من شعر می‌نویسم و سیگار می‌کشم/ تو دود می‌شوی و من از خواب می‌پرم
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۰۱۱۷
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: 2015 December 04    -    ۱۳ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۵
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
قطعاتی از اشعار شعرای با نام و بی نام را با هم می خوانیم. چنانچه شما بیننده عزیز نیز همچون دیگر شعرا، شعر یا دلنوشته‌ای دارید، برای انتشار در سایت از آن استقبال خواهیم کرد.
من شعر می‌نویسم و سیگار می‌کشم/ تو دود می‌شوی و من از خواب می‌پرم بینندگان عزیز چنانچه شما نیز همچون دیگر شعرای با نام و بی نام،‌ شعر یا دلنوشته‌ای دارید، برای انتشار در سایت «تابناک‌ با تو» از آن استقبال خواهیم کرد.

یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت

پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت

یک آسمان ستاره ی آتش گرفته را
بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت

من در سکوت و بغض و شکایت ز سرنوشت
خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت

تا از خیال گنگ رهایی رها شوم
بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت

شاید به پاس حرمت ویرانه های عشق
مرهم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت

تا از حصار حسرت رفتن گذر کنم
رنجی به قدر کوچ کنونم کشید و رفت

دیگر اسیر آن من بیگانه نیستم
از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت


افشین یداللهی

************

این روزها که می‌گذرد، جور دیگرم
دیگر خیال و فکر تو افتاده از سرم

دیگر دلم برای تو پرپر نمی‌زند
دیگر کلاغ رفته به جلد کبوترم

دیگر خودم برای خودم شام می‌پزم
دیگر خودم برای خودم هدیه می‌خرم

دیگر بلد شدم که خداحافظی کنم
دیگر بلد شدم که بهانه نیاورم

اسمت چه بود؟ آه از این پرتی حواس
این روزها من اسم کسی را نمی‌برم

این روزها شبیه «رضا»های سابقم
هر چند بدترم ولی از قبل بهترم

من شعر می‌نویسم و سیگار می‌کشم
تو دود می‌شوی و من از خواب می‌پرم


رضا کیاسالار
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Canada
|
۱۸:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۳
0
2
افرين
سجاد رستمیان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۳
0
6
به دریا می زنم امشب به این دریای طوفانی
دلم تنها دلت تنگ است میدانم و می دانی
بیا ان سوی دریاها فروغی تازه می بینم
که میدانم تو هم چون من از این مردم گریزانی
به فانوس احتیاجی نیست وقتی همسفر باشی
که شب را ماه چشمت می کند هر دم چراغانی
همین خندیدنت شاید دلی را زیر و سازد
تبسم کن که با لبخند باغی می شکوفانی
کدامین واژه را باید به جایش عشق بگذارم؟
و ایا می شود احساس را در شعر گنجانی ؟
اگر روزی شدم اشفته یا دلتنگ می بارم
تو هم ان سو به یادم باش در شب های بارانی
خدایا بیم از این دارم که در پایان این قصه
یکی گوید که برخیزید از این خواب طولانی
سجاد رستمیان
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۴
عالی
مریم
|
Russian Federation
|
۰۱:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۵
1
4
عالی بود.خیییییلی زیبا بود.واقعا لذت بردم.آقای رستمیان.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۹
1
0
خدایی شعرای قشنگی بود
با اجازه کپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
آخرین اخبار
bato-adv
bato-adv