و خوب مي دانم سالهاست که مرده ام...
کد خبر: ۶۸۲۸
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: 2015 August 05    -    ۱۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۶
bato-adv
bato-adv
به بهانه سالروز درگذشت حسين پناهي؛
آغازش شهریور 1335 بود و انجامش مرداد ماه 1383؛ روستازاده‌ای که آمد و با سادگی و صفایش در دل‌ها ماندگار شد. حالا یازده سال از درگذشت سهرابِ «دزدان مادربزرگ» که ملتی را شیفته سادگی‌اش کرده بود می‌گذرد
و خوب مي دانم سالهاست که مرده ام...چيزي در رگهايش مي دود و به سوي قلبش هجوم مي برد... گرم است و سوزان... انگار آتش است... دست راستش، بي اختيار روي دست چپش مي خزد و به سمت قلبش مي رود... سيگار از دستش مي افتد... دود مي کند و دودش مي پيچد و بالا مي رود و در شب ساکت مرداد گم مي شود. سرش را به ديوار تکيه مي دهد. لب هايش را ناخودآگاه به هم مي فشارد تا بتواند آهن مذابي که در رگهايش مي دود را تحمل کند. به تلافي انگار، يا براي فراموشي درد، دوباره زمزمه مي کند:«به ساعت نگاه مي کنم/حدود سه نصفه شب است/چشم مي بندم تامباد که چشمانت را از ياد برده باشم/و طبق عادت کنار پنجره مي روم/سوسوي چند چراغ مهربان/و سايه هاي کش دار شبگردان خميده/و خاکستري گسترده بر حاشيه ها/و صداي هيجان انگيز چند سگ/و بانگ آسماني چند خروس... از شوق به هوامي پرم، چون کودکي ام/و خوشحال که هنوز/معماي سبز رودخانه از دور/برايم حل نشده است... آري، از شوق به هوا مي پرم/و خوب مي دانم/سالهاست که مرده ام... ».

و خوب مي دانم سالهاست که مرده ام...

 آغازش شهریور 1335 بود و انجامش مرداد ماه 1383؛ روستازاده‌ای که آمد و با سادگی و صفایش در دل‌ها ماندگار شد. حالا یازده سال از درگذشت سهرابِ «دزدان مادربزرگ» که ملتی را شیفته سادگی‌اش کرده بود می‌گذرد اما در تمام این سال‌ها یاد و نامش زنده مانده است.

این روزها اشعار و خاطره‌ی بازی‌های حسین پناهی همه جا هستند و یادآور پاکی و بی‌آلایشی شاعر، بازیگر و نویسنده‌ای‌اند که این ویژگی‌ را در چهره معصومش در نقش‌های تلویزیونی و قلم بی غل و غشش در شعرها و نوشته‌هایش متبلور می‌کرد.

پناهی به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می‌بارید و طنز تلخش، بازیگر نقش‌های خاصی بود. اما او بیشتر شاعر بود و این شاعرانگی در ذره ‌ذره جانش نفوذ داشت.

حسین پناهی، بازیگر، کارگردان، نویسنده و شاعری بود که کودک درونش همواره زنده بود و این ویژگی‌اش باعث شده بود بازی و لحن کلامش به دل هر مخاطبی بنشیند و او را به چهره‌ ماندگاری تبدیل کند.

بر اساس این گزارش، حسین پناهی در ششم شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه در استان کهگیلویه و بویراحمد زاده شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسه آیت‌الله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگی‌اش بازگشت، بعد از چند ماه فعالیت در کسوت روحانی، به تهران مهاجرت کرد و در چهار سال مدرسه هنری آناهیتا درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه‌نویسی را گذراند.

پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی «محله بهداشت» آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامه‌های خودش ساخت که مدت‌ها در محاق ماند.با پخش نمایش «دو مرغابی در مه» از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی می‌کرد، خوش درخشید و با پخش نمایش‌های تلویزیونی دیگرش، طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت.نمایش‌های «دو مرغابی در مه» و «یک گل و بهار»، بنا به درخواست مردم به دفعات از تلویزیون پخش شد و حسین پناهی در دهه‌ی شصت و اوایل دهه‌ی هفتاد، یکی از پرکارترین و نوآورترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود.

و خوب مي دانم سالهاست که مرده ام...

سینا پناهی، فرزند «حسین پناهی»گفت: از مسؤولان انتظار خاصی نداریم تنها از آنها می‌خواهم هنرمندان را تا زمانی که هستند دریابند و به آنها بهاء دهند چراکه در نبود آنها انجام این کار شاید چندان مهم و زیبا نباشد. من فکر می‌کنم این خود هنرمند است که بیشتر از همه نیاز به این بزرگداشت ها و یادمان ها دارد نه بازماندگان و دوستداران او. البته درست است که گرامیداشت و یا پاسداشت خاطره هنرمندان هم ارزش زیادی دارد اما آنچه مهم می باشد این است که این یادمان ها باید در شأن آن هنرمند هم باشد و نه به هر قیمتی.

وی افزود: ما (خانواده حسین پناهی) در این سال‌های اخیر در برگزاری این نوع مراسمات کمی سخت‌گیری کردیم و دلیلش هم به خاطر همین کاستی ها و در شأن نبودن‌ها بود اما متاسفانه از آن به انحصار طلبی تعبیر شده و اینکه شما می خواهید حسین پناهی انحصارا و تنها در اختیار خود شما باشد.

پناهی اظهار کرد: این در صورتی است که هنرمندان با تمام رنج ها و سختی ها در زندگی مبارزه می کنند تا به ما یک هنر پاک و ناب و خاص را ارائه دهند و ما نباید با انجام برگزاری مراسم هایی دور از شأنشان تمام مسائل خصوصی زندگیشان را بیرون بریزیم و نتوانیم در آن مراسم حتی حق مطلب را هم ادا کنیم.

وی با بیان این مطلب که از مردم انتظار خاصی نداریم، ابراز کرد: همیشه مدیون مردم کشور بوده‌ایم و خصوصا مردم خوب استان کهگیلویه و بویراحمد که همیشه و همه جا برای حسین پناهی سنگ تمام گذاشته اند و تمام احساس و محبت خود را بی دریغ برای او گذاشته اند. من به شخصه از همه آنها می‌خواهم که حسین پناهی را با تمام دقت بخوانند و درک کنند. هر چند از برداشت‌های شخصی گریزی نیست و حتی حسین پناهی هم گاهی فدای بعضی نگاه‌های مغرضانه و سطحی شده است.

فزرند حسین پناهی بیان کرد: من از همه هم استانی‌های عزیزم خواهش می کنم که حسین پناهی را خوب بخوانند و خوب بشنوند، چرا که او از آنها همیشه چیزی جز غیر این را نمی خواسته و نخواهد خواست.

وی عنوان کرد: طبیعتا کسی یا کسانی هستند که می‌خواهند دنباله‌روی حسین پناهی باشند و این امر بسیار خوب و مورد علاقه ام است و جای بسی خوشحالی نیز است که هنرمندان استان روز به روز بزرگ تر و بیشتر باشند. البته به صورت مطلق "هیچ انسانی قادر به ادامه هیچ انسانی نیست ". به نظر من کسی که می خواهد دنباله رو حسین پناهی باشد حتما باید از منم منم به دور باشد و صادق و پاک باشد و از بازی مخوف نفی و اثبات دوری کند.

سینا پناهی در پایان با سرودن این شعر صحبت های خود را به پایان رساند ؛

این همه نفی

درد جان فرسای دگردیسی جهان است

بر جان هنر

تا کرم کور بی دست و پا

پروانه‌ای بسازد

هزار رنگ !

***

حسین پناهی روز چهاردهم مرداد ماه سال 83 در منزل مسکونی‌اش به دلیل سکته قلبی درگذشت و پیکر بی‌جانش سه روز بعد کشف شد. او در هنگام مرگ، 49 ساله بود و به تنهایی زندگی می‌کرد.

