![برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد](/files/fa/news/1401/3/11/460540_716.jpg)
اختصاصی تابناک باتو ــ پروژه مونتاک ممکن است مادر تئوریهای توطئه کمتر شناخته شده باشد. سفر در زمان، انتقال جسم به فواصل دور و کنترل ذهن همگی جزء لاینفک این تئوری هستند. اگرچه این پروژه الهام بخش سریال نتفلیکس Stranger Things بوده است، اما تعداد نسبتا کمی از افراد درباره داستان پروژه مونتاک شنیده اند.
تاریخچه مستند آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا از آزمایشهای نگرانکنندهای خبر میدهند که نشان میدهند این نظریه همچنان برای تعداد کمی از افراد که از آن مطلع اند جذابیت خود را دارد و حتی با افزایش محبوبیت سریال Stranger Things، شاید پروژه مونتاک نیز مورد توجه همگان قرار گرفته باشد.
![برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد](/files/fa/news/1401/3/11/460541_830.jpg)
حرف و حدیثها پیرامون پروژه مونتاک به طور جدی در سال ۱۹۹۲ با کتاب خود منتشر شده توسط پرستون بی نیکولز به نام «پروژه مونتاک: آزمایشهایی درباره سفر در زمان» آغاز شد. پیش از انتشار این کتاب نیز شایعاتی مبنی بر انجام آزمایشاتی در زمینه جنگ روانی توسط ارتش آمریکا در اواسط دهه ۱۹۸۰ در انتهای شرقی لانگ آیلند وجود داشت؛ از این رو، انتشار این کتاب به شایعات موجود دامن زد و احتمال واقعی بودن این پروژه را تقویت کرد.
کمپ هیرو و ایستگاه نیروی هوایی مونتاک مرکز تحقیقات ماوراء الطبیعه پروژه مونتاک بودند. نیکولز در این کتاب بیان میدارد که این کتاب را پس از بازیابی و مرور خاطرات دوران کاری خود به عنوان محقق در این پروژه نوشته است. او در ادامه به شرح جزئیات داخلی تأسیسات این پروژه، تکنیکهای انجام آن، فناوریهای پیشرفته و وقوع حوادث ماوراء الطبیعه متعددی که ادعا میکند خود شاهد آنها بوده است، میپردازد.
![برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد](/files/fa/news/1401/3/11/460548_790.jpg)
پس از انتشار کتاب، برخی از افراد اعلام داشتند که آنها نیز از تحقیقات غیرقانونی انجام شده توسط پروژه مونتاک مطلع بوده اند. از نظر ادعاهای واقعی نیکولز، کتاب او شامل مواردی همچون، آزمایشهایی در رابطه با کنترل ذهن و تله پاتی، باز کردن درگاههای فضا-زمان به ابعاد دیگر، تماس با بیگانگان و ربودن کودکان فراری میشود که همگی تحت نظارت ارتش ایالات متحده بوده و سرمایه موردنیاز آن از غنیمتهای طلاهای به دست آمده از نازیها در طول جنگ جهانی دوم از نازیها حاصل میشده است.
داستان پروژه مونتاک با یک تئوری توطئه قدیمی و تا حدودی معروف در رابطه با آزمایش موسوم به فیلادلفیا در سال ۱۹۴۳ تلاقی میکند. طبق روایات، ارتش ایالات متحده در تلاش بود تا با استفاده از نیروی الکترومغناطیس، راههایی برای دور زدن رادار نازیها در طول جنگ جهانی دوم بیابند.
![برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد](/files/fa/news/1401/3/11/460547_510.jpg)
روایتهای مختلفی از این داستان بیان میکنند که ارتش ایالات متحده با موفقیت تکنیکی را توسعه داد که کشتی USS Eldridge مستقر در کارخانه کشتیسازی نیروی دریایی در فیلادلفیا را نه تنها برای رادار، بلکه برای چشم غیرمسلح نیز کاملاً نامرئی کرد. علاوه بر این، ظاهراً کشتی از طریق سوراخی در فضا-زمان به نورفولک در ویرجینیا، در فاصله بیش از ۲۰۰ مایلی منتقل شد.
