و اما سونامی «بحران جوانی»
کد خبر: ۱۶۴۵۰
تاریخ انتشار: 2015 November 08    -    ۱۷ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۴

و اما سونامی «بحران جوانی»

این اصطلاح اخیراً در ارتباط با افراد بالای ۲۰ سال عمومیت یافته است که به آن ها «نسل جوان» می گویند. موارد زیر از خصوصیات معمول در دوره ی جوانی است:...
آن چیزی که به آن بحران دوره ی جوانی می گویند، چیست؟ Dictionary.com بحران دوره جوانی را این گونه تعریف می کند: "بحرانی که یک فرد در دهه ی سوم زندگی خود تجربه می کند و شامل نگرانی های شخص در طول این مدت و تغییرات کیفی در نحوه ی زندگی او می باشد” و یا "بحرانی احساسی که بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه در دهه ی سوم زندگی شخص به صورت نگرانی و عدم اعتماد به نفس اتفاق می افتد.” این اصطلاح اخیراً در ارتباط با افراد بالای ۲۰ سال عمومیت یافته است که به آن ها «نسل جوان» می گویند. موارد زیر از خصوصیات معمول در دوره ی جوانی است:

– نگرانی
– ناکامی
– عدم رضایت
– بی هدفی
– عدم اعتماد به نفس و احساس سردرگمی

اگر جلوی این احساسات گرفته نشوند، می توانند شخص را از نگرانی به سمت افسردگی و یا بدتر از آن سوق دهند. تحقیقات اخیر نشان داده اند که خودکشی عامل اصلی مرگ جوانان در استرالیا و انگلیس است و دومین عامل اصلی مرگ جوانان ۲۵- ۳۴ سال در آمریکا می باشد. اگر بحران دوره ی جوانی در شکل گیری چنین آماری، نقش دارد پس پیدا کردن راهی برای مقابله با آن دارای اهمیت به سزایی می باشد. در این جا ۷ گام ساده برای رهایی از این بحران آورده شده است.

۱- خود را بشناسید

حقیقتاً دانستن اینکه چه چیز شما را آزار می دهد و چه چیزی در زندگی به شما انگیزه می دهد، به طور به سزایی نیرو بخش است. این اطلاعات به مثابه قطب نمایی در مسیر زندگی عمل می کند و باعث تقویت قدرت تصمیم گیری شما می شود. این بالارفتن قدرت تصمیم گیری در فرد باعث از بین رفتن شبهه های روانی می شود که این شبهه های روانی خود عامل بروز عدم اعتماد به نفس و سردرگمی در شخص می باشند. ارزش های فردی شما چیزهایی هستند که در درون شما وجود دارند و ماهیت شما را شکل می دهند و برای شما در همه ی جنبه های زندگی از اهمیت بالایی برخوردارند. خلاقیت، رشد، مسئولیت پذیری، پایداری و استقامت نمونه هایی از ارزش های فردی می باشند. این که تنها سه مورد از اصلی ترین ارزش های فردی را مد نظر قرار دهیم، کار سختی است ولی باعث می شود که در هر کاری که انجام می دهید تمرکز داشته باشید.

۲- ذهن خود را پالایش کنید



اغلب ما به طور متوسط در طول روز با اطلاعات و ارتباطاتی بیش از حد توان خود درگیر هستیم که قادر به پردازش و تحلیل همه ی آن ها نیستیم. برخی اوقات این درهم ریختگی اطلاعات و اغتشاشات روانی، می توانند باعث شوند که آن چیزی که برای ما اهمیت دارد در هاله ای از ابهام قرار گیرد. همان طور که بدن های ما می توانند از پاک شدن سموم بهره بگیرند (با از بین بردن مواد مضر برای بدن و جایگزین سازی مواد مفید برای بدن) به همان میزان ذهن ما نیز بعد از تصمیمی آگاهانه مبنی بر نظارت اطلاعات وارد شده به آن در بازه ی زمانی، احساس شادابی و تازگی می کند. سعی کنید یک هفته را بدون برنامه های تلویزیونی، سریال ها، مجلات بی محتوا، اخبار، شبکه های اجتماعی و رادیو و … بگذرانید ( البته می دانم سخت است!). سعی کنید با ترکیبی از سکوت و انتخاب دقیق نکات مثبتی که باعث افزایش سلامت ذهنی و روانی شما می شود، ذهن خود را پالایش کنید. منابع رایگان زیادی در اینترنت در این زمینه موجود است. ولی تمرکز بر بهترین غذای فکر یعنی دانش مفیدترین روش است.

