حق با عروس است يا مادرشوهر؟
کد خبر: ۳۸۴۳۵
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار: 2016 June 02    -    ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۶
عروس‌ها اين نکته را نبايد فراموش کنند که مادر شوهر نقش مهم واستراتژيکي در زندگي‌شان دارد. البته مي‌توان به اين مسأله از بعد ديگري هم نگاه کرد، چون بايک برنامه‌ريزي و يک نگرش عادلانه مي‌توان جلوي بسياري از اين نبردهاي فرسايشي را گرفت.
حق با عروس است يا مادرشوهر؟  شايد اولين بار جنگ مادر شوهر و عروس از يک مراسم خواستگاري که در تعيين مهريه آقاداماد طرف عروس خانوم را گرفت شروع شد؛ يعني همه چيز از نگاه چپ مادرشوهر در مراسم خواستگاري به پسرش. عروس هم با ادا واطواري به شاه داماد نگاه کرد و تا امروز هم قصه قديمي جنگ مادر شوهر وعروس ادامه دارد و بر سر هر چيزي امکان وقوعش مي‌رود.

گرچه امروزه اين نوع جنگ‌ها هم در جاي خودش مدرن شده است و ديگر با داد و فريادعروس و مادرشوهر‌ها به جان هم نمي‌افتند بلکه از روش‌هاي جنگ نرم براي تخريب و پيشبرد اهداف خود استفاده مي‌کنند.
 
حق با عروس است يا مادرشوهر؟حق با عروس است يا مادرشوهر؟
 
نقش پر طمطراق مادر شوهر در زندگي

عروس‌ها اين نکته را نبايد فراموش کنند که مادر شوهر نقش مهم واستراتژيکي در زندگي‌شان دارد. البته مي‌توان به اين مسأله از بعد ديگري هم نگاه کرد؛ چرا که بايک برنامه‌ريزي و يک نگرش عادلانه مي‌توان جلوي بسياري از اين نبردهاي فرسايشي را گرفت. اين هنر ما و شريک زندگي‌مان است که چگونه بين روابط قديم و جديد، تعادلي بر قرار کنيم که به هيچ کدام لطمه وارد نشود.

خيلي از خانم‌ها با مادر و خواهر خود هر روز مکالمه تلفني نسبتاً طولاني داشته و از مسائل زندگي‌شان تعريف مي‌کنند و خيلي از پسرها بعد از ازدواج هنوز نسبت به خانوده خود احساس مسؤوليت کرده و مي‌خواهند نقش مرد خانواده خود (مخصوصاً اگر پدر در قيد حيات نباشد) را بازي کنند و تمام اين‌ها زماني تبديل به يک معضل مي‌شود که زن و شوهر در کنار تعهد به خانواده خود در قبال همسر خود بي‌توجه هستند و يا هر کدام از آنها به قدري انحصار طلبند که نمي‌توانند کس ديگري را در قلب و ذهن همسر خود تحمل کنند حتي اگر مادري باشد که او را به دنيا آورده است.

دکتر اصغر معماري روانشناس مسائل خانواده در اين باره به جوان مي‌گويد: دختر خانمي که تصميم گرفته است همسر کسي که دوستش دارد، باشد بايد در کنار آن عروس خوبي هم براي خانواده همسرش باشد زيرا خانواده داماد هم با هزار اميد پسرشان را به خانه بخت مي‌فرستند. معماري نقش فرهنگ‌ها در اين ميان را با اهميت مي‌داند و ادامه مي‌دهد: برابر بودن سطح فرهنگ‌ها در ايجاد روابط سالم و بي‌غرض ميان دوخانواده بسيار حائز اهميت است.
 
 حق با عروس است يا مادرشوهر؟

پسر من، شوهر تو

هميشه روزهاي اول به تعارفات معمول مي‌گذرد و هر دو طرف سعي مي‌کنند بهترين رفتار را نشان دهند اما کم‌کم پرده‌هاي خجالت کنار مي‌رود و با خودماني‌تر شدن، بعضي مشکلات پيش مي‌آيد. از يک طرف مادر شوهر نمي‌تواند تحمل کند پسري که تا ديروز بيشتر وقتش را با او مي‌گذرانده و محبتش را نثار او مي‌کرده، از امروز توجهش به سمت شخص ديگري باشد. از يک طرف تازه عروس هم نمي‌خواهد عشق و علاقه همسرش را با کسي نصف کند.

