تعرض بی رحمانه 3 مرد به دختر نوجوان در باغ
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۵۴۸۴
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: 2016 May 02    -    ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۰
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
دخترجوان که با گفتن این جملات، بغضش ترکیده بود، در میان های های گریه به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: او راننده سرویس کلاس های تقویتی ام بود و هر روز صبح با صدای بوق خودرو اش از منزل خارج می شدم تا به همراه تعداد دیگری از دوستانم به مدرسه برویم.

 وقتی سوار سرویس می شدیم، شوخی و خنده و لطیفه گویی تنها کارمان بود. راننده به درخواست ما صدای موسیقی را بلند می کرد و ما شادی می کردیم.


من آخرین نفری بودم که از سرویس پیاده می شدم، به همین خاطر وقتی داخل خودرو تنها می شدیم «احد» برایم از خاطرات دوران مدرسه و دوستان آن زمانش می گفت.


او این خاطرات را در حالی با آه و افسوس بر زبان می آورد که گویی غمی جانکاه در سینه دارد. من هم که شیفته خاطرات تلخ و شیرین او از دوران مدرسه شده بودم، با تمام احساسم به حرف هایش گوش می دادم تا این که «احد» از من خواست از طریق شبکه های اجتماعی تلگرام و وایبر با هم در ارتباط باشیم.


من هم که به خاطرات او علاقه مند شده بودم، قبول کردم، اما طولی نکشید که «احد» عشق و علاقه خودش را به من ابراز کرد.


او  می گفت همسرش از وی دور است و علاقه ای نسبت به یکدیگر ندارند، حتی مدعی بود فرزندانش هم به خاطر حمایت های مادرشان هیچ علاقه ای به او نشان نمی دهند، اگرچه «احد» 20سال از من بزرگ تر بود اما آرام آرام فریب حرف هایش را خوردم و به او علاقه مند شدم.


دیگر دوست نداشتم مسیر مدرسه تا خانه تمام شود تا بیشتر در کنار او باشم. هم سرویسی هایم متوجه موضوع شده بودند اما به روی خودشان نمی آوردند.

زمان به همین ترتیب می گذشت تا این که احد از من خواست برای صرف ناهار بعد از مدرسه با هم به خارج از شهر برویم. من هم به بهانه کلاس های جبرانی در مدرسه، خیال خانواده ام را راحت کردم و به همراه احد به راه افتادیم. او داخل خودرو مدام با گوشی تلفنش صحبت می کرد و به فردی که آن سوی خط بود، اطمینان می داد همه چیز آماده است و ما به سوی آن ها می رویم.
 

احد خطاب به من گفت باغ یکی از دوستانم را ردیف کرده ام که با هم راحت باشیم. وقتی داخل باغ شدیم 2مرد دیگر هم آنجا بودند.
 

احد مرا معرفی کرد و گفت: این بهترین عشق زندگی ام است. من که خود را روی ابرها می دیدم، خندیدم و دیگر چیزی نفهمیدم. ساعتی بعد متوجه شدم آن ها به من خیانت کرده اند.


احد می گفت از همه صحنه ها فیلم گرفته است و من فقط گریه می کردم. الان 2روز است که به مدرسه نرفته ام و نمی دانم ...


با گزارش این موضوع، پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد.
روز نو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
کامبیز
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۳
3
12
این مشکل از بی فکری والدین این خانم هستش که چرا حرکات و رفتار فرزند خود را زیر نظر نمیگیرند که این مشکلات پیش نیاید ..
مهدي
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۲:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۴
0
2
زماني كه خداوند انسان را خلق كرد بجهت عقل و شعوري كه در وجود انسان قرار داد او را اشرف مخلوقات خطاب كرد ولي امروزه با ديدن اين حوادث به اين نتيجه ميرسيم كه بعضي از انسانهاي شيطان سفت كه در مقابل بشر سجده نكرد امروزه با گرفتن عقل و شعور اين جماعت براحتي به خواسته شيطاني خودشون مكيرسن بدون هيچ گونه دردسر اي مردم به هوش باشيد و از اين اتفاقات درس عبرت بگيرين چه بسا اين اتفاقات بسر خودمان بيايد به هر كسي دل نبنديد كه والله قسم اخرش تباهي و خشم خداوند را در پي خواهد داشت
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۴
0
0
خانواده ها نباید چیزی از محبت و توجه برای فرزندانشان کم بگذارند،که نیاز به محبت مردی شیاد که بیست سال از او بزرگتر است، پیداکند.
دختران فوق العاده حساس اند و خیلی به محبت و توجه نیاز دارند. پدر میتواند با ارتباط خوب، فرزندش را از محبت سیرکند
نام:
ایمیل:
* نظر:
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
آخرین اخبار
bato-adv
bato-adv