۳- رفتاری نو اتخاذ کنید (۱۰۰% مسئولیت پذیری فردی)


اگر از لحاظ روانی آمادگی انجام آن را داشته باشید، این یکی از آسان ترین کارهایی است که می توان انجام داد. رفتار شما چیزی جز یک انتخاب نیست. این نصیحت کوچک، شما را کاملاً بر آن چه که در اطراف شما اتفاق می افتد، مسلط می سازد. ۱۰۰% پذیرش مسئولیت، به معنای این است که اگر چیزی خطای شما نیست، شما همچنان مسئولیت تاثیرات آن را خودتان بر عهده بگیرید. این موضوع به شما این فرصت را می دهد که چشم های خود را باز کنید و ببینید که چگونه بر فرصت هایی اثر گذار هستید که قبلاً فکر می کردید خارج از کنترل شما است. این مسأله به ویژه در زمانی اهمیت می یابد که آثاری که تجربه می کنید، آثار مثبتی نباشند. ۱۰۰% مسئولیت پذیری به این معنی است که در عوض این که ببینیم دیگران چه کار اشتباهی انجام داده اند و یا دیگران را به خاطر نتیجه ی کار آن ها سرزنش کنیم، از خود بپرسیم: "من چه کار دیگری می توانستم انجام دهم؟ چگونه می توانم رفتار خود را در آینده تغییر دهم تا بر نتیجه ی کار تاثیر گذار باشد؟”
دفعه ی بعد که دچار سردرگمی  می شوید و نسبت به مسأله ای احساس عصبانیت دارید، از خود بپرسید: "در چنین موقعیتی باید چه کار می کردم؟ اگر دوباره چنین اتفاقی روی دهد، چه کار خواهم کرد؟”

۴- پاسخگو بودن در عوض واکنش نشان دادن


این نکته شباهت زیادی با نکته ی قبلی دارد ولی ارزش این را دارد که از زاویه ای دیگر به آن نگاه شود. برای اغلب ما، اغلب اوقات زمانی که صحبت می کنیم و یا کاری انجام می دهیم، به طور غریزی در برابر حرفی که گفته شده و یا اتفاقی که پیشتر افتاده، عکس العمل نشان می دهیم. پاسخگو بودن به معنای این است که کمی مکث کنیم و بین زمانی که چیزی گفته شده، اتفاقی که به وقوع پیوسته، حرفی که ما در قبال آن می زنیم و یا عملی که انجام می دهیم، فاصله بیاندازیم. لازم نیست مکثی طولانی باشد، بلکه مکث باید به اندازه ای باشد که حرفی که می خواهیم بزنیم و یا عملی که می خواهیم انجام دهیم، با ملاحظه باشد. در این مکث زمانی که در نهایت در ضمیر ناخودآگاه ما جای می گیرد و به طور خودکار صورت خواهد گرفت، ما می توانیم یک بررسی ذهنی داشته باشیم تا ببینیم پاسخی که می خواهیم بدهیم در راستای ارزش های اصلی ما است و آیا نشان دهنده ی این هست که ما صد در صد مسئولیت آن را به عهده ی خود می دانیم یا خیر؟

