«تابناک باتو» ـ چقدر خوب میشود اگر شناختی نسبت به حوزهای نداریم، فقط به بهانه اینکه تب آن دامنگیر اجتماع شده است، به آن ورود نکنیم و روی موج آن، بالاوپایین نرویم و سوژه خنده درست نکنیم. اگر قرار است حوزهای قربانی شود تا افکار عمومی خندانده شود، این سیاست و پالسی نه اخلاقی است، نه حرفهای و نه حمایتگرانه.
بعد از سری خانگی «قلب یخی» که بیرحمانهترین لطمهها را به حوزه مد و به شغل نوظهور مدلینگ (Modeling) در ایران وارد کرد و پیکره این هنرحرفه تازه روی پای خود ایستاده را به انواع اتهامهای بیپایهواساس آلود و سبب شد که افکار عمومی دیدی منفی و دافعهگرانه نسبت به مدگرایی، مانکنیسم و مدلینگ پیدا کند، اکنون نوبت سری خانگی «هیولا»ست که در لفافه طنز و خنداندن مردم، به پیکره نحیف این هنرحرفه که همچنان در ایران کنترل میشود، ضربه کاری دیگری را وارد کند.
زمانی که اعتراض بیشتر اقشار و صنوفی نظیر پزشکان و پرستاران و ... که توسط مهران مدیری مورد انتقاد قرار گرفتند سبب شد که کارگردان آن سریها طنازیهای خود را حسابشدهتر و دقیقتر دنبال کند و دیگر دست روی هر صنفی نگذارد، به نظر میرسید که پیکان انتقادها به سمت دولتمردان چرخیده است. اما در سکانسهایی از سری خانگی هیولا، صنف بیصنف فعالان مد در نوک پیکان انتقادها و حملههای عوامل این سریال قرار گرفته که در نوع خود تأسفبرانگیز و ناراحتکننده است و سبب میشود که دستکم، جامعه نسوان نسبت به همجنسان خود که در شغل نوظهور مدلینگ فعالیت میکنند و اکنون به دلیل غیرقانونیبودن مدلینگ در ایران، ناچارند به فعالیت زیرزمینی خود در محافل زنانه ادامه دهند، سوءظن پیدا کنند و پرده اعتماد دریده شود.
در سکانسی از این سری خانگی، وانمود میشود که چند مدل خانم، مشغول اجرای شوی لباس بوده و در حال نمایشدادن طرح لباسها هستند. مانکنها در قاب دوربین نیستند و مثل آلات موسیقی، پنهاناند. اما یکی از مدعوین به فردی که کنار او نشسته میگوید اجازه بدهید از این مدل عکس بگیرم بفرستم برای همسرم. فرد اولی میگوید یکی از دوستانم همین کار را کرد و الان آن مدل، هووی او شده است.
بهواقع نگارنده از دیدن این سکانس متأسف شدم. چرا باید سریالی که اینقدر پربیننده است و میتواند نقطه قوتی برای حمایت از مشاغلی باشد که بانیان آن برای یک حضور رسمی، خوندلها خوردهاند، تیشه به ریشه یک جریان بزند و این تلقین واهی و دروغین را به ذهن مخاطب، به خصوص جامعه نسوان که بیشترین بینندگان این سری خانگی هستند، القا شود که مدلهای خانم، افراد مجهولالهویه و بیتعهدی هستند و اگر به آنان رو داده شود، قرار است در جایگاه همسر دوم وارد حریم خصوصی آنها شوند؟!