زمانی که کشتی پس از چند دقیقه نامرئی بودن، مجدداً در کارخانه کشتیسازی فیلادلفیا ظاهر شد، خدمه به طرز وحشتناکی لابلای دیوارها در حال جان دادن و ذوب شدن بودند و حتی تعدای از خدمه به سبب قرار گرفتن کشتی در بعدی به نام «حباب ابرفضا» دیوانه شده بودند.
![برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد](/files/fa/news/1401/3/11/460545_523.jpg)
تقریباً تمام جزئیات کلیدی این داستان، یا از طریق تناقضات زمانی آشکار یا قوانین ثابت شده فیزیک قابل رد هستند. علاوه بر این، هیچ دو بازگویی از داستان آزمایش فیلادلفیا یکسان نیست و افرادی که در سال ۱۹۴۳ در این کشتی خدمت میکردند، این داستان را کاملاً مورد مناقشه قرار میدهند. با این وجود، این داستان برای چند دهه پیش از آشکار شدن داستان پروژه مونتاک دهان به دهان بین افراد محلی میگشت.
در سال ۱۹۸۴، یک فیلم درجه ب درباره آزمایش فیلادلفیا با بودجه بسیار کمی ساخته شد که دقیقا با نام آزمایش فیلادلفیا اکران یافت. مردی ۵۷ ساله به نام آل بیلک در سال ۱۹۸۸ این فیلم را دید و ادعا کرد که حس بسیار زیادی از دژاوو یا آشنا پنداری را تجربه کرده است.
بیلک پس از گذراندن دورههای درمانی مختلف، در مصاحبهای بیان داشت که او توانسته است ذخیره عظیمی از خاطرات سرکوبشده را در مورد مشارکت گستردهاش نه تنها در آزمایش فیلادلفیا، بلکه در چیزی به نام پروژه مونتاک نیز به یاد آورد که این مسئله نشانگر آن است که این دو داستان ارتباط بسیاری به یکدیگر دارند.
بیلک با بیان اینکه حافظه اش با استفاده از تکنیکهای MK-Ultra سیا برای حفظ محرمانه بودن پروژه پاک شده است، ادعا کرد که نام اصلی او ادوارد کامرون است و او و برادرش دانکن کامرون در سال ۱۹۴۳ و در سن بیست سالگی در کشتی الدریج به عنوان خدمه مشغول به کار بودند.
![برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد](/files/fa/news/1401/3/11/460544_372.jpg)
بیلک داستان خود را در کنفرانس Mutual UFO Network در سال ۱۹۹۰ برای حضار بیان کرد و گفت که نه تنها آزمایش فیلادلفیا واقعی بوده، بلکه در زمان رخ دادن آن اتفاق عحیب، او و برادرش در کشتی حضور داشتند. او گفت که کسی جز خود نیکولا تسلا «تجهیزاتی» را که باعث شد الدریج از فضا-زمان خارج شود مهندسی نکرده است و حتی او کرمچالهای را به روی آینده باز کرده است که این دو برادر را در وسط کمپ مونتاک انداخته است.
در این مرحله، داستان بیلک پیچیده میشود. بیلک ادعا میکند که در دهه ۱۹۷۰ با نیکولز دوست شد و آنها با هم "صندلی مونتاک" که یک دستگاه ذهن خوان را که جزء اصلی کل پروژه بود ساختند که پنجرهای رو به جزئیات تحقیقات فرضی این پروژه باز میکرد.
پرستون نیکولز در کتابش جزئیات کار ادعایی خود بر روی صندلی مونتاوک را شرح میدهد و ادعا میکند که از الکترومغناطیس برای تقویت قدرت روانی افرادی که بر روی آن صندلی مینشستند، استفاده کرده است. او همچنین بیان میدارد که دانکن کامرون در یک تصادف عجیب و به طور اتفاقی تواناییهای روانی قابل توجهی همچون توانایی آشکار کردن اشیاء با ذهن خود پس از نشستن بر روی صندلی به دست آورده بود.
