در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ بود که افزایش شمار متولدین دهه ۶۰، مسوولان را به فکر اجرای طرحی برای کاهش جمعیت کشور انداخت؛ با شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» مردم را بیش از هر زمان دیگری تشویق به کاهش فرزندآوری میکرد. این روند همچنان ادامه داشت تا اینکه در سالهای پایانی دهه ۸۰ زنگ خطر مسیر خطرناک کاهش جمعیت به صدا در آمد؛ اما به نظر بیفایده بود چرا فرزند کمتر تبدیل به یک فرهنگ برای ایرانیان شد و بعد از آن مشکلات اقتصادی اجازه فرزندآوری را به زوجهای جوان نداد.
زاد و ولد نکنید . چون زندگی کردن برای فرزندی که در ۲۰ سال دیگر میخواهد زندگی تشکبل دهد و دوباره فرزندانی بدنیا بیاورند که طبق تعریف مسولین این کشور اقتصاد اولویت اصلی انها نیست . شادی و رفاه اجتماعی هدف انها نیست بلکه انها میگویند ما میخواهیم همه کسانیکه بعدا بدنیا میایند حرف گوش باشند . مطیع هر سیاستی که اتخاذ میکنیم مردم باید حرف شنو باشند . باید تسلیم سیاست های ما باشند . در صورتی انقلاب برای این بود که رصایت مردم حاصل شود مسئولان حرف مردم را اجرا کنند . ایا در چنین گفتمانی در اینده زندگی برای فرزندان ماها سخت نیست ؟