاد؛ حالا این مردم همهشان به
زبان رومانو حرف میزنند و به لاتین مینویسند.
شاید کمتر کسی بداند که زرگرِ شیعه ایرانیِ کشاورز درست از کدام خطه این
پهنه خاکی پا به ایران گذاشته و رومانویِ مسلمان که لاتین را خوب می داند و
به ترکی نیز مسلط است ریشه از کدام سرزمین گرفته است.
آنچه در هنگام ورود به روستا می تواند نظرها را به خود متوجه سازد بافت
کالبدی روستا می باشد و شاید به همین علت است که روستای زرگر را می توان،
ایده آل ترین تصویر از یک روستا دانست، روستایی که امکاناتی چون باشگاه
ورزشی،زمین بازی مختص کودکان و پیست پیاده روی را در بافت کالبدی خود جای
داده است، امکاناتی که بر دیگر جاذبه های روستایی آن می افزاید.
از همه مهمتر نظم دهی و ساختار کلی روستا با وجود شبکة منظم خیابان ها
،کوچه ها و مسیر عبور ومرور آن می باشد که در نگاه اول براحتی می توان
متوجه آن شد.
به طوری که می توان گفت:در روستای زرگر مسیرهای عبورومرور، آن شیب بالا و
سربالایی های معمول یک روستا را ندارد و از این نظر متعادل تر و شبیه تر
به یک شهر می باشد، به طوری که می شود شیب مطلوب خیابان ها و معابر را در
طراحی کالبدی روستا به وضوح مشاهده کرد.
خانه های بی پرچین
علاوه بر فرم روستا، آنچه مهم است و باعث جان بخشی وحیات روستا می شود اهالی باصفا و مهربان آن است.
خودشان می گویند رک هستند، یعنی برخلاف ویژگی بارز ایرانی ها اهل تعارف
نیستند. شاید تفاوت آنها با ایرانی ها را بتوان ازنظر فیزیک بدنی متوجه شد
ومی شود گفت: روابط عمومی بالا در رفتار کوچک تا بزرگشان موج می زند.آنقدر
اروپایی هستند که حصاری برای خانه شان تعریف نشده و آنقدر ایرانی هستند که
به حصار اخلاقی شان همچنان پایبندند به طوری که امروزه با وجود تاریخ
اروپایی خود، عاشقانه خود را ایرانی، مسلمان و شیعه می نامند.
حصار و حیاط در معماری خانه های زرگر جایی ندارد و حیاط بخشی از فضای
مشاعی است که همه استفاده می کنند و شاید همین بارزترین نشانه زندگی های
اروپایی این اهالی باشد.برای اهالی حصار و حیاط به معنای عدم اطمینان و
اعتماد به همسایگان تلقی شده و نوعی بی احترامی به شمار می رود.
به سراغ محقق جوان اهل روستای زرگر که سال هاست درباره هویت واقعی زرگر
ها تحقیق می کند رفتیم، تا ضمن آن که ویژگی غالب زرگرها نظیر چشمان روشن و
قد بلند را در وی ببینیم، این قوم را بهتر بشناسیم.
«ابوالفضل زرگر» درباره تاریخچه اهالی این روستا می گوید: زرگر ها هم
آسیایی ایرانی هستند و هم هندی و هم اروپایی، زبان ما به رومانلو، رومانو و
یا زرگری شهرت دارد و خط نوشتن ما لاتین است.
وی با اشاره به این که زرگر ها بلند قد، تنومند با موهای خرمایی، چشمان
آبی یا میشی و با پوست های سفید و صدای کوهستانی هستند، می افزاید: این
افراد هنگامی که فارسی صحبت می کنند لهجه خاصی دارند. به دلیل تلفیق با
نژاد های دیگر و ازدواج با دیگر اقوام کشور درصدی از این ویژگی های منحصر
به فرد زرگر ها کاسته شده است.
خصوصیات رومانو زبان های ایران
زرگر از دیگر ویژگی های اهالی روستای زرگر اضافه می کند: اهالی زرگر
مردمانی با صراحت کلام و بدون تعارف و رودربایستی هستند. افرادی با روابط
اجتماعی بسیار بالا و موفق در هر شغل و ضریب هوشی شان 10 تا 15 درصد بالاتر
از میانگین است.
این محقق جوان زرگری با بیان این که اهالی روستای زرگر به دور از هر
گونه اختلالات روانی، رفتاری و اجتماعی هستند، یادآوری می کند: اهالی این
روستا از هر نوع مشکلات رفتاری و کژ رفتاری ها مبری بوده و می توان ادعا
کرد حتی این گونه رفتار ها به یک درصد هم نمی رسند و اختلالاتی همچون انواع
وسواس ها، اختلالات شخصیتی، خلقی و اضطراب در میان اهالی زرگر به چشم نمی
خورد. نکته دیگر این که متفاوت بودن انگیزه ای مهم برای زندگی و ماندگاری
رومانو ها یا زرگر هاست، شاید به همین دلیل به چند زبانه بودن شهرت دارند.
وی بیان می کند: زبان زرگری با رومانویی در اسناد سازمان ملل به ثبت
رسیده و در پیام شماره 32 سازمان ملل که به 12 زبان زنده دنیا ترجمه و
منتشر شده این زبان به عنوان یک زبان بین المللی و دارای شناسنامه و
گواهینامه ISO پذیرفته شده است.