۵- مقصدی را انتخاب کنید و از سفر به آن جا لذت ببرید


حالا این ضرورتاً به معنای انتخاب مکانی که دارای جاذبه های توریستی باشد، نیست. البته اگر هدف بزرگ زندگی شما این است، ممکن است به این معنا نیز باشد. این نکته در اصل مربوط به دارا بودن هدفی کلی برای زندگی می باشد و برای این است که از پروسه ای که شما را به هدفتان می رساند، لذت ببرید. زمانی که شما ارزش های خود را به خوبی شناختید، شناسایی هدفتان و مسیری که زندگی خود را می خواهید به آن سوق دهید، راحت تر می شود. انجام کارهایی که شما را به سمت هدف سوق می دهد، بخش مهمی از زندگی شما را در برمی گیرد، بنابراین لازم است که شما آن را به منزله ی بخشی از فرآیندی تصور کنید که از آن لذت می برید. باید به خود ببالید، زیرا همان طور که می دانید، همه ی این ها شما را برای رسیدن به هدف یاری می کنند. فعالیتی که می تواند برای شناسایی هدفتان در زندگی، یاری رسان شما باشد این  است که مجموعه کارهایی که دوست دارید در طول زندگی خود تا لحظه ی وداع با این دنیا انجام دهید، بر روی یک کاغذ یادداشت کنید. زمانی که با این دنیا وداع می کنید، اگر کسی بخواهد کارهایی که شما در زندگی انجام داده اید را بر روی کاغذ به تصویر بکشد، دوست دارید چگونه به نظر برسد؟ برای این که این تمرین به خوبی صورت پذیرد، می توانید زمان مشخصی را به این کار اختصاص داده  و ساکت در گوشه ای این تمرین را انجام دهید. می توانید در ابتدا برای الهام گرفتن به سراغ یکی دو مورد از زندگی نامه های بزرگان دلخواه خود که درگذشته بوده اند، بروید و بعد از کمی تأمل، کارهای مورد دلخواه خود را در طول زندگی تا لحظه ی وداع با این دنیا، بر روی کاغذ آورید.

۶- تعادل، تعادل، تعادل؛ همه چیز را تحت کنترل بگیرید


تعادل در این جا مربوط به متعادل ساختن روزانه ی تمام نقش ها و مسئولیت هایی که شما به عهده دارید نیست، بلکه در این جا منظور متعادل ساختن سه شاخصی است که شما را قادر می سازد تا آن نقش ها را به خوبی در زندگی خود ایفا کنید. بدن، ذهن و ندای درونی شما. متعادل کردن آن ها ضرورتاً به این معنا نیست که زمانی مساوی به هر کدام اختصاص یابد، بلکه به این معناست که مراقب هر سه باشیم و قدردان نقشی باشیم که هر یک در زندگی ما بازی می کنند. برای بدن شما این بدان معناست که خوب بخورید، خوب استراحت کنید و کمی ورزش کنید. برای ذهن یعنی بعد از پاک کردن ذهن، با توجه به مطالبی که هر روزه به ذهن وارد می شوند و فضایی که برای پردازش این اطلاعات در ذهن لازم می باشد، عادات جدیدی را اتخاذ کنید. بسته به باورهایتان، روان شما همانند ضمیر ناخودآگاه شما عمل می کند. زمانی که حسی داریم، ممکن است صدایی، راهنما نسبت به موقعیتی خاص باشد. این بدان معنا نیست که شما باید بر طبق احساسات تان زندگی کنید. ولی به این معناست که به ندای درون خود بی اعتنا نباشید. درون شما، اغلب عاقلانه ترین پند را به شما می دهد.

۷- زندگی تان را خود در دست بگیرید و برای آن برنامه ی کتبی داشته باشید


احتمالاً هر زمان که کار مهمی را برنامه ریزی کرده اید، برنامه ای کتبی داشته اید. شروع یک تجارت، برنامه ریزی یک ازدواج، پروژه ای در محل کار و … همگی به صورت کتبی بوده است. این مسأله چه میزان در زندگی دارای اهمیت است؟ فرض کنید که سندی را در دست دارید، که تمام برنامه های ۵ سال آینده ی شما در آن می باشد. برای شروع، سه ارزش اصلی خود را شناسایی کنید. از آن جا به بعد، فهرست آرزوهای خود را می توانید بنویسید. بعد مهم ترین آرزویی که دوست دارید در ۱۲ ماه آینده به آن جامه ی عمل بپوشانید را انتخاب کنید. بعد از آن لیست، هر کاری که لازم است انجام دهید تا آن آرزو محقق شود را یادداشت کنید. چه مراحل عمده ای را لازم است طی کنید تا به آن چیز دست یابید؟ چه قدر طول می کشد تا هر کدام از این مراحل را انجام دهید؟ این ها برخی از سؤالات اولیه ای است که باید از خود بپرسید تا این شانس را داشته باشید