ربایش خانم مربی ورزشکار از جلوی منزلش
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۷۶۴۰۳
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: 2023 April 10    -    ۲۱ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۲
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
 صبح روز یکشنبه ۲۰ فروردین‌ماه است. زن جوانی دارد خودش را به سختی از پله‌های دادسرای جنایی تهران بالا می‌کشد.
 صبح روز یکشنبه ۲۰ فروردین‌ماه است. زن جوانی دارد خودش را به سختی از پله‌های دادسرای جنایی تهران بالا می‌کشد.
 
 
ربایش خانم مربی ورزشکار از جلوی منزلش
 
یک دستش تا بازو در گچ است و موقع نشستن روبه‌روی امیرحسین علیمردان بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی تهران ناله کشداری می‌کشد و می‌گوید که لگنش شکسته است.
 
بعد همه مدارک پزشکی قانونی و کلانتری تهران‌نو را تحویل بازپرس داده و در شرح شکایت خود می‌گوید:«این بلا را یکی از دوستان قدیمی خانوادگی‌مان به نام پیمان سرم آورده است که از چشمم بیشتر به او اعتماد داشتم.»
 
مریم ۴۰ ساله توضیح می‌دهد:«سال ۹۷ به پیشنهاد پیمان خانه‌ای در پروژه‌های انبوه‌سازی انزلی خریدم و سر موعد اقساط به حساب کارفرما پول می‌ریختم. پیمان هم در همان پروژه یک واحد خریداری کرده بود. موقع دریافت دفترچه اقساط به خاطر اعتمادی که به پیمان داشتم از او خواستم دفترچه مرا هم بگیرد اما او دفترچه‌ را به نام خودش گرفت. در همین حال ۱۰۰ میلیون تومان هم پول دستی از من گرفته بود. مدتی قبل متوجه شدم پیمان، آپارتمان من را فروخته است. به او گفتم همه مدارک واریزی‌ها نشان می‌دهد من مالک آنجا بودم و او گفت با پول آپارتمان کار کرده و پول را با سود به من پس خواهد داد، اما چند ماه گذشت و خبری از پول نشد. مرتب با او تماس می‌گرفتم و هر بار وعده چند هفته دیگر را می‌داد، تا اینکه ۱۹ اسفند در حالی که باران شدیدی می‌بارید، مقابل خانه من آمد و گفت پایین بیا تا کلید خانه و پولت را پس بدهم.»
 
مریم پله‌ها را دو تا یکی رفت و از اینکه شب سال نو به پولش خواهد رسید، ذوق‌زده بود:«در را که باز کردم پیمان و یکی از اقوام نزدیکش من را به زور سوار خودروی پرشیا کرده و ربودند. پیمان الکل در چشمم اسپری کرد که چشمم دیگر چیزی نمی‌دید. می‌گفت باید به او رسید و امضا بدهم و بنویسم که طلبم را وصول کرده‌ام. او و مرد جوان همراهش در جایی خلوت بشدت من را کتک زدند تا وادارم کنند رسید را بنویسم، اما من زیر بار نرفتم و آنها از ترس تماس رهگذران با پلیس پا به فرار گذاشتند. من دقایقی زیر باران در پیاده‌رو افتاده بودم و توان حرکت نداشتم تا اینکه عابران اورژانس را خبر کردند.»
 
با شکایت مریم، پیمان و دوستش به مراجع انتظامی احضار شده و در تحقیقات ابتدایی منکر اتهام خود شدند. این در حالی است که زن جوان تصاویری از دوربین‌های مداربسته در اختیار بازپرس پرونده گذاشته و رسیدگی به پرونده در دستور کار بازپرس جنایی قرار گرفته است. مریم در آخر گفت:«سال‌ها است مربی ورزش هستم و حالا معلوم نیست تا کی بتوانم کار کنم.»
 
دقایقی بعد یک آمبولانس وارد خیابان شده و زن جوان را می‌برد.
 
منبع: روزنامه ایران
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۲
2
3
گذشت آن روزگارانی که مردهای این سرزمین ضمانت انجام کار فقط یک تار سبیلشون بود. حالا با وقاحت مثل انگل میچسبند به ثمره زحمت کشی یک زن و برای تصاحب آن به قصدکشت اورا میزنند.
زنان در میزان اعتمادشان به مردان باید یک تجدیدنظرکلی بنمایند.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۷:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۲
بخااااااااب باباااااااااااااااا.....
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۵ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۲
1
4
حالا حالاها باید توی راهروهای دادسرا بدوی!
نام:
ایمیل:
* نظر:
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
آخرین اخبار
bato-adv
bato-adv