زیر سایه درخت، زیر سقف شیروانی یک خانه که از محیطش بیرون زده، رفتن به یک مغازه خنکِ کولردار و یک تاکسی که متوجه شود در گرمای تابستان باید کولر را روشن کند؛ این اساسیترین نیاز آدمی در تابستان است، نه غذا و خواب! حسرت یک باد خنک(بله، فقط کمی خنک!) در آن تاکسی که ساعت ها زیر آفتاب بوده، مشکل این روزهای برخی از ما و شما همین است که نمیتوانند خیلی راحت به راننده تاکسی بگویند: لطفا کولر بزن! یا بگیر! یا اصلا هر فعل دیگری که معنای روشن کردن کولر را میدهد.
«استیو خبیث» در این باره و در توئیتر نوشت: «نمیشه. امروز تصمیم گرفتم ماشین شخصی نیارم بیرون و پوستم کنده شد. نه اتوبوس خالی هست، نه متروی خالی، نه تاکسی خطی، اسنپ قیمتها نجومی، رانندهها همون قیمت رو هم قبول نمیکنن، بدون کولر. تردد توی تهران دیگه فقط با ماشین شخصی ممکنه. پیه ترافیک و جریمه پارک دوبل هم مالیدم به تنم.»
«آلوچه» و شکوائیههایش: «آقا چرا در دمای ۳۸ درجهی تیرماه پیشفرض تاکسیها اینه که کولر خاموش باشه؟ خب زمستون هوا سرده پیشفرض اینه که بخاری روشن باشه، تابستون هم کولر دیگه. تاکسی سوار میشی انگار رفتی سونا خشک.»
کاربری به اسم «عروس آقا» هم نالهکنان نوشت: «گفتن تاکسی و اسنپ باید حتما کولر بزنن و میتونیم تذکر بدیم. خداروشکر هر ماشینی سوار میشم شیشه های جلو و عقب رو تا ته پایین میکشن که یه وقت گرما اذیت نکنه شاید فکر میکنن بلد نبودین شیشه پایین بکشیم یا قفل کودکشو زده بودن. خب کافر اون کولرو بزن ذوب شدیم»
رضا از تابستان ناراضی بود؟ از کولر نزدن تاکسیها؟ مشخص نیست: «نشستم توی تاکسی،این بنده خدا هم از شدت گرما و خشکی هوا اصلا کولرش نمیکشید! این بار مسافرها بودند که به کولر توی تاکسی دست رد زدند و درخواست پایین آوردن شیشه رو داشتن! باد داغ به کلهمون خورد، ولی از شرشر ریختن عرق جلوگیری کرد! آره خلاصه تابستون عالیه!»
«دوست محمد یاغی» گرمش شده؛ زیاد هم گرمش شده: «تو تهران اعتقادی به کولر ماشین نیست؟ یا رسمه سوار تاکسی(اسنپ)بشی کولر روشن نکنند؟ بابا به پیر، به پیغمبر گرمه روشنش کنید هیچی نمیشه، دنیا به آخر نمیرسه.»
«گوش کور» از کولر نزدن دل پُری دارد: «آدم میشناسم با ماشین میلیاردی تو تابستون کولر نمیزنه، شیشه ماشین رو تا آخر میده پایین تا کمر بیرونه که گرمش نشه.بعد هی زر میزنه که این راننده های تاکسی و اسنپ چرا کولر روشن نمیکنن.لطفا در ازای ده هزار تومن کرایه، ارث پدرمون رو از راننده ها طلب نکنیم.»
اکرم هم طاقت از کف داده: «چرا تابستون که میشه کولر اکثر تاکسی ها و ماشینهای آژانسها خرابه؟ تعداد زیادی از راننده های این ماشین در پاسخ به خواسته مسافران برای روشن کردن کولر ماشین، میگویند کولر خرابه .آقای راننده توی این گرما به فکر مسافرها نیستی حداقل به خاطر خودت این کولر کوفتی را روشن کن.»
سید جعفر، از کولر نزدن زیاد ناراحت نبود، مسئله اساسیتری فکرش را مشغول کرده بود: «دیروز خبرنگار از خاموشی کولر اتوبوس ها و تاکسی ها گفت و من از الزام به روشن بودن آنها و برخورد با متخلفین. امروز که قیافه زهوار درفته اتوبوس ها و تاکسی ها را دیدم و خبر استفاده دولت عربستان از اتوبوسهای خودران در مراسم حج، دوبار خجالت کشیدم. مسئولان و خودروسازان را نمیدانم.»
پاسکال، به موضوع بغرنج دیگری هم اشاره میکند: «هر روزی که از تاکسی حتی مسیر کوتاه استفاده می کنم، بخاطر حجم بالای دود و آلودگی هوا، تمام موها و لباسم بوی تعفن دود اگزوز ماشینها رو میگیره، فقط به خاطر اینکه تاکسیها، کولر هم روشن نمیکنند! طبیعتا به محض برگشت، به ناچار دوش میگیرم، و این مصرف آب رو هم بالا میبره.»
یوروس تجربه عجیبی از کولر یک تاکسی داشت، در واقع شاید بزرگ ترین لابی زندگیاش را دیروز انجام داد!: دیروز سوار تاکسی اینترنتی شدم. همون اولش تا نشستم گفت کولر ندارم.
_اشکال نداره برو
_میشه لغو کنید؟شرکت از ما ۲۵٪ میگیره
گفتم نزدیک مقصد لغو میکنم.
_آخه راه بیفتم شرکت میفهمه.
_در هر صورت من شرکت رو میشناسم نه شما.
_بابا من بچه محلتونم(فکر کردم خونهم مقصد سفره)!
راه افتاد
برترین ها