حسين پناهي، شعر مي گفت و نمايشنامه مي نوشت و بازي مي کرد. ساده بود و به سادگي روستايي اش افتخار مي کرد.چندين نمايشنامه نوشت که معروف ترين شان «دو مرغابي در مه» بود که خودش در آن بازي کرد و خوب هم بازي کرد. لهجه دوست داشتني و چهره ژوليده و هميشه خسته اش، از او يک شخصيت به يادماندني ساخته بود. فيلم و سريال زياد بازي کرد و در همه آنها هم، خودش بود. خود خودش. چيزي که در عالم هنر، کمتر پيدا مي شود.

«گذرگاه»، «گال»، «تیرباران»، «هی جو»، «نار و نی»، «در مسیر تندباد»، «ارثیه»، «راز کوکب»، «مهاجران»، «چاووش»، «سایه خیال»، «اوینار»، «هنرپیشه»، «مرد ناتمام»، «روز واقعه»، «آرزوی بزرگ»، «قصه‌های کیش»، «بلوغ»، «مریم مقدس» و «بابا عزیز» از جمله فیلم‌های سینمایی حسین پناهی است. «گرگها»، «آواز مه»، «محله بهداشت»، «بی بی یون»، «روزی روزگاری»، «مثل یک لبخند»، «ایوان مدائن»، «خوابگردها»، «هشت‌بهشت»، «قهرمان کیه»، «امام علی»، «همسایه‌ها»، «آژانس دوستی»، «دزدان مادر بزرگ»، «آئینه خیال»، «کوچک جنگلی»، «آشپزباشی»، «روزگار قریب»، «آقا فرمان»، «یحیی و گلابتون»، «شلیک نهایی»، «رعنا» مجموعهٔ‌های تلویزیونی است که حسین پناهی در آنها ایفای نقش کرد.

کتاب‌های حسین پناهی شامل «من و نازی»، «ستاره‌ها»، «چیزی شبیه زندگی»، «بی بی یون»، «سلام خدا حافظ»، «سالهاست که مرده ام»، «افلاطون کنار بخاری»، «نامه هایی به انا»، «من و نازی»، «دو مرغابی در مه»، «کابوس‌های روسی»، «به وقت گرینویچ» و «نمیدانم ها» می‌شود که علاوه بر اینها سه اثر «سلام خداحافظ» و «ستارها». و«راه با رفیق » با شعر و صدای حسین پناهی نیز منتشر شده‌است.

تله‌تئاترهای حسین پناهی شامل «چیزی شبیه زندگی» و «دو مرغابی در مه» ‌است.

نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (در مسیر تندباد) در سال ۱۳۶۷، برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد (سایه خیال) در سال ۱۳۶۹و نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (مهاجران) در سال ۱۳۷۱ برخی از جوایز مرحوم حسین پناهی است.

یادش گرامی

گردآوری :تابناک باتو
منبع:ایسنا،انتخاب
bato-adv
bato-adv
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۴
0
7
روحش شاد
خاطرات بسيار قشنگي در كودكي با برنامه هاي آقاي پناهي داشتيم .
پیمان
|
United States
|
۰۱:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۵
0
3
سلام، خداحافظ ! چیز تازه اگر یافتید بر این دو اضافه کنید ...
روحت شاد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۱۵ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۳
0
0
چیزی شبیه زندگی بعد تولد ۲۷ سالگی ام چراهای منو جواب داد و آخر سر با سالهاست مرده ام معنی داد ب افسردگیم باعث شروع جدیدی شد برام کاش از این معلم های زندگی خدا بیشتر میداد برامون حیف ک دیگر مادری نمیزاد همچون بزرگانی مثال این پاک سرشتها روحشون شاد
نام:
ایمیل:
* نظر:
bato-adv
bato-adv
آخرین اخبار
bato-adv