اختصاصی «تابناک باتو»؛ در سال ۲۰۱۶ کشور دانمارک به عنوان کشوری انتخاب شد که مردم آن بیشترین احساس خوشبختی را دارند. صرف نظر از دلایل مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی می توان دلایل دستیابی به چنین احساسی را در سیستم آموزشی کشور دانمارک جستجو کرد. در کشور دانمارک سیستم آموزشی اصول زیر را رعایت می کند.
«بهترین بودن» هدف نیست، همیشه نمی توان بهترین بودسیستم آموزشی دانمارک بر پایه این نیست که دانش آموزان خود را برای امتحان آماده کنند بلکه شوق به دانستن، دانایی و پیشرفت فردی و شخصیتی دانش آموز را اساس کار خود قرار می دهند. آن ها دانش آموزان را به این درک می رسانند که همه شبیه هم نیستند و هر کسی استعداد منحصر به فرد و ویژه خود را دارد و باید جایگاه مناسب با ویژگی های فردی خود را در جامعه پیدا کند. این تفکر در مدارس دانمارک وجود دارد که همه و بدون استثنا خوب و مستعدند و به جایگاه و موقعیت مناسبی خواهند رسید؛ به همین دلیل نمره در مدارس دانمارک بی معناست و دانش آموزان که به دستاوردهای بالا می رسند دارای حق ویژه ای نسبت به دیگر دانش آموزان نخواهند بود. در عوض به آن ها می آموزند که چگونه شخصیت خود را گسترش دهند.
خودشناسی مهمتر از خواندن و نوشتناصول آموزشی در دانمارک در مرحله اول به تشویق برای توسعه خود و خود پروری استوار است. بر اساس قانون مدارس این کشور، مدرسه فقط مسئولیت آموزش مهارت های اولیه را ندارد بلکه باید به دانش آموزان برای داشتن و کسب یک شخصیت قوی و چند بعدی و گسترده کمک کنند. این هدف حتی پیش از ورود به مدرسه و در پیش دبستانی ها و مهدکودک های دانمارک هم پیگیری می شود. مربی مهد کودک قبل از ورود کودک به مدرسه باید دایره واژگانی او را توسیع بخشیده و روح بخشش و مسامحه و حضور فعال در جامعه را در آنان تقویت کند.
حفظ کردن ممنوعدر مدارس دانمارک دانش آموزان خود باید در جستجوی اطلاعات باشند تا تجارب خاص خود را به دست بیاورند و منابع را با استقلال و با تکیه بر شخصیت خود تحلیل کنند. جمع آوری اطلاعات و تحلیل آن بر عهده خود دانش آموز است. در مدارس دانمارک دانش آموزان نقش گوش دهندگان را ایفا نمی کنند و در فرآیند تدریس مشارکت دارند. این نظام آموزشی بر پایه پرسش و پاسخ و شک افکنی است. معلم در فرآیند تدریس درباره ی موضوع مشخصی شک آفرینی می کند تا دانش آموزان هر یک رأی و نظر خود را ابراز کنند. «احترام گذاشتن به خود» از جمله اصول مهم آموزشی در کشور دانمارک است. خلاقیت، طرز تفکر انتقادی، ابتکار عمل داشتن در جامعه نیز به آنها آموخته میشود. در این فرآیند حفظ کردن مطالب درسی اهمیت ناچیزی دارد.
