اختصاصی «تابناک باتو» ـ به ندرت اتفاق میافتد که بوکسوری، الهامبخش نوشتن مقالهای درباره علم و فناوری شود؛ بوکسور بی پروا و عجولی که همیشه به دلیل رفتارهای نامناسب، سوژه روزنامههای زرد مصور بوده است؛ این بوکسور ایرلندی کسی نیست جز «مک گره گور» (Mac Gregor).
آیا آخرین ساعت او را دیده اید؟
ساعت یک میلیون دلاری این بوکسور، از برش دادن یک الماس ۲۸۸ وجهی ساخته شده و تمامی نورهای وارده را به شکل زیبایی منعکس و آسمان شب را از صفحه گنبدی خود منور میکند. صد البته که «مک گره گور» میتواند با ثروت بی انتهای خود هر چه اراده کند، به تملک خویش درآورد؛ اما نمایش فخرفروشی افراطی او در نشان دادن ساعت یک میلیون دلاری اش، مرا به دنیای ساعتهای دیجیتال و هوشمند برد.
همین طور که در حال نوشتن بودم، یک آن، هدف اصلی از ساختن ساعت به ذهنم خطور کرد و این پرسش که چه زمان، هماهنگی درست و کامل در ساعتها دیده میشود؟ پاسخ این است: زمانی که تعادل مناسبی بین طرح و عملکرد هوشمند ساعت به وجود آید. البته هر فرد، نوعی از عملکرد و هوشمندی را در اولویت خود دارد و میخواهد در ساعتش، آن اولویت اعمال شود.
به ساعت مچی دستم نگاه کردم. یادم افتاد که چقدر با خودم کلنجار رفتم تا این ساعت را با اندوخته اندک خود بخرم؛ پولی که با پادویی در جشنهای تولد و نگهبانی در استخر، مدت طولانی منتظر دریافت آن بودم و بالاخره خودم را راضی کردم یک ساعت مچی استیل ۳۵ میلیمتری با دور بند چرمی بخرم. ساعت من تنها کاری که می تواند انجام بدهد، این است که وقت صحیح را نشان دهد. حتی تاریخ را هم نشان نمی دهد؛ آن هم زمانی که ساعتهای هوشمند مجهز به مانیتور قلب، جدول کاری، تلفن موبایل و جهت یاب ماهواره ای هستند و تمام اینها به ظرافت در ساعت مچی کوچکی تعبیه شده اند. اما این ساعتهای گرانبها با جیب ما ژورنالیستها تناسب ندارد.
فکر میکنید ساعتهای هوشمند ساعتهای مچی را از بازار بیرون میکنند؟
ساعتهای هوشمند واقعاً از نظر استایل و فناوری پیشرفت چشمگیری داشته اند. آنها بسیار بادوام بوده و هر روز به کارایی شان اضافه میشود و به قدری پیشرفته هستند که مانند یک لپتاپ کوچک عمل میکنند. میلیونها نفر در سراسر جهان از این ساعتها استفاده میکنند. اسمارت واچهای امروزی پرکاربرد و تقریباً همه کاره اند و برای بهتر شدن و سرعت بخشیدن به امور زندگی کمک شایانی می کنند.
با اینکه فناوری ها و وسایل جدید، وسایل کهنه را از بازار بیرون میکنند (مانند موبایل که جای تلفنهای خانگی را گرفت و گوش دادن آنلاین موسیقی از طریق اینترنت، سی دی را از بازار فروش حذف کرد)، با این همه، ساعتهای هوشمند تا کنون قادر به از صحنه خارج کردن ساعتهای مچی ساده نبوده اند.
در دنیای تکنولوژی و صنعت، وسایل مدرن همواره جایگزین قدیمیها میشود. این ذات تکنولوژی است و این پدیده در کلیه صنایع در سراسر جهان برای سالیان دراز حاکم بوده و هست. صنعت فیلمسازی و عکاسی از حلقههای فیلم به دیجیتال تغییر روش داده اند. در دنیای پیشرفته کنونی اگر دستگاههای جدیدی ابداع شود که کارایی بالاتری از ورژن قبلی خود داشته باشند، بی درنگ جایگزین دستگاههای قدیمی میشوند؛ قطارهای بخار از رده خارج شده اند، چون ترنهای جدید، بسیار بهتر و کاراترند. این جایگزینی از رده خارج شدن تکنولوژیهای قدیمی با توسعه تکنولوژی و به وجود آمدن زیرساختهای جدید اتفاق میافتد.
بی شک ماشینهای بنزینی با ورود ماشینهای جدید برقی در نهایت امر از رده خارج خواهند شد. ممکن است شما بگویید که هنوز بسیاری از ماشینهای دهههای گذشته (مانند کلکسیون دارها) هنوز زیبایی خود را حفظ کرده و برخی از مردم گاه آنها را در خیابانها نمایش می دهند. اما چه اتفاقی خواهد افتاد اگر ماشینهای بنزینی جای خود را به ماشینهای الکتریکی بدهند و ماشینهای برقی در آسمان به حرکت درآیند؟ چه خواهد شد اگر سوختهای سالم جایگزین سوختهای فسیلی شود؟ در این صورت مصرف کنندگان به اجبار به سوی تکنولوژی جدید خواهند رفت و ماشینهای بنزینی از میدان به در خواهند رفت.
چطور هنوز امیدوارید در سال ۲۰۸۱ ماشینهای بنزینی خود را در خیابانها برانید، در حالی که ماشینهای آینده ماشینهای پرنده هستند؟!
اما در مورد ساعتهای مچی قدیمی؛ شرط می بندم آنها از رده خارج نخواهند شد.
در سال ۱۹۰۴ «آلبرتو سانتوس»، هوانورد برزیلی از دوست فرانسوی خود «لوئیس کارتی یر» خواست، ساعتی را برای او طراحی کند که بتواند در زمان پرواز به کمک او بیاید و همین پایهگذاری ساعتهای هوشمند شد. اما ۱۱۷ سال بعد، طرح کارتی یر هنوز با همان طرح اولیه به پیشرفت خود ادامه داده است.
همان گونه که نوشتن کارت پستال و پست کردن آنها، هنوز با وجود ایمیل از مد نیفتاده، این مساله در مورد ساعتهای مچی قدیمی نیز صدق می کند. حتی بسیاری از کارخانههایی که ساعتهای مچی را بدون استفاده از ماشین و با دست سر هم میکنند، هنوز مشتریان خاص خود را دارند.
امیدوارم ساعت مچی من حتی پس از من نیز به تیک تاک خود ادامه دهد. ساعت مچی ام، من را به یاد اولین شغلم میاندازد؛ به یاد خانوادهام و قرارهای ملاقاتم با آنها و خیلی از کسانی که اکنون در میان ما نیستند. این ساعت ادای احترامی به گذشته و یک روز ادای احترامی به من خواهد بود.
البته که در قرون آینده زمانی که ماشینهای پرنده در آسمان بالای سر ما به پرواز درمیآیند، ما به همین ساعتهای هوشمند فعلی مثل شیء نوستالژی نگاه خواهیم کرد، چون آنها نیز برای زمانهای آینده، مانند شیء قدیمی و از مد افتاده خواهند شد و مانند تمامی خاطرات و وسایل قدیمی با دلتنگی نگاهشان خواهیم کرد؛ اما من هنوز متقاعد نشدم که طبق قانون نو و کهنه، ساعتهای هوشمند فعلی جای ساعت مچی قدیمی را خواهند گرفت.
تنها زمان این تغییرات را نشان خواهد داد.