«تابناک با تو» - رشد شخصی پایه و اساس تکامل آدمی است. برای رشد شخصی خود و برای رسیدن به جایی که میخواهید بروید، باید بجنگید. پس محیطی را انتخاب کنید که در آن بتوانید فضایل و شادی خود را توسعه دهید. در این درس مثالها و توصیههایی برای رشد شخصی و موانعی که بر سر راه است و نیز راهبردهایی برای فرا رفتن از این موانع ارائه شده است.
محیط زندگی ما اغلب پس از مدتی به حصاری برای جلوگیری از رشد شخصی تبدیل میشود. با این حال، کلید رفاه و خوشبختی شما این است که بتوانید از حصار محیط خود بیرون بروید و برای رشد و تغییر، بر مقاومت خود و دیگران غلبه کنید.
ما به عنوان انسان، تا زمانی که شرایط فراهم باشد، در تعامل با محیط خود مدام رشد میکنیم. این همان رشد شخصی است. با این حال، گاهی ممکن است متوجه شوید که ترس هایتان بر شما غلبه کرده، و میخواهند سرعت رشد شما را کاهش داده و پیشرفت شما را متوقف کنند. اگر به این ترسها میدان دهید، بالاخره رشد و پیشرفت شخصی شما را متوقف میکنند؛ هم از این روست که آرزوی رسیدن به رویاها و آماده سازی خود برای پیشرفت همیشه باید در اولویت باشد.
رشد شخصی
بدون شک نام حاشیه امن (comfort zone) را شنیده اید. منطقه امن، جایی که در آن احساس راحتی میکنید، زیرا فضای آن را به خوبی میشناسید و میدانید که مجبور نیستید آنجا با موقعیتهای جدید یا غیرمنتظرهای روبرو شوید. جایی که هیچ چیز، احساس آرامش کاذبی را که محیط امن به شما القا میکند، بر هم نمیزند.
طبیعی است که با افزایش احساس رفاه، احساس آرامش و امنیت میکنید. با این حال، با گذشت زمان، احساس ناامیدی گریبان شما را خواهد گرفت. یک زمان، به خودتان میآیید و خود را در حال گفتن چنین عباراتی میبینید:
«حیف شد ۱۰ سال پیش فلان کار را انجام ندادم» یا «اون همه باری که رفتیم شمال، کاش یه بار میرفتم تو دریا شنا میکردم».
در واقع، در این زمان فرضی در آینده، از این که برای بدست آوردن چیزهایی که دوست داشتید ریسک نکردید یا ترسیدید و کاری را انجام ندادید، پشیمان هستید. بدترین حالت ممکن تعریف کردن پشیمانی هایمان برای نوههاست وقتی که در میان سالی خود را اسیر گذشتهای سراسر پشیمانی از مییابیم.
هنوز دیر نیست، اگر یادمان باشد که در مسیر زندگی برای دستیابی به کلیت خوشبختی، مقدر شده و لازم است که هر از گاهی جنبههای خاصی از زندگی خود را تغییر دهیم. لازم نیست این تغییرات حتما اساسی نباشند، اما حتما باید شامل خارج شدن از منطقه امن و کمی جسارت باشد. خروج از منطقه امن و جسارت به خرج دادن مانند اکسیژن رسانی به خون است؛ به شما فضای حیاتی، بذر فرصتها و لحظات شادی را میبخشد و هبه میکند.
به هر حال، اگر خود را مقید کنید که همیشه به همین شکلی که هستید بمانید، در نهایت زندگیتان مانند آب راکد به تدریج کدر و ناسالم میشود. حقیقت آن است که، ارتقاء حرکت و رشد شخصی کلید سلامت و تندرستی شماست و برای دستیابی به این رشد و ارتقائ شخصی کافی است قدم اول را بردارید.
لائوتسه، فیلسوف و خردمند چینی میگوید: طولانیترین سفرها با قدم اول شروع میشوند.