اين روانشناس با تأييد مطالب فوق تأکيد مي‌کند که تا حدي هر دوي اين احساسات طبيعي است. اما بايد بعد از مدت کوتاهي طرفين به يک تحليل منطقي برسند و گرنه داماد بيچاره به جاي لذت بردن از زندگي و لحظات عاشقانه، بايد مثل شوراي حل اختلاف عمل کند.
وقتتان را به چقلي هدر ندهيد

برخي از کارها زن را در نگاه شوهر بي‌ارزش مي‌کند ازجمله گلايه کردن‌هاي وقت و بي وقت از مادر شوهر است.

معماري در اين رابطه مي‌گويد: شما با شکايت‌هاي وقت و بي وقت خود از مهر مادري کم نمي‌کنيد. آن چيزي که از دست مي‌دهيد ارج و منزلتتان در نگاه همسرتان است. پس مثل بچه‌ها وقت خود را به چقلي هدر ندهيد بلکه انديشه کنيد و خودتان زمام امور را به دست بگيريد.

مادر شوهر شما ممکن است به دليل تفاوت سن و خواسته‌هايش کمي بدخلقي کند اما با محبت و سياست مي‌توانيد محبت مادرانه او را براي زندگي خود داشته باشيد. نقش استراتژيک مادر شوهر در روابطتان را نديده نگيريد. بگذاريد احساس نکند در جبهه مقابل شماست بلکه حس کند شما هم به او ملحق شديد. اگر در ابتدا اين حس را به او بدهيد خواهيد ديد که در زماني که رابطه تان محکم و صميمي شده است، قادر خواهيد بود چون دونفر انسان عاقل و بالغ مشکلاتتان را با هم حل کنيد.

فنون عروس نمونه بودن را بياموزيد

اين روانشناس فنوني را براي عروس نمونه بودن پيشنهاد مي‌دهد:
اگر دوست داريد وقت بيشتري را با همسرتان بگذرانيد، اين موضوع را به او بگوييد اما حرفي راجع به زماني که او آزادانه با مادرش مي‌گذراند، نزنيد. اگر از دست خانواده همسر و عيبجويي‌هاي آنها عصبي هستيد، اصرار نداشته باشيد که شوهرتان طرف شما را بگيرد و به خاطر حرفي که به شما زده شده، با آنها برخورد کند.

آيا به خانواده همسرتان برمي‌خورد اگر از همراهي با برنامه‌ريزي‌هاي آنها خودداري کنيد؟ شايد، اما اين شما هستيد که با نحوه صحيح بيان مي‌توانيد اين رنجش را برطرف کنيد و فراموش نکنيد اگر مدام خواسته‌هاي خود را ناديده بگيريد در ناخودآگاهتان هميشه آنها را مقصر خواهيد دانست و نمي‌توانيد از صميم قلب دوستشان داشته باشيد.

شما بايد با تدبير خود و شناخت خانواده همسرتان به راه حلي درست برسيد. نمي‌توان براي همه عروس‌ها و مادر شوهر‌ها يک نسخه پيچيد اما اگر مهارت‌هاي ارتباطي‌تان را قوي کنيد موفق خواهيد شد. شما با ازدواج نقش همسري را پذيرفته‌ايد اما اين نقش به همراه خود نقش‌هاي ديگري را به همراه دارد که براي موفقيت در نقش اول نمي‌توان آنها را نديده گرفت. مگر مي‌شود پسري را دوست داشت اما نسبت به مادر او احساس مثبت نداشت.

به عنوان يک زن ايراني بپذيريد که بهترين راه ورود همسران، ارتباطي صميمانه با خانواده آنهاست.

در ضمن فراموش نکنيد در عين صميميت، بايد رابطه‌تان را به گونه‌اي بسازيد که حريم‌ها بين شما باقي بماند. اين بهترين راه براي جلوگيري از تنش است.

نکته آخر...

