اختصاصی تابناک باتو ــ قرنها پیش، کتابی ارزشمند به نامِ «صُوَر الاقالیم» و به زبان پارسی در حوزۀ دانش «جغرافیا» نگاشته شده که از خجستگی ایام، از گزند روزگاران و آفت مخالفان در امان مانده و اکنون در دسترس همۀ ماست؛ لکن مؤلفی ناشناخته و کشف نشده دارد و به درستی معلوم نیست که چه کسی آن را مرقوم نموده است. کتاب مزبور به سال ۷۴۸ هجری یعنی حدود هفتصد سال پیش، در نیمۀ نخست قرن هشتم هجری و در عهد سلسلۀ «مظفریان»، تألیف و به پیشگاه سلطان و سر سلسلۀ آن، تقدیم شده است و جهت درکِ بهترِ ایام زندگی نویسندۀ اثر باید بیان کرد که وی معاصر با زمانۀ «خواجه حافظ شیرازی» (م.۷۹۲ ق.)، غزلسرای مشهور و ناموَر ایران زمین بوده است.
در این رساله، علاوه بر ثبت اطلاعاتی کلی در خصوص مکانهای جغرافیایی، به عجائب و غرائب مرتبط با آنها نیز مختصری پرداخته شده و در فصلی مجزا از کتاب که مؤلف در باب «اِقلیم چهارم» نگاشته؛ ضمن بیان مطلبی شگفت انگیز، گزارههایی ارائه داده که در آن به سنگی اشاره شده است که در اصطلاح دانشمندانِ امروزین و در دانش «فیزیک نور» یا «اُپتیک» (Optics)، دارایِ قابلیت و کارکردی همچون «عَدَسی» (Lens) میباشد و بدین مناسبت، نسل اولِ «عینک نزدیک بین» یا «عینک مطالعه» به نظر میرسد.
با این بیان، نویسندۀ مزبور، در خصوص «سنگ» و «عدسیِ» یاد شده، چنین گزارش داده است: «.. و در «فَرَنگ» (اروپا)، سنگی هست سفید [رنگ] که به [سنگ] «طَلق» میمانَد (شبیه است) و، چون در پیشِ (مقابل) چشم دارند (قرار دهند)؛ آدمی چیزها را بزرگتر میبیند و از بَهر کسی که باصِرَۀ (قوۀ بینایی) او ضعیف باشد و خط را باریک خواند؛ بسیار سازند؛ به سبب آن که اشیا و خطوط را بزرگتر مینماید (نشان میدهد). این عملکرد از آن است (بدین علت است) که چون در بَصَر (بینایی) در او نفوذ میکند؛ غلیظ (دُرُشت) میگردد و البته بزرگتر از آن چه باشد؛ در نظر آید و هم چنان که دانۀ «جو» یا دانۀ «انگور» که در «آبگینۀ» (تُنگِ شیشه ای) پُر از آب [ به جهت تهیۀ شراب] میاندازند؛ بیش از آن چه هست؛ مینماید.» [۱]
بحث
۱. لفظ فارسیِ «فَرَنگ» در واقع به کشور «فرانسه» در «اروپای غربی» اطلاق میشود، ولی در بخشهایی از متون کهن و حتی جدید در ادبیات شیرین فارسی، به فراخور بحث، این لفظ به نوعی، اشارهای است کلی و به تمامی «قارۀ اروپا» توسعه مییابد. با این اوصاف، به طور دقیق و روشن از متن موصوف، موضع دقیق و خاصی از اروپا به دست نمیآید. شاید بر اساس برخی گزارهها که پیشتر از این عبارات در همین کتاب بیان شده و از «قِبرس» و «مَقدونیه» (ماقدونیا) و «روم» یادی به میان آمده است؛ مقصود از استعمالِ لفظِ فرنگ، همان حوالی به صورتِ محدودۀ تخمینی از قارۀ اروپا یعنی «اروپای جنوبی» یا «اروپای جنوب شرقی» باشد.
۲. آنچه در این مجال باید به صراحت گفت آن است که سنگ یاد شده، به احتمال قوی از جنسِ سنگِ «بلُور» یا نوعی «کوارتْز» (Quartz) بوده که در قدیم و جدید برای بشر، سنگی معروف و شناخته شده است که در عین شفافیت، نوعی «عدسی طبیعی» نیز محسوب میشود که از نظر «علم اُپتیک» یا «فیزیکِ نور»، قابلیتِ «همگرایی» (Convergence) نور را دارد و بدین سبب، عملِ «بزرگنمایی» (Magnification) را در اشیاء و خطوط صورت میدهد. این که نویسنده کتاب نوشته در فرنگ چنین سنگی است و آن را به شکلی تخصیص داده، صحیح به نظر نمیرسد بلکه بلور یا کوارتز در نقاط دیگر جهان از جمله خود «ایران» نیز وجود دارد.
۳. از متن فهمیده میشود که در نیمۀ نخستِ قرن هشتم هجری و در زمان تألیف این اثر، تُنگهایی شیشهای و شفافی در ایران کاربرد داشته که به منظور استعمال نوشیدنی هایِ الکلی از «جو» و «انگور» تعبیه میشده است و به شکلی این تُنگها نیز حالت عدسی برای ناظر ایجاد میکردند و انگور و جو را در درون خود، بزرگتر از حد معمول نشان میدادند. شاید نویسندۀ ناشناختۀ این تصنیف، ارادتی عمیق به «مِی» و «جامِ مُدام» داشته یا آن که یارانی میگُسار و باده پرست داشته، که به واسطۀ وجود آن شراب آلودگان، این قابلیتِ بزرگنماییِ تُنگ هایِ شیشه ایِ شراب را از نزدیک دیده و جهت فهم بیشتر برای مخاطبِ هم عصر و غیر هم عصر خود این گونه مثال زده و کیفیت تُنگهای شراب را ثبت نموده است.
۴. با توجه به متن کتاب که آمده است؛ «از بهر کسی که باصرۀ او ضعیف باشد و «خط» را باریک خواند؛ بسیار سازند...»؛ محتملاً با تأکید بر دو لفظِ «خط» و «بسیار سازند»، اشارۀ صریح به صنعت و خطِ تولیدِ انبوهِ «عینک سازی» به خصوص «عینک مطالعه» یا به شکلی مراحل ابتدایی تولید آن یا به عبارتی، «نسل اول» آن با استفاده از سنگ مذکور در آن دوران است و این صنعت حداقل هفتصد سال پیش در بخشهایی از اروپا که از متن، مکان دقیقِ آن به درستی فهمیده نمیشود؛ رواج داشته و گزارش شده است.
۵. از این متن، الزاماً استفاده نمیشود که مُبدع و مبدأ تاریخی ساخت عینک مطالعه، اروپاییان بوده اند یا به عبارتی دیگر، این دیدگاه از این جُستار تحمیل شود که این تاریخ، کهن ترینْ زمانِ کشف این ابداع و اختراع برای بشر بوده است؛ بلکه باید گفت که چه بسا در «چین» و نقاط دیگر جهان، نمونههای کهن تری در این زمینه یافت شود.
پی نوشت
۱. صور الاقالیم، ص ۹۶.
دکتر سید مرتضی میرسراجی، مدرس دانشگاه
سپاسگزارم از زحمات شما
کاری که توی مدارس و دانشگاه ها نمیشه
عالی بود تابناک