این روایت ممکن است برای طرفداران سریال Stranger Things آشنا به نظر برسد؛ جایی که شخصیت Eleven با بازی میلی بابی براون از یک دستگاه مشابه برای باز کردن درگاهی به یک بعد موازی به نام Upside Down استفاده کرد. در داستان پروژه مونتاک نیز کامرون و سایر محققان پروژه از صندلی مونتاک برای باز کردن پورتالها در فضا-زمان استفاده میکردند.
نیکولز آزمایش دیگری را در کتابش توصیف کرد که به طرز عجیبی شبیه به مشاهده از راه دور است، یک مفهوم ماوراء الطبیعه که در واقع توسط سیا مورد تحقیق قرار گرفت (که این مضمون در سریال Stranger Things نیز گنجانده شده بود). نیکولز مینویسد: «اولین آزمایش "چشم بینا" نام داشت. دانکن با یک دسته از موها یا شیءای متعلق به شخص دیگری در دست خود، میتوانست روی آن شخص تمرکز کند و او را به گونهای ببیند که گویی از طریق چشمان خود او را میبیند و صدای او را بشنود، گویی در نزدیکی او قرار دارد. او در واقع میتوانست از این طریق، افراد دیگر را در هر کجای کره زمین ببیند.».
اما بیشتر از مشاهده از راه دور یا هر ادعای دیگری که نیکولز آن را مطرح میکند، ادعای ربوده شدن کودکان خردسال – که حتی برخی از آنها بیش از چهار سال سن نداشتند - برای استفاده به عنوان سوژه در آزمایشهای مختلف پروژه مونتاک بسیار تکان دهنده است. نیکولز از این افراد خردسال ربوده شده به عنوان "پسران مونتاک" یاد کرده است و میگوید که آنها را از خیابان یا حتی از خانه هایشان میربودند.
![برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد](/files/fa/news/1401/3/11/460543_487.jpg)
به گفته نیکولز، این کودکان به قدری توسط پروژه مونتاک از نظر روانی در هم شکسته میشدند که اکثر آنها تا آخر عمر هیچ خاطرهای از حضور داشتن در کمپ مونتاک نداشتند. اما داستان پسران مونتاک زمانی جذابتر شد که فرد دیگری آن را تائید کرد.
یک مرد ادعا کرده است که مشابه با بیلک و نیکولز، خاطرات دردناک خود را از پروژه مونتاوک "بازیابی" کرده است. استوارت سوردلو، مردی ۵۲ ساله که در میشیگان زندگی میکند، در سال ۲۰۱۷ به مجله سان گفت که او یکی از پسران مونتاک است که نیکولز توصیف میکند و او و افرادی مانند او در این پروژه مورد آزار و اذیتهای وحشتناکی قرار گرفتهاند: «آنها پس از شروع آزمایش ها، پسرانی مانند کودکان یتیم، فراری یا کودکان معتاد را که هیچ کس پیگیر آنها نبود میدزدیدند. هدف از این آزمایشها این بود که ذهن شما را بشکنند تا بتوانند آن را مجدداً برنامه ریزی کنند... آنها دمای محیط را از خیلی گرم به هوای خیلی سرد تغییر میدادند، در ابتدا کودکان گرسنگی شدیدی را باید تحمل میکردند و سپس بیش از حد به آنها غذا داده میشد. به خاطر میآورم که حتی در برخی مواقع با چوب کتک میخوردم. آنها دوست داشتند تا سر کودکان را تا نزدیکی تمام شدن نفس، زیر آب نگه دارند. این کارموثر بود؛ زیرا سبب میشد تا فرد به "نجاتدهنده" خود گوش دهد و از او اطاعت کند. آنها همچنین از LSD برای قرار دادن مغز ما در حالت تغییر یافته استفاده کردند.»