نتیجه مهم نیستدر دانمارک نتیجه و نمره دانش آموزان مهم نیست، بلکه آنچه بیش از همه چیز اهمیت دارد این است که دانش آموزان مدارس و دانشجویان دانشگاه ها از آموختن لذت ببرند و به پایان تحصیلات به عنوان پایان رنج های خود نگاه نکنند. در این میان دانش آموزانی هستند که نمی دانند که برای آینده چه می خواهند و به نوعی دچار تردید هستند. در نظام آموزشی دانمارک این دانش آموزان در زیر مجموعه طرح ( Efterskole ) قرار می گیرند. براساس این طرح دانش آموزان ۱۴ تا ۱۵ ساله، یک سال به مدارس مخصوصی فرستاده می شوند تا تصمیم درست بگیرند. در این مدارس، تمرکز بر جنبه هایی است که در مدارس معمولی کمتر به آنها پرداخته میشود؛ امری که مجال را برای گسترش و کشف استعدادهای دانش آموزان فوق الذکر در زمینه های مختلف ورزشی هنری و صنعتی فراهم می آورد. این مدارس خاص دانش آموزان را به کمک به یکدیگر تشویق می کنند، به خصوص کمک به آن دسته از افرادی که در هماهنگ شدن با زندگی اجتماعی با مشکل روبه رو هستند.
فرصت های مساوی برای همه نظام آموزشی دانمارک پیرامون تشویق دانش آموزان برای انتخاب شغل هایی شکل می گیرد که صرف نظر از میزان سود دهی اقتصادی باعث خوشحالی و احساس سعادتمندی در آنان شود. سیستم های هدایت شغلی در کشور دانمارک انتخاب شغلی که حس خوشبختی را در دانش آموزان شکل دهند، ایجاد می کنند و سرویس های اجتماعی برای کمک به دانش آموزان مراحل بالاتر و در دبیرستان های دانمارک راه اندازی شده اند.
بنا بر آمارهای رسمی، ۵۰ درصد جوانان دانمارکی کاملا یقین دارند که در انتخاب آینده شغلی خود آزاد هستند و کنترل و تسلط کاملی بر آینده خود دارند. بر اساس تفکر غالب در این کشور، همه افراد صرف نظر از گذشته خود می توانند در هر شرایطی موفق باشند. در این کشور خدمات آموزشی رایگان است و همه دانش آموزان در هر سطح اقتصادی که باشند ،ماهانه حقوقی را به منظور مخارج تحصیلی و معیشتی دریافت می کنند.
اینا از سیستم آموزشی ما کپی برداری کردن
نه درسی نه نمره ای نه هیییییچ.
ولی خودت بچه لایقی بودی یا نه؟!
یعنی اگه خودت نداشتی تو مدرسه از گشنگی میمردی کسی نمیفهمید
جور دیگر باید دید
و گرنه همینه که هست
من نمیدونم این شرایط از کی در دانمارک ایجاد شده اما در سال 1370 برادر همسرم پسرش رو در سن 13 سالگی فرستاد دانمارک چون از بهره هوشی بالایی برخوردار بود ، در اونجا بعد از یکسال که به زبان اونها مسلط شد وارد مدرسه معادل دوره راهنمایی کشور خودمون شد و خیلی سریع از دیگر دانش آموزان جلو زد و همواره شاگرد اول بود . در شروع سال سوم مسئولین مدرسه از دانمارک با برادر همسرم تماس گرفتند و گفتن باید بره اونجا ، وقتی رفت با یک پسر افسرده روبرو شد که از درس و مدرسه فراری بود !!! بعد از برگشت به ایران و چندین جلسه روان درمانی و روانکاوی مشخص شد بچه های دانمارکی بهش حسادت کرده بودند و شروع به آزار و اذیت کرده بودند تا اینکه یک بار چند نفری حسابی کتکش زده بودند و تو دهنش آشغال ریخته بودند !!! سال گذشته که دیدمش هنوز تلاش می کرد که بتونه دیپلمش رو بگیره !!! خودتون قضاوت کنید .
اول: بچه ها را خسته و فرسوده میکند.
دوم: دورنمای شغلی و کاری مناسبی را برای انها نمی تواند ترسیم کند.
