نویسنده کتاب هفت راه سریع برای کشتن همسر، روش کار خودش را شرح داده بود.
ژانویه
1991، همسر ریچارد کلینکهامر، نویسنده معروف هلندی، از خانه خارج شده و
دیگر به خانه برنگشت. او به طور اسرارآمیزی ناپدید شد. ماجرای این جنایت به
مدت 10 سال در ابهام باقی ماند تا این که سرانجام مشخص شد که قاتل کسی
نیست جز آقای نویسنده که سال ها قبل کتابی با نام «هفت راه سریع برای کشتن
همسر» نوشته بود.
«ویلیام
دانکر» ناشر کتاب های ریچارد به عنوان یک شاهد در دادگاه گفت روزی ریچارد
در حالی که الکل زیادی نوشیده بود، داستان زندگی اش را برای او تعریف
کرده و گفته بود زمانی که کودک بوده در جریان جنگ جهانی دوم، مادرش با یک
افسر نازی در اتریش ارتباط داشته و بعد از این که اتریش توسط روس ها آزاد
شد و آنها آنها به هلند بازگشتند، به عنوان مجازات زنانی که با افسران
آلمانی نازی در ارتباط بودند، مردم شهر، موهای سر مادرش را می تراشند و به
او که کودکی کم سن و سال بوده است، تجاوز می کنند.
دانکر به قاضی
پرونده گفت ریچارد در یکی از کتاب هایش درباره جنایات نازی ها نوشته است
که در آن کتاب، داستان های واقعی وحشتناک زیادی از زمان جنگ جهانی دوم و
حضورش در اتریش تعریف کرده است.
مجرای ناپدید شدن اسرارآمیز هانیزندگی
هانی و ریچارد دیگر مانند اوایل ازدواج شان آرام نبود. آنها بیشتر اوقاتی
که ریچارد بیش از حد الکل می نوشید، با هم دعوا می کردند. ریچارد ادعا
داشت که هانی آرامشش را به هم می زند و نمی گذارد تا او به کار مورد علاقه
اش یعنی نویسندگی ادامه دهد. از آن طرف نیز هانی می گفت ریچارد بیش از حد
نوشیدنی الکی استفاده می کند و بعد از مصرف او را کتک می زند تا این که
در ژانویه 1991 روزی ریچارد سراسیمه و ناراحت به اداره پلیس منطقه ییلاقی
گانزدیک رفت و گزارش کرد که همسرش هانی شش روز پیش از خانه خارج شده و
هنوز بازنگشته است.
ریچارد در جواب پلیس که از او پرسیده بود چرا
همان اول که هانی به خانه برنگشته به پلیس اطلاع نداده است، گفت ما با هم
دعوا کرده بودیم و فکر می کردم هانی برای درد دل پیش دوستش رفته و چون من
در حال نوشتن کتاب جدیدم بودم، هانی نخواسته دوباره مزاحمم بشود و شب به
خانه برنگشته است اما وقتی چند روز گذشت و او نیامد تصمیم گرفتم به دنبالش
بروم و متاسفانه دوچرخه قرمز او را در ایستگاه قطار نزدیک محل سکونت مان
پیدا کردم.
بعد از اظهارات ریچارد، پلیس بلافاصله تحقیقاتش را آغاز
کرد. آنها بعد از مدت ها تحقیق به این نتیجه رسیدند که ممکن است هانی
توسط شوهرش ریچارد به قتل رسیده باشد چون تمام همسایگان نزدیک در بازجویی
ها ادعا کرده بودند که یک هفته آخر قبل از ناپدید شدن ناگهانی هانی، این
زوج دائما با هم بگومگو و دعوا داشته اند.
پلیس، ریچارد را به
عنوان تنها مظنون پرونده که ممکن است هانی را به قتل رسانده باشد دستگیر
کرده و او را مورد بازجویی قرار داد اما ریچارد در بازجویی ها گفت من هانی
را نکشته ام و تنها با او دعوا کردم. او از خانه رفت و دیگر برنگشت. پلیس
باز هم قانع نشده بود، بنابراین ریچارد را به مدت چند روز در سلولی
بازداشت کرد و او را تحت فشار قرار داد اما ریچارد هرگز اعتراف نکرد که
همسرش را کشته است.
پلیس همچنان به ریچارد مشکوک بود، به همین دلیل
هنگامی که او در بازداشت بود، تمام خانه و باغ اطراف خانه اش را جستجو
کرد اما هیچ سرنخ مشکوکی که مربوط به قتل هانی باشد پیدا نکرد. پلیس هنوز
هم عقیده داشت ممکن است با جستجوی بیشتر مدرکی علیه ریچارد پیدا کند. پس
با کمک گرفتن از سگ های پلیس، تمام باغچه و باغ اطراف خانه را جستجو کرد،
آنها حتی برای پیدا کردن هانی از نیروی هوایی سلطنتی هلند نیز کمک گرفتند.
هواپیماهای
اف 16 بر فراز خانه و باغ ریچارد پرواز کردند و تمامی آن منطقه به وسیله
اشعه مادون قرمز اسکن شد اما پلیس هر چه بیشتر جستجو می کرد، کمتر می
یافت. بنابراین مقامات پلیس هلند به این نتیجه رسیدند که به احتمال قریب
به یقین چون با این همه جستجو هیچ جسدی پیدا نشده حتما قتلی صورت نگرفته و
اعلام کردند که آنها نمی توانند تحقیقات شان در مورد قتل را بدون داشتن
جسد ادامه دهند.
