روزنامه همشهری در یادداشتی تند به نقد سریال «خاتون» پرداخت.
این روزنامه نوشت:
دفاع از مام میهن، وحدت علیه دشــمن خارجی و وطندوستی، بیشتر شعارهای سنجاقشده به فیلمنامه «خاتون» هســتند که لابهلای اتفاقات عجیب و بیسابقهای همچون «تجاوز شوهر به همسر» و «چندضلعیهای عاشقانه»، گم شده و رنگ میبازند.
خاتون؛ پرچمدار فمینیسم سیاه. برخی میگویند که «خاتون»، قویترین مجموعه شبکه نمایش خانگی در سال ۱۴۰۰ بوده اســت. با توجه به برخی ضعفهای جدی شــخصیتپردازی، فیلمنامه و اجرای بازیها، موافق این گزاره نیســتم، اما فارغ از این نکته، باید توجه داشته باشیم که معیارهای قضاوت درباره یک سریال در حوزه تاریخ معاصر کشور به شاخصهای فنی و هنری خلاصه نمیشود. از دو منظر، «خاتون» معیوب و دچار انحراف است؛
۱ - پیش از این با فاصله «شــهرزاد» حســن فتحی پیشــتاز مجموعههای فمینیســتی بود. باورش ســخت بود که بشود از «شهرزاد»، مجموعهای فمینیستیتر ساخت و مجوز ساخت و نمایش دریافت کرد، اما مجموعه «خاتون» توانست در این زمینه ثابت کند که دست روی دست بسیار است. ضد مرد و زن محور بودن یک اثر سینمایی، فقط به معنای مردستیزی است؛ نه حمایت از حقوق زنان و اعتلای جایگاه آنها. در «خاتون»، از یک سو اکثر قریب به اتفاق زنها، قهرمان و فداکارند و از دیگر سو، مردها جز او که خاتون در اواسط مجموعه برمیگزیند پر از مشکلات اخلاقی، مالی و دارای روحیات جاهطلبانه و غیرانسانی هستند؛ حال آنکه زنان، همگی غیورند و وطن پرست.
۲ - قاعده یک درام تاریخی، این اســت که میتواند شــخص یا اشخاصی را به عنوان عناصری انتزاعی و ساخته و پرداخته ذهن نویسنده در داستان بگنجاند، اما هرگز فیلمنامهنویس و فیلمساز، مجوز پیدا نمیکنند که به بهانه ساخت درام و خیالانگیز بودن آن به واقعیات تاریخ معاصر پایبند نباشند و وفاداری محتوایی را جزو وظایف خود تلقی نکنند. اینکه دقیقا در بازهای که ایران در حال تقویت روابطش با چین و روسیه است، لحظه لحظه «خاتون»، سرشار باشد از تجاوز ناموسی و خاکی به ایران، بیش از آنکه ناشی از خردهپیرنگهای فیلمنامهای به نظر بیاید، میتواند ریشه در فرامتنها و نیات سیاسی داشته باشد.
اینکه آمریکا و انگلستان در حاشیه باشند و گوش به فرمان روسها و بسیاری از اتفاقات نظامی و تاریخی آن دوران، حول یک شهوت کور و گنگ از جانب افسر روسی شکل گرفته و معنا پیدا کند، بیشتر فانتزیهای سیاسی خطدهندگان و سازندگان است، تا مطابق ماوقع. دفاع از مام میهن، وحدت علیه دشــمن خارجی و وطندوستی، بیشتر شعارهای سنجاقشده به فیلمنامه هســتند که لابهلای اتفاقات عجیب و بیسابقهای همچون «تجاوز شوهر به همسر» و «چندضلعیهای عاشقانه»، گم شده و رنگ میبازد.
یه شب تو زندان سرهنگ (بر خلاف میل خاتون و به اجبار) مست می کند و...
دختر خاتون به نام ابران حاصل این اتفاقه
ولی خاتون می خواد بچه اش رو بندازه چون می گه اون شب برخلاف میل اون بوده و اون زندانی بوده و به نوعی جا می اندازه که انگار سرهنگ تجاوز کرده
حالا نویسنده ی این نقد می گه سرهنگ شوهر رسمی و قانونی و شرعی خاتون بوده تو اون مقطع
و پدر واقعی ایران دختر خاتون بوده!
و می گه این سریال داره جوری رو ذهن مخاطب کار می کنه و فرهنگ سازی می کنه با کلمه ی تجاوز، که اگه زنی راضی نبود و فرزندی حاصل شد حتی از شوهر رسمی اش می تونه فرزند رو سقط کنه و پدر هم اصلا روحش خبردار نشه از این که دختری داره
و حق مرد در این جا با کلبد واژه ی تجاوز ضایع می شه