سوم: هر روز خراب تر از دیروز. تا چند سال پیش بود مه دانش آموزان ایران در همه رشته ها جز چند نفر اول جهان بودند، این رتبه های خوب مسئولین آموزش و پرورش را به این فکر فرو برد که ما کجای کارمون درست است که اینگونه بچه ها موفق میشوند؟ و این گونه شد که شروع کردند به دستکاری و انگلک دادن و طرح نظام جدید دادن و خراب کردن.
فرزند من و دوستانش طوری به درس و تست زدن و ..می پردازند که بخدا ما در دهه ی هفتاد پای کنکور هم اینجوری درس نمی خواندیم.
بچه ی یازده و دوازده ساله به اندازه ی من استرس و اضطراب دارد.
درسها سخت و فشرده و زیاد و تمام نشدنی است
ببینین سیستم آموزشی ما که هیچ، سیستم کاری ما هم باید متحول بشه.
من تو یک شرکت خصوصی بزرگ (که قبلا دولتی بوده) کار میکنم. متاسفانه هر چه پیگیری کردم که در شغلی که تخصص دارم و بهتر میتونم واسه شرکتم مفید واقع بشم، نشد که نشد!
حالا یک دانش آموز چطوری میتونه استعدادهای خودش رو کشف کنه و در جایی که دوست داره با یک حقوق قابل قبول فعالیت کنه، من که موندم.
همه فسیل شدن از معلم تا ...
بچه ها به اندازه ی یک محقق کارکشته باید فعالیت کنند
پس کی بچگی کنند
به خدا از حجم درس و بحث اونها من پیر شدم
لطفا هر کس فقط یکی از مشکلات و فقط یک راهکار منطقی ارایه بده.ممنون
من خودم یه مرد هستم که تا درجه ارشد رشته فنی در دانشگاهای مثلا معتبر تهران بدون سهمیه هم درس خوندم و فارغ التحصیل شدم . همیشه روی صندلی توی کلاس نشستن برام عذاباور بوده . همین الان ما نمیتونیم یک ربع روی صندلی کاریمون پشت میز بشینیم با اتاق با بهترین درجه حرارتی، حالا ما یه ذره بچه هامون رو در نظر بگیریم:
- یه کلاس 30 یا 40 نفر پسر بچه پر انرژی معصوم که هیچکی هم به حرفشون گوش نمیده توی مدرسه و خانه چون بچه هستند!
بعد باید سه تا 50 دقیقه توی یه کلاس تنگ بنشیندد و فقط هم یادبگیرند!!
یادگیر یاز یه معلم که اصول رابطه و فنون ارتباط با بچههارو نمیدونه هیچ درس رو هم گاها غلط میگه اعصابم نداره (که حق هم داره حقوقشون رو میبینیم ) ... بعد بچه معلوم نیست کنار پنجره نشسته یا دم در جلوی گرما نشسته یا کنار سوز پنجره ... اصلا تو ییه کلاس 40 نفره این تازگی ها رفتیدببینید اکسیژن هست نفس بکشید.
خدا وکیلی بچه هامون رو در این سنین شاد و مفرح آذیت نمیکنیم؟ که دست اخر هم پاچه خوار تره پیشرفت میکنه ...
ترو خدا به چشمها ی معصوم پسر بچه های پر انژی و دختر بچه های مودب و سازگار کشورمون نگاه کنیم و ببینم ی برای یه حرف زدن توی این ساعت ها و حتی یه اجازه دستشوی گرفتن شاید معذب باشن .
امیدوارم هرچه زودتر بچه هام دوران سروکار داشتن باآموزش و و*** نه پرورش*** رو تموم کنند اقلا عذاب وجدانم کمتر بشه .
بجای مقایسه های فلسفی! یه کلام بودجه آموزش پرورش ما رو به نسبت تعداد دانش آموزان با اونجا مقایسه کنید، بقیه اش کاملا قابل درک خواهد بود.
پول داریما، ولی اینجاها خرج نمیکنیم. پس نباید هم انتظار معجزه داشته باشیم.