وی اضافه می کند: زبان زرگری با کد iso 639-3:2007 (استاندارد بین
المللی کدهای زبان) به ثبت رسیده و تنها زبانی است که ویژگی های اصلی زبان
هندو اروپایی و هندوآریایی خود را حفظ کرده است. این زبان، زبانی مهاجر
بوده و شباهت زیادی به زبان های ایتالیایی آلمانی و هندی دارد. زبان این
روستا اولین بار توسط «گرنوت ویندفورد» در سال 1970 مورد مطالعه قرار گرفت.
نتیجه تحقیق او این بود که این زبان نوعی زبان رومانی اروپایی است و این
زبان با زبان مردم دره ماریزا در بلغارستان شباهت زیادی دارد.
این محقق بیان می کند که ریشه زبان زرگری روم یا روملیا است. مدتها بعد
از ویندفورد، سه محقق ایرانی به نام های سامانی، کلباسی، قوچانی در مورد
مطالعه این زبان تلاش کردند اما هیچ کدام موفقیت حاصل نکردند.
وی می افزاید: به گفته ویندفورد 3 برادر طلاکار در زمان نادرشاه افشار
از امپراطوری عثمانی به ایران آورده شدند و زمین های زرگر، باقرآباد (سیف
اله)، قره قباد (زبدالملک) به عنوان قشلاق و خمدی زنجان به عنوان ییلاق در
اختیار آن ها قرار گرفت. در زمان رضا شاه همه آن ها در قشلاق ساکن شدند و
دیگر کوچ نکردند. این قوم از مالیات و خدمت سربازی معاف بودند. این توصیف
در سفرنامه «میرزا محمدحسین حسینی فراهانی» به دستور ناصرالدین شاه قاجار
هنگام سفر به قزوین به تحریر درآمد.
هم نژادهای زرگرها در دیگر نقاط دنیا
زرگر با اشاره به این که در کشور صربستان استانی به نام «وجودینیا» وجود
دارد که زبان رسمی آنها زبان رومانو یا زرگری است، بیان می کند: گویش
کاربردی در آموزشگاه ها و مدارس این استان روملیو است اما با زبان ما تفاوت
هایی دارد، گرچه ریشه همه این گویش ها یکسان بوده و با عنوان سنسکریت
شناخته می شود.
وی اضافه می کند: زرگرها یا روملیاها تحت 3 دوره به ایران مهاجرت کردند،
اولین بار بهرام گور برای شادباش و رامشگری افراد خودش، به پادشاه
هندوستان یا همان اروپای شرقی که مستعمره اروپا بوده ابلاغ می کند 3000 نفر
را برای رامشگری مردم و افراد تحت امر خودش نیاز دارد.از این رامشگران حتی
فردوسی، ثعالبی، نظامی هم سخن به میان آوردند.
حمزه اصفهانی هم در نثر هایش از این موضوع سخن به میان آورده و حمدالله
مستوفی هم این واقعه را نقل کرده است. این گروه 3هزار نفری متشکل از سکنه
ایالات مختلف هندوستان بعد از انتقال در نقاط مختلف کشور پراکنده شدند.
دسته دوم نیز در زبان پادشاهی شاپور اول به منظور ساختن پل و شامل
تعدادی از هنرمندان هندوستانی وارد ایران می شوند و در تاریخ نادرشاهی
سخنانی از این هنرمندان شامل 130 نویسنده، 1200 آهنگر، 100 سنگتراش، 220
درودگر و 100 زرگر نقل شده است.
دسته سوم در زمان نادر شاه وارد ایران شده اند که نادر شاه برای
صنعتگری، معماری ، طلاسازی و آهنگری از آن ها بهره گرفته و در کتب عالم
آرای نادری و تاریخ جهانگشای نادری آمده که این افراد به میل خود در سرزمین
ایران می زیسته اند.
زرگر؛ روستایی که زنان پادشاهی می کنند
روستای زرگر؛ جایی که زن در آن پادشاهی می کند و دندان طلا، نشان از تاج
پادشاهی و جایگاه ویژة زنان دارد. همة اینها بدون آن است که مردها را زن
ذلیل بدانند. حجاب زنان روستا، تاریخی اروپایی را پشت سر گذاشته و امروزه
خود را به مرور با فرهنگ منطقة خود سازگار و هماهنگ کرده است.
«ام البنین زرگر» از اهالی قدیمی روستا در حالی که لبخندش، دندانهای
طلایش را نمایان می کند، از رسوم قدیمی روستای زرگر چنین می گوید: قدیم ها
رسم بود دختری که به عقد پسر ثروتمند و خانواده داری در می آید، از پدر و
مادر همسرش دندان طلا به عنوان پیشکش دریافت کند به این ترتیب که بعد از
نامزدی عروس را برای روکش کردن دندان با طلا به شهر می بردند. این دندان
طلایی ارادت و محبت دایمی مرد به زن را نشان دهد. من نیز دو دندان طلایی
دارم که یکی یادگار همسرم و دیگری یادگار خانواده اوست.«در این روستا زن ها
حاکمند» این را می گوید و بلند می خندد و می افزاید: زنان پاشاهان خانه
اند و تاج پادشاهیشان هم دندان طلایی که بر دهان دارند تا با هر لبخندشان
برخانه دل مردانشان حکومت کنند.