تغییر، رشد شخصی و محیط شما
اطرافیان شما عادت دارند با مدل ثابتی از شما سر و کار داشته باشند. به عنوان مثال، وقتی با شما صحبت میکنند، از شما انتظار دارند که رفتار خاصی داشته باشید. دلیلش این است که آنها شما را میشناسند و به مرور زمان به این شکلی که هستید، عادت کرده اند.
بدین ترتیب وقتی شما در حال تکامل و دستخوش تغییرات باشید، ممکن است نسبت به شما بی اعتماد شوند چرا که خارج از منطقه امن ایستاده اید و همان آدم آشنای پیش بینی پذیر قبلی نیستید و اکثریت آدمها هم اغلب دلشان میخواهد آرامش کاذب شان به هم نخورد.
در چنین شرایطی، مردم به طور معمول، عدم اطمینان شان را نسبت به شما با انتقاد از شما و عدم تاییدتان نشان میدهند. چرا که برای ما به عنوان انسان، پذیرش تغییر اغلب دشوار است.
تکامل و رشد جسمانی کودکان با چشم غیر مسلح قابل مشاهده است. بر این اساس، کاملا طبیعی است که کودک با افزایش سن نیازهای متفاوتی داشته باشد. اما شما در سنی هستید که تغییرات فیزیکی تان دیگر چندان قابل مشاهده نیست.
در واقع، رشد بدن شما متوقف شده است، اما ذهن شما بسته به جاه طلبی، انگیزه ها، خواسته ها، شخصیت، سطح راحتی، وضعیت مالی و ... به تکامل خود ادامه میدهد.
متخصصان دهههاست، تلاش کردهاند نیاز ذاتی انسان را به پیشرفت و تکامل نشان دهند. دانشگاه تگزاس مطالعهای انجام داد که نشان میدهد اندازهگیری ظرفیت رشد و تکامل انسان به لطف یک سری ابزارهای روانسنجی امکانپذیر است.
واضح است که ما مدام در حال تکامل و تغییر شکل هستیم و این یعنی برای چندین دهه در همان حالت ثابت باقی نمیمانیم. تکامل به معنای تغییر نگرش ها، رفتارها یا اهداف خود است. بدون شک شما هم وقتی پس از سالها دوستی را میبینید چنین نظراتی را شنیده اید: «چه اتفاقی برای شما افتاده است» یا «تو که قبلا اینجوری نبودی». این زمانی است که شما تغییر کرده اید و دیگران آرزو دارند به همان حال آشنای قدیم برگردید.
بدبن ترتیب در مییابیم که سرزنش و انتقاد از تغییر لزوما نباید منفی تلقی شود چرا که در واقع، آنها نشانهای هستند که همه چیز در حال تغییر است، و وقتی تغییر وجود دارد، برخی چیزها دیگر مناسب زمان حال نیستند.
یک مثال خانوادگی
نوجوانی را تصور کنید که به زندگی با والدینی بیش از حد محافظه کار، سرزنش گر و منفی عادت کرده است. تا زمانی که همه چیز در خانه ثابت بماند، خیال والدین راحت است که فرزندشان همچنان به آنها وابسته است و همان فرزند خوب همیشگی است. یعنی در این حالت هیچ اختلاف خانوادگی وجود ندارد.
با این حال، وقتی نوجوان بالغ میشود و از نظر شخصی تکامل مییابد، متوجه میشود که نمیتواند همیشه تحت حمایت والدین خود بماند. این وضعیت برای رشد شخصی او مناسب نیست. فرزندان به سنی میرسند که احساس میکنند باید مستقل باشند و در مورد نحوه تفکر، زندگی و انجام کارها خودشان تصمیم بگیرند.
وقتی والدین متوجه میشوند که فرزندشان دیگر تحت کنترل آنها نیست و شروع به استقلال از والدین کرده و باورها و نگرش جدیدی به زندگی دارد، مشکلات و سرزنشها شروع میشود. والدین میگویند «چه بلایی سرت آمده است؟ قبلا که تو اینطوری نبودی؟ چرا حالا این همه دردسر ایجاد میکنی؟».