گاه ما جوان‌ها فراموش مي‌کنيم، زندگي‌مان را مديون چه کساني هستيم. پدر و مادر خود و پدر و مادر همسرمان. کساني که ما دو نفر را بزرگ کردند و فوت و فن زندگي را آموختند و اکنون که ما و همسرمان فرصت عاشقانه دوست داشتن همديگر را پيدا کرده‌ايم نبايد ديگران را حذف و فراموش کنيم.
جهان امروز
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
1
7
پدر و مادر همسرم انسانهای بسیار شریف و خوبی،هستن، وقتی همسرم به خاستگاریم آمد بزرگترین دلیلی که برای زندگی کردن با او داشتم خانواده بسیار خوب او بودند.
الان رابطه زیادی با آنها نداریم.درحالیکه واقعا دوسشون دارم ولی،زیاد پیش هم باشیم کدورت پیش،میاد
الان بهشون زنگ میزنم
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۴:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
افرین. مشکل اصلی زیاد پیش هم بودن است. بی خود نگفتند دوری و دوستی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
0
5
حق با داماد بدبخت است که این وسط گیر می کند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
1
2
این فنونی رو که میگین از بچگی تو گوش ما خوندن و حفظیم... ولی در یک مادر شوهر بیمار که بیمارگونه پسرش و و حتی نوه اش رو جزوی از ملک و املاک و داراییش می بینه دخلی نداره... من تا سه سال برای اینکه حسادتهای شدید ش رو کنترل کنم تا جایی رفتم که خانم دستور دادن ما نوه نمی خوایم در نتیجه سقط.... بعدشم خونمو میخوام برین مستاجری.. گفتیم چشم.... بعدش گفت مگه درامدت چقدره من میدم بیا بیرون....تازه چی پسرش ازدواج دومش بود و قبلی به خاطره همین رفتارا با اینکه یه دختر بچه داشت الفرار.... دیگه کارد به استخونم رسید وقتش بود اون روی سگم رو هم می دید... الان عروسی شدم که برگشتم به همون خونه... یه بچه پسر دارم ... سر کارم هم میرم... درامدم رو هم اگر پرسید میگم به شما مربوطه؟؟؟؟؟؟ و فهمیدم حرفای بابا مامان و شماها به درد زندگی امروز و ادمای اینطوری نمی خوره تازه باعث نابودی زندگی ها هم میشه.... دقیقا مادرشوهرم می خواست به من بفهمونه اگه هوای منو نداشته باشی زندگی نخواهی داشت یعنی باجگیری و خفت گیری از عروس... تا یه جایی دادم بعد دیدم عزت نفسم داره نابود میشه و همینطور زندگیم... می بینم شما هم دارین به نقش استراتژیکشون اشاره می کنید.... حالیش کردم بدون تو هم زندگیم می چرخه... و اتفاقا شتباه شماها همینه که نفهمیدین.... مادر شوهر میخواد قدرت نمایی و قدرت طلبی کنه و تا جایی به خودش حق میده که حتی با سرنوشت چند نفر بازی کنه... و شماها هم باز تاکید دارین عروس خانوما اب به این اسیاب بریزین تا این سیکل معیوب و مریض بچرخه که بچرخونه... متاسفم... مادر شوهرم دقیقا به من گفت فکر کردی من با این نمایسا گول می خورم... ببینید روانیگری تا کجاست؟؟؟؟؟ هیچ عروسی دوست نداره تو خانواده شوهر مثل دیو باشه .... کلا هیچ ادم نرنالی دوست نداره... الهی که گیر ادمای روانی نیوفتین... اونم از نوع تحصیل کرده اش و نیز پولدارش
مشهدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۵
0
1
ناشناس 19:21 ! این مطب مربوط به یک عروس و مادرشوهر طبیعی و معمولی است. اینطور که شما گفته ای یکی از شما دو بزرگوار شامل این مطلب نمی شوید!
ناشناس
|
Netherlands
|
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۶
0
1
مادر شوهر من مدام من را ناچیز میشمارد بخاطر اینکه از دخترهای خودش و دیگر دخترهای فامیل که همسن و سال هم هستیم خیلی بالاترم هم از نظر تحصیلات و هم از نظر موقعیت اجتماعی و شوهرم هم میداند و من در تمام این مدت بیست سال سکوت کردم و دم نزدم چون فهمیدم که نقطه ضعف آنها کجاست در حالیکه خانواده مرفهی هم هستند ولی دیگر خسته شدم شما بگویید چه کنم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۲
0
0
هیچی بدتر از داشتن مادرشوهر خیلی جوان نیست! معضلاتی داره که کمتر جایی بهش پرداختن! اصلا جایی بهش پرداخته نشده... داشتن مادرشوهر خیلی جوان، از دور قشنگ و شیرین به نظر میاد ملی مشکلات خاص خودش رو هم داره...
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار