۳۹ سال پیش در چنین روزی خبر کشته شدن زنی توسط مادر عروسش، در رسانه‌های تبریز بازتاب زیادی پیدا کرد. این قتل عجیب توسط مادری با همدستی دخترش صورت گرفت.
روزنامه اطلاعات ۲۸ آذر سال ۶۳ در این باره نوشت:زنی که مادر دامادش را به طرز عجیبی کشته و سپس جسدش را به آتش کشیده بود، توسط ماموران آگاهی شهربانی تبریز دستگیر شد.
سروان خاتم پور رئیس شعبه اول آگاهی تبریز در مورد جریان این قتل به خبرنگار ما گفت:شب چهارشنبه بیستم آذر ماه به شعبه اول اداره آگاهی تبریز اطلاع داده شد که جسد زنی به نام نوبر در محله معروف به «دربند پیر» پیدا شده است. به دنبال این امر ماموران آگاهی به محل رفتند و در بررسی‌های به عمل آمده، معلوم شد، جسد متعلق به زنی حدود ۴۵ ساله است که ابتدا او را کشته و سپس جسدش را سوزانده‌اند.
وی اضافه کرد: روز بعد دو نفر به اداره آگاهی مراجعه کردند و یکی از آنها به نام «سر اصلان» اظهار داشت که مادرش گم شده است. وی افزود: از آن روزی که زنش را طلاق داده، مادرش ناپدید شده و گویا قبل از گمشدن به خانه مادر زن سابقش رفته بود.
در پی اظهارات این مرد، ماموران آگاهی به خانه افروز رفتند. افروز در خانه نبود و تنها دخترش به نام «مومنه» و چند کودک دیگر در خانه بودند. در بازرسی از خانه افروز مشخص شد که به تازگی در تنور خانه آتش افروخته‌اند، وقتی موضوع را از دخترش سوال کردند. گفت ۳ ماه است که تنور را روشن نکرده‌ایم. در همین فاصله مادر دختر وارد خانه شد و برای رد گم کردن به حضور آنها اعتراض کرد.
اما ماموران به تحقیقات خود ادامه دادند و هنگام بیرون کشیدن ته مانده‌های تنور، آثاری از پوست و لباس سوخته نوبر به دست آوردند. همچنین ماموران طناب حلقوی را در بام یکی از همسایه‌ها پیدا کردندکه روی آن تارهایی از موهای مقتوله کشف شد و قسمتی از طناب در حیاط خانه افروز به دست آمد.
به دنبال کشف آثاری از قتل، افروز ۳۸ ساله و مومنه ۱۸ ساله به اداره آگاهی منتقل شدند. مومنه در بازجویی‌ها گفت: نوبر همراه مادرم به خانه ما آمدند. او به خاطر اینکه پسر مرا طلاق داده ناراحت بود و پسرش را نفرین می‌کرد. در این هنگام مادرم به او حمله کرد و با روسری او را خفه کرد. پس از کشته شدن نوبر، او را به داخل تنور انداختیم وجسدش را سوزاندیم.
وی افزود: پس از سوزاندن جسد، مادرم آنرا به وسیله طنابی از تنور بیرون آورد و در حیاط خانه زیر خاک مخفی کرد. اما چند روز بعد جسد را از زیر خاک بیرون آورد و داخل یک گونی انداخت و آنرا سر کوچه گذاشت و برگشت و سپس اطراف تنور را تمیز کرد و خاک‌های اطراف را داخل چاه خانه انداخت. مادرم طلاهای او را به بازار برد و به فروش رساند.
بعد از اعترافات دختر، مادر نیز اعتراف کرد و گفت: بعد از این جنایت برای آنکه دامادم مشکوک نشود، به خانه آنها رفتم و دو روز در خانه دامادم میهمان بودم. به گفته ماموران آگاهی هنگام کشف جسد، جنازه سوخته و بدون دست و پا بود. این امکان وجود دارد قبل از سوزاندن، قاتل دست و پای مقتول را بریده است. در این رابطه چاقوی تیزی در محل وقوق قتل به دست آمد که تحقیقات بیشتر در این زمینه از سوی ماموران آگاهی ادامه دارد.
از بی خبری به کجا رسیدی تابی