هفت روش سریعپرونده
ناپدید شدن اسرار آمیز هانی حل نشده باقی ماند اما یک سال بعد از ناپدید
شدن هانی، ریچارد همراه کتاب تازه ای که نوشته بود به نزد ناشر کتاب هایش
یعنی ویلیام دانکر رفت و کتاب جدیدش را به او معرفی کرد. کتاب جدیدی که
ریچارد نوشته بود، «هفت روش سریع برای کشتن همسر» نام داشت که در آن روش
های عجیب و غریب و بسیار وحشتناکی را برای کشتن زنان غرغرو و نافرمان
پیشنهاد داده بود اما ویلیام دانکر که به خاطر چاپ کتاب های قبلی ریچارد
بسیار معروف شده بود، به دلیل این که کتاب جدید ریچارد دارای بخش های بسیار
وحشتناک و غیرقابل تحملی بود، حاضر نشد این کتاب را به چاپ برساند.
کتاب
تا چندین سال بعد به چاپ نرسید اما بخش هایی از کتاب توسط مطبوعات به
صورت غیرقانونی و زیرزمینی در هلند به چاپ رسید و باعث شد ریچارد بیش از
پیش مشهور شود. در سال های بعد، ریچارد بیشتر اوقاتش را در خانه به نوشیدن
و نوشتن کتاب های دیگرش می گذراند.
او نویسنده ای معروف و ثروتمند
شده بود. در سال 1997 یعنی هفت سال بعد از ناپدید شدن اسرار آمیز هانی،
ریچارد تصمیم گرفت خانه ییلاقی اش را بفروشد و به آمستردام نقل مکان کند.
در آن زمان تمام مردم هلند او را به عنوان نویسنده آثار جنایی و پلیسی می
شناختند و دیگر داستان ناپدید شدن مرموز هانی و سوءظن پلیس به قاتل بودن
ریچارد کاملا کم رنگ و به فراموشی سپرده شده بود.
ریچارد دائما به
برنامه های تلویزیونی دعوت می شد و در مصاحبه های مطبوعاتی شرکت می کرد تا
در مورد آثار جدید و قدیمی اش و همچنین در مورد کتاب چاپ نشده «هفت روش
سریع برای کشتن همسر»، صحبت کند.
برملا شدن راز و دستگیری قاتل
هنگامی
که ریچارد در سال 1997 به آمستردام نقل مکان کرد، خانه ییلاقی خودش که
سال ها با هانی در آن زندگی کرده بود را برای فروش گذاشت. در سال 2000
خانواده جدیدی آن خانه را خریدند اما صاحبان جدید خانه تصمیم داشتند
تعمیراتی اساسی در ساختار خانه ایجاد کنند، بنابراین با یک گروه بازسازی
منزل تماس گرفتند تا آنها در مرحله اول، کف خانه را که حالت بتنی داشت
خراب کنند و به جای آن پارکت های چوبی زیبایی نصب کنند اما طی عملیات کند
کف بتنی خانه، ناگهان کارگران، جمجمه یک انسان را پیدا کردند و با پیشروی
بیشتر، استخوان های دیگری نیز پیدا شد.
صاحبان جدید خانه ییلاقی
بلافاصله پلیس را در جریان گذاشتند و بعد از این که اسکلت پیدا شده توسط
پزشکی قانونی مورد بررسی قرار گرفت، از روی یکی از دندان های جسد مشخص شد
که اسکلت پیدا شده مربوط به هانی – همسر ریچارد کلینکهامر – نویسنده معروف
است. با تعیین هویت جسد پیدا شده، پرونده این معمای مرموز که 10 سال حل
نشده باقی مانده بود، دوباره به جریان افتاد و این بار پلیس مطمئن بود که
ریچارد قاتل همسرش است.
ریچارد کلینکهامر که دیگر 62 سالش شده بود،
در آمستردام به جرم قتل هانی دستگیر شد و روز بعد در بازجویی ها به قتل
همسرش اعتراف کرد. او گفت 10 سال پیش در یک نزاع شدید با هانی، در حالی که
بیش از حد الکل نوشیده بود او را به شدت کتک زده و باعث شده به سر هانی
ضربه ای وارد شود و او در دم جلان بدهد.
او در ادامه گفت چون می
ترسیدم که این موضوع به شهرتم آسیب بزند تصمیم گرفتم جسد هانی را تکه تکه
کرده و استخوان های او را در گودالی درون خانه دفن کنم و بعد تمام کف خانه
را با بتن بپوشانم. ریچارد در کمال ناباوری توضیح داد که در کتاب «هفت
راه سریع برای کشتن همسر» در یکی از داستان های آن طریقه به قتل رساندن و
خلاص شدن از شر جسد همسرش را کاملا شرح داده است اما کارآگاه پرونده اش به
این موضوع توجهی نکرده است.
به هر حال «ریچارد کلینکهامر» بعد از
این اعتراف وحشتناک، در سال 2001 به قتل هانی متهم شده و در سن 63 سالگی
به زندان فرستاده شد. او در سال 2003 به دلیل رفتار خوبش و همچنین کهولت
سن از زندان آزاد شد و در سال 2007 بالاخره کتاب معروف «هفت راه سریع برای
کشتن همسر» را به چاپ رساند.
این کتاب
بارها تجدید چاپ شد. به هر حال روانشناسان عقیده داشتند زندگی تاسف بار
ریچارد هنگام جنگ جهانی دوم، رفتار مادرش و همچنین تجاوزی که در دوران
کودکی به او شده بود، زمینه ساز این جنایت هولناک و همچنین نوشتن کتاب
معروفش شده است. آنها معتقد بودند که نوشیدن مشروبات الکلی نیز در قتل
همسرش بی تاثیر نبوده است. در نهایت ریچارد در ژانویه 2016 در حالی که به
تنهایی در منزلش در آمستردام زندگی می کرد در سن 78 سالگی درگذشت و اینطوری
بود که زندگی این نویسنده معروف و جنجالی به پایان رسید.