همایون قسمتی روانشناس، ویژگیهای شخصیتی انسانهای کج خیال و بدبین را بیان کرد.
وی گفت: یکی از خصائص خوب انسانی،
بخشش و
گذشت است که در افراد کج خیال و بدبین مطلقاً بخشودن و فراموش کردن وجود ندارد.
شخصیتهای کج خیال و بدبین به کسانی گفته میشود که بیش از اندازه محتاط و مشکوک بوده و دائماٌ در حال کشف کردن خیانت، تجاوز و بدعهدی دشمنان دوستنما هستند.
این افراد وقتی با ناباوری دیگران روبرو میشوند مسأله را پیش خودشان نگه میدارند و با دیگران در میان نمی گذارند؛ حتی اتفاقات پیش پا افتادهای چون جریمه، پیچیدن کسی در هنگام رانندگی جلوی آنها یا اعتراض کوچک همسایه به عنوان علامت کاملاً موجهی بر دشمنی و خیانت از سوی این افراد تعبیر میشود.
این نوع شخصیتها دیگران را به بهانههای مختلف به دادگاه میکشانند، تبعیضات نژادی قائل میشوند و یا انتقامهای وحشتناک می گیرند.
گرفتاری در محل کار، تنهایی و ناتوانی در برقراری ارتباط با افراد، درگیریهای خانوادگی به دلیل زدن برچسبهای خیانت به دیگران، انتقام جویی و درگیر شدن در شکایات دادگاهی از جمله مشکلات زندگی این افراد میباشد.
30 - 10 درصد بیماران بستری در
بیمارستانهای روانی و 10- 2 درصد مراجعین درمانگاههای روانی دولتی به این بیماری مبتلا هستند.
این روانشناس سن شروع این بیماری را آغاز بزرگسالی دانست و افزود: به طور خلاصه این افراد انتظار دارند که مورد تجاوز و تهدید قرار بگیرند، وفاداری و صداقت نزدیکانشان را مورد سوال قرار می دهند، رازهایشان را برای کسی بازگو نمی کنند، در گفتگوهای معمولی، توهینهای پنهانی میبینند، خلاف دیگران را فراموش نمیکنند و در مقابل مسائل قابل اغماض، خشم بسیار نشان داده و تهدید به تلافی میکنند.
درمان این افراد اگر حاضر به معالجه باشند، اغلب زمانی است که گرفتار افسردگی یا اضطراب شده باشند و معمولاٌ پیش از آن که بتوان درمانشان کرد به علت شک و تردید درمان را رها خواهند کرد.
در موارد خاصی بستگان بیمار او را به درمان تشویق می کنند و در برخی موارد وی را مجبور می کنند.؛ گاهی از درمان های دارویی بدون اطلاع بیمار استفاده میکنند که در مورد کسانی که تحت سرپرستی قانونی هستند یا سن آن ها از 18 سال به پایین باشد موجه و قابل انجام است در حالی که گروه کثیری از این افراد خودکفا و قانوناً بالغ شناخته شده و هرگونه درمان بدون رضایت آنها غیرقانونی است.
قدم اول درمان، ایجاد ارتباط صادقانه و حمایت گرانه از طرف یک تراپیست (
روان درمانگر) است، زمانی که فرد مبتلا، به درمانگر خود اعتماد کرد و توانایی در میان گذاردن رازش را پیدا کرد، میبینیم که چقدر این موجود به ظاهر خودکفا از ناامنی، آسیب پذیری، ضعف و احساس حقارت رنج میکشد و روان درمانی شخصی در نهایت با گروه درمانی همراه شده و در صورت نیاز حاضر به مصرف دارو هم خواهند شد.
ایسنا
اگر دیگران با خیانتهایشان که مسلم و مستند هم شده اند، فرد را به چنین روزی انداخته باشند چی؟