اکنون در ایران دهه ۹۰ که به سوی ۱۴۰۰ میرود، مدگرایی و تمام مشاغل تحت تابعه آن، بهعنوان حرفهای مستقل صاحب اندیشه و کرسی؛ چه در دانشگاهها و چه در جامعه است و شایسته و بایسته نیست که به قیمت خنداندن مخاطب بینشاطی که مأیوس از تلویزیون به رسانه خانگی پناه آورده، تیشه را بردارید و بر ریشه نحیف و ظریف یک صنف فرود آورید. حرفه مد و مدلینگ هم همانند همه حرفهها و صنوف، دارای نقاط قوت و نقاط آسیبخورندهای است. مورد تمناست که اگر میخواهید قشر و گروهی را قربانی سوژههای طنز خود قرار دهید، خوب است ابتدا از صنف بازیگران و سلبریتیها که اتفاقا «مبتلابه» شغل مقدس سینما و تلویزیون است آغاز کنید و بعد نرمنرم تسری بدهید به سایر حرفهها و قشرها و صنفها... .
از زمانی که این سکانس در اینستاگرام و در صفحه رسمی این سریال پخش شده، بسیاری از مدلهای خانم که در محافل مربوط به بانوان اقدام به فعالیت کرده و شغل خود را نه بهانه امرار معاش، بلکه به دلیل عشقی که به این حرفه دارند، دنبال میکنند با نگارنده تماس گرفته و در اعتراض به این سکانس، محزون و دلشکسته معتقدند که چنین پروژههای به ظاهر فرهنگی، اهداف ضدفرهنگی و تخریبکننده را دنبال میکند و حقوق آنان برای پیگیری محفوظ است.
آقایان محترم فیلمساز! شخصیت اجتماعی یک مدل، بیش از ظاهر و استایل او، در گزینشهای مربوط به حضور در این حرفه، دارای اهمیت است. توصیه میکنم با تعدادی از مدلهای حرفهای آقا و خانم، سر یک میز بنشینید و با آنان گپ بزنید و بهعینه ببینید که میزان سواد حرفهای و شخصیت اجتماعی افرادی که عاشقانه به حرفه نوظهور مدگرایی و خوشپوشی قدم گذاشتهاند، از چه ثبات اخلاقی و ثبات شخصیتی برخوردارند و نه از سر مرفه بیدردبودن و اشرافیگرایی یا سانتیمانتالیسم که از سر یک دغدغه حرفهای در این شغل مانده و پیه تمام سختیها و محدودیتها را به پیکره خود مالیدهاند.
آن دسته از مدلهای خانم که با مجوز و فقط در محافل زنانه فعالیت میکنند متفقالقول هستند که این سکانس که از شخصیت حقیقی یک مدل، تصویری متزلزل، پنهان و فرصتطلب برای ورود به حریم خصوصی زنی دیگر به نمایش میگذارد، توهینی آشکار نه به حیثیت حرفهای این افراد که به عفاف و خویشتنداری بانوانی است که این کار را بهعنوان یک عشق و یک حرفه دنبال میکنند و برای بقای خود، به دنبال ویرانکردن آشیانه زنی دیگر نیستند.
محترمانه از قشر محترم فیلمساز تقاضا میشود پیش از پرداختن به عیوب هر صنفی برای خنداندن مخاطبان خود، ابتدا نوک پیکان را به سمت خود بگیریم و ببینیم از آن صنف چه میدانیم! صنف مربوطه چه مسیری را طی کرده و اکنون در کجا ایستاده است! و اکنون، این اقدام ما، یاریگر او به سوی تکامل و کمال است یا اینکه خط بطلانی بر تمام هستی و دارایی صنفی است که هنوز از داشتن یک «صنف» محروم است و آسهآسه با کفشهای پولادین روی یک مسیر بسیار ناهموار و دشوار راه میرود و سنگلاخها را کنار میزند. جناب آقایان فیلمساز! مورد تمنای حرفهای است که تا اطلاع ثانوی که هنرحرفه مد جان بگیرد و صاحب گردنکلفتی شود که بتواند از حقوق حقه خود دفاع کند، اگر قصد ندارید از این صنف حمایت معنوی کنید که جان بگیرد، لااقل روی دیوار کوتاه مد، شیرجه مرگ نزنید.
منبع: روزنامه شرق
این مقاله عالی بود.
ممنون
دم اقای مدیری گرم