سوردلو افزود که او همچنین مشاهده کرده است که کارکنان پروژه از کودکان سوء استفاده جنسی میکردند تا روان آنها را از بین ببرند. او همچنین ادعا کرد که او و دیگر پسران مونتاک از طریق پورتالهای پروژه به مریخ فرستاده شده و حتی به هزاران سال قبل، یعنی زمان شکل گیری کتب مقدس بازگشته اند.
او گفت: «در روزهای اول آزمایش، زمانی که مسئولان پروژه در حال تکمیل مختصات موردنیاز بودند، بسیاری از پسران به سادگی در زمانها و مکانهای مختلف گم شدند. من همچنان در مورد این موضوع کابوس میبینم. وقتی صندلی مونتاک را خاموش کردند آنجا نبودم، اما آن را احساس کردم، مثل اینکه ناگهان برق را قطع کرده باشند.»
نیکولز ادعا کرد که تمام آزمایشهای این پروژه سرانجام در اوایل دهه ۱۹۸۰ به پایان رسید، زمانی که همه چیز در نهایت حتی برای محققین مسئول نیز بسیار فراتر رفته بود.
پروژه مونتاک پس از اعتراضات و شورش نیکولز، دانکن کامرون و سایر شرکت کنندگان این پروژه تعطیل شد. آن روزها دقیقا متقارن با زمانی بود که چیزی به خصوص شوم آشکار شد: «ما در نهایت تصمیم گرفتیم که این آزمایشات کافی است. زیرا در یکی از روزهای انجام این پروژه، وقتی که دانکن روی صندلی نشسته بود، شخصی برنامه اضطراری پروژه را فعال کرد. او کم کم به دانکن نزدیک شد و به آرامی زمزمه کرد "زمان آن فرا رسیده است. " در این لحظه، او یک هیولا را از ذهن ناخودآگاه خود آزاد کرد. دستگاه فرستنده در واقع یک هیولای مودار را به تصویر کشید. بزرگ، پرمو، گرسنه و زشت و زننده بود. اما او در نقطه صفر زیرزمین ظاهر نشد. او جایی روی پایه صندلی ظاهر شد. او هر چیزی را که پیدا میکرد خورد و همه چیز را شکست. چندین نفر آن را دیدند، اما تقریباً همه یک جانور متفاوت را توصیف کردند.»
![برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد](/files/fa/news/1401/3/11/460546_440.jpg)
نیکولز گفت که آنها باید تمام تجهیزات را از بین میبردند تا این موجود را به کل حذف کنند یا آن را به بعد اصلی خود برگردانند. این داستان به وضوح الهام بخش روایت مشابهی در Stranger Things است که در آن Eleven یک هیولا را احضار میکند که به طور مشابه سبب ویرانی و خرابی میشود.
به گفته خبرگزاری ورایتی، مت و راس دافر، سازندگان سریال Stranger Things، برای فیلم نامه خود به قدری از پروژه مونتاک الهام گرفته بودند که حتی تصمیم بر آن داشتند تا نام اصلی فیلم را مونتاک بگذارند.
![برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد](/files/fa/news/1401/3/11/460539_879.jpg)
به گفته نیکولز، سطح زیرزمین کمپ هیرو پس از نابودی تمامی تجهیزات و تعطیلی پروژه، پر از سیمان شد و خاطرات هرکسی که در پروژه دخیل بود، با استفاده از تکنیکهای MK-Ultra به طور کلی پاک شد.
هرچند پروژه مونتاک و داستانهای عجیب و غریب مرتبط با آن مفاهیم هیجانانگیزی هستند، اما به احتمال زیاد داستانی بیش نیستند. با این حال، آیا در سالها یا دهههای آینده، سرانجام برخی از شواهد از اعماق بایگانیهای دولت بیرون میآیند؟ جواب این سوال را فقط زمان مشخص میکند.
![برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد برنامه ارتش ایالات متحده برای کنترل ذهن افراد](/files/fa/news/1401/3/11/460542_423.jpg)
این جماعت انقدر ضریب هوشیشون پایینه که هرچی بگن چشم بسته قبول میکنن