اگر این نوجوانی که در حال تکامل است، سرزنش والدین را نسبت به تغییرات خود بپذیرد و احساس گناه کند، دیگر رشد نمیکند. او خود را به دست والدینش میسپارد تا زندگی اش را مدیریت کنند. با این حال، اگر نوجوان مثال ما، استقلال خود را حفظ کنند، و اجازه ندهد که والدینش بر روند تکامل و رشد او تأثیر بگذارند، زندگی خود را تغییر خواهد داد.
مثالی از زندگی زناشویی
موارد بیشماری از زنان متاهل وجود دارد که خود را کاملاً در اختیار خانوادهشان گذاشتهاند؛ خود را فراموش کردهاند، و شانس داشتن یک زندگی شخصی را از دست دادهاند.
شوهران اغلب، آنقدر به این امر عادت کرده اند که اگر روزی همسرشان بخواهد نیازهای جدیدی را تجربه کند، یا بخواهد فضایی خصوصی و خارج از حیطه فرزندان و همسرش (مثلا با دوستان دوران تحصیلش) داشته باشد، به شدت مورد سرزنش و انتقاد قرار میگیرد. به او گفته میشود «چه اتفاقی برایت افتاده؟ تو قبلاً خیلی مادر/همسر خوبی بودی. از تو میخواهم که به همان حالت قبلی خود برگردی»، یا «دوستانتان تو را شستشوی مغزی داده اند» یا «چرا از خانواده خود غافل شدهای" و غیره....
سه رکن رشد فردی
جان ویتمور که سالیان طولانی را به مطالعه فرآیند تغییر و رشد شخصی سپری کرده به ما پیشنهاد میکند که باید «بیاموزیم». به عبارت دیگر، او از ما میخواهد برای شکستن قالبها و توانایی حرکت تکاملی به جلو، بخشهایی از آن مدلها و الگوهایی را که از محیط خود گرفته و درونی کرده ایم، کنار بگذاریم و چیز جدیدی خلق کنیم.
این حرکت تکاملی برای تغییر سه رکن اصلی دارد:
آگاهی: معرفت و هوشیاری به حواس پنجگانه، ارزش ها، تجربیات و احساسات، راه تغییر را برای شما تسهیل میکند.
تجربه: آزمودن راهها و نگرشهای نو و تازه، شجاعتِ باور به خود و تغییر کردن را در شما ایجاد میکند.
پذیرش مسئولیت: پاسخگو بودن در قبال رفتار و گفتار برای ارتقای پیشرفت شخصی شما ضروری است.
چگونه با سرزنشها مواجه شویم
وقتی شروع به تغییر میکنیم، از آنجا که تصور دیگران را از خود برمیآشوبیم، با سیلی از سرزنش و انتقاد نسبت به خود و رفتار جدیدمان روبرو میشویم.
یادتان باشد، این سرزنشها و انتقادهایی که به هنگام تغییر و تکامل میشنوید و دریافت میکنید، چیزی جز ترس عزیزانتان نیست. آنها به خاطر از دست دادن ثباتی که قبلا داشتند، میترسند.
آنها میخواهند به هر قیمتی که شده همان روال همیشگی را که با شما داشتند، حفظ کنند. به همین دلیل تغییرات شما را وحشتناک میبینند و میترسند و شروع به سرزنش شما میکنند.
مهمترین نکته این است که وارد بحث و جدل نشوید. باید درک کنید که آنها به خاطر تغییر رفتار، نگرش و اندیشههای شما که تا به حال با آن خو گرفته و با آن آشنا بودند، میترسند.
اگر به سرزنش و انتقاد ناشی از ترس آنها، با عصبانیت پاسخ دهید و وارد بحثهای داغ شوید، به هیچ چیز مثبتی نخواهید رسید.
بنابراین، بهتر است آرام بمانید و نیازهای جدیدی را که اکنون دارید، با اعتماد به نفس و به روشنی برایشان توضیح دهید. به آنها بفهمانید که در طول سالها تغییر کرده اید و اکنون خواستههای دیگری دارید. بدون توجه به آنچه آنها میگویند، باید جلو بروید، بدون اینکه اجازه دهید، چیزی شما را از حرکت به سمت تغییر و تکامل باز دارد.
برای اینکه اطرافیان، تغییرات شما را جدی بگیرند، باید نظر خود را با آرامش مطرح کنید و توضیح دهید تا آنها نیز بتوانند تغییر منطقی شما را ببینند.
یادتان باشد، طرح و توضیح نظرات و تغییرات جدید خود برای اطرافیان، به خاطر متقاعد کردن یا جلوگیری از عصبانی شدن آنها نیست. این صرفاً بدین خاطر است به آنها اطلاع دهید که چه چیزی میخواهید و برای دست یابی به آن، چه کاری میخواهید انجام دهید.
در واقع، شما موجودی آزاد هستید و میتوانید برای خودتان تصمیم بگیرید که با زندگی خود میخواهید چه کنید.
نکته مهم دیگر آنکه تغییرات با کلمات نشان داده نمیشوند، بلکه با رفتار و عمل است که میتوان تغییر ایجاد کرد. (به عمل کار برآید به سخندانی نیست).
شما باید به حرفهای یکدیگر گوش دهید و فکر کنید که آیا در مسیر درستی پیش میروید یا نه؛ مسیری که نیازهای شما را برآورده میکند و به شما انگیزه میدهد.
پارادوکس رشد شخصی
این مثال برای کمک به درک مفهوم رشد شخصی به شما کمک میکند:
تصور کنید که توله ببری را در قفسی کوچک گذاشته اید. با بزرگتر شدنش، او نیازهای دیگری نیز خواهد داشت. به عنوان مثال، اگر قفس را عوض نکنید، زمانی فرا میرسد که ببر نمیتواند به رشد خود ادامه دهد. قفس کوچک رشد نمیکند و به همان اندازه باقی میماند، اما ببر به مکان دیگری برای رشد نیاز دارد چرا که دیگر در قفس جا نمیشود.
همین اتفاق برای شما نیز میافتد. شما تغییر میکنید و آنچه قبلاً برایتان ارزشمند بود، حالا دیگر چنین نیست. این میتواند در بسیاری از زمینههای زندگی شما اتفاق بیفتد. مثلا با دوستانتان؛ افرادی که قبلاً شما را کامل میکردند و با آنها در مدرسه و دانشگاه خوش میگذراندید، زمانی فرا میرسد که دیگر رغبتی را برای گذراندن وقت در شما بر نمیانگیزند، مثلاً وقتی ازدواج میکنید یا وارد بازار کار میشوید، همه چیز تغییر میکند و ممکن است دریابید که اکنون به دوستان متفاوتی نیاز دارید.
دانشگاه هال (بریتانیا) مطالعهای انجام داد که نشان میدهد رشد شخصی، نیاز اساسی انسان است و ربطی به پیشرفت شخصی ندارد. در واقع، رشد چیزی گستردهتر است و کل زندگی فرد را در بر میگیرد.
این رویداد، در روابط عاطفی هم اتفاق میافتد. ممکن است کسی در مرحلهای از زندگیتان با شما مطابقت داشته باشد، اما وقتی تغییر میکنید، دیگر با ارزشها و طرز نگاه جدید شما به زندگی، سازگاری ندارد. در خانواده هم همین اتفاق میافتد. شاید مدت زیادی دوست داشته اید با خانواده خود زندگی کنید، اما اکنون دیگر در آنجا احساس راحتی نمیکنید.
مهمترین نکته این است که در هر کجا که هستید به خواستهها و نیازهای واقعی خود گوش دهید.
برای رشد شخصی خود و برای رسیدن به جایی که میخواهید بروید، باید بجنگید. پس محیطی را انتخاب کنید که در آن بتوانید فضایل، تواناییها و شادی خود را توسعه دهید.
منبع: سواد زندگی