امام خمینی(ره) شخصیتی بود که توانست بیهیچ سپاه و لشکری به فتح دروازه قلبها و عواطف انسانهای روزگار خود نائل شود.
از صبح روزی که خداوند «روح الله» را به سوی خود خواند تا همین لحظه، شاعران بیشماری از افغانستان در سوگ امام دلها شعر سرودهاند که برخی از این شاعران امروز از برجستهترین چهرههای «شعر امروز» افغانستان هستند.
آنچه میخوانید، پارهای از سوگنامه شاعران مهاجر افغانستان است که در رثای حضرت امام خمینی(ره) سروده شده و امروز در آستانه بیستوهفتمین سالگرد رحلت آن امام (ره) بزرگوار نگاهی دوباره به آن اشعار میاندازیم.
شاعرانی که در رثای آن رهبر فرزانه شعر سرودهاند از قشرهای مختلف جامعه افغانستان هستند که با محوریت شخصیت حضرت امام خمینی (ره) گردهم آمدهاند.
با نگاهی گذرا به اشعار شاعران افغانستانی که در سوگ حضرت امام خمینی(ره) سروده شده است، میتوان به این نتیجه رسید که شخصیتی در روزگار ما توانست قواعد اعتباری زمانهاش را بشکند و بیهیچ سپاه و لشکری به فتح قلبها و عواطف انسانهای روزگار خود حتی مردمانی از ملتهای دیگر نائل شود.
«محمد کاظم کاظمی» شاعر و پژوهشگر معاصر افغانستانی شاید بیشترین اشعار را در سوگ امام خمینی(ره) سروده است.
وی در سرودههایش، فقدان رهبر معنوی قلبهای ملتها را چه زیبا شرح میدهد.
بنشین زار زار گریه کنیم
مثل ابر بهار گریه کنیم
ناله در سینهها شکست امشب
دل آیینهها شکست امشب
با غمی دلگداز تنهاییم
ما و فیضیّه باز تنهاییم
«سید ابوطالب مظفری» یکی دیگر از شاعران و پژوهشگران برجسته و از نسل اول شعر مهاجرت است که مثنوی بلندی در رثای بزرگ بیدارگر جهان اسلام، به شرح ذیل سروده است.
ای چار فصل روبهرو! با هم بگریید
آیینههای توبهتو! با هم بگریید
ای کوهساران صبور! از هم بپاشید
ای شاخساران غیور! از هم بپاشید
«سید موحد بلخی» از نخستین شاعران مهاجر در ایران است او سرودهای بلند با عنوان «خمینینامه» در میان آثار خود دارد:
شور از دم ذوالفقار، آموخته است
از دودهی آفتاب، اندوخته است
میرفت به روی دوش یاران تا عرش
در بهت وداع آینه باران تا عرش
آن روز، غریو یا خمینی! شده بود
نی ناله خلق از جماران تا عرش
«قنبرعلی تابش» از کارشناسان ادبیات معاصر افغانستان و از طلبههای علوم دینی حوزه علمیه قم است که در حال حاضر در شهر قم مشغول تحصیل است، یکی از شعرهای او «یاد آهورا» نام دارد که در فراق پیر جماران سروده شده است.
با یال از موج میرفت، مردی به شولای دریا
دستش هماورد توفان، چشمش هماوای دریا
آن یادگار اهورا، روح مسیحای دریا
بعد از تو ای صبح روشن! ماییم و شبهایی از زخم
هر گام در کام توفان، مانند شبهای دریا
«محمد حسن حسین زاده» از شاعران مهاجر افغانستان است که در مشهد زندگی میکند، وی اشعار فراوانی در قالب غزل مثنوی و دوبیتی در سوگ امام خمینی (ره) سروده است.
«و زمین گم شده» عنوان یکی از شعرهای او در فراق امام مسلمین است که در همان روزهای نخست آن واقعه جانسوز سروده شده است:
نه چراغیست، نه ماهی، همه جا خاموشیست
شانه در شانه عزادار و علم بردوشیست
شانه در شانه، علم در علم آمیخته است
هر طرف آینه در آینه غم ریخته است
«حمید الله حیدریان» از دیگر شاعران نسل مهاجران افغان است که سروده تأثیرگذاری با نام «یاد دوست» در سوگ امام سروده است:
زمین هلا که عزیزی ز راه میآید
بغل گشای که با اشک و آه میآید
ببین که دیدۀ ما خون درد میبارد
به خاک مرقد او بذر عشق میکارد
«زهرا حسین زاده» یکی دیگر از شاعران مهاجر افغانستان در مشهد است، وی را میتوان از نسل دوم شعر مهاجرت به حساب آورد.
«دختری که می خواست لی لی کنان به جماران برسد» عنوان شعر او در فراق پیر جماران و در قالب سپید سروده شده است.
از هواپیما پیاده شدی آرام
وسط بهشت زهرا
از «من» خبری نبود
جنینم انقلاب کرد نه ماه بعد
زیر پوست زنی روستایی
و بی شناسنامه تن سپرد به سیمهای خاردار
«حسین حسین زاده» (ارژنگ) از شاعران نسل دوم مهاجرت و یکی از برجستهترین سپیده سرایان این نسل است.
به خمینی کبیر
تو چراغ بودی
من آغاز
تو آنگونه برخاستی
که جویندگان کیمیا
افسانههای قدیمیرا
ورق میزنند
به کشف تازهای
«نخل تقوا» عنوان شعر سپیدی از «منیره یوسف زاده» از شاعران نسل مهاجر است.
امام،
چونان خورشید بود
در ظلمت کدهای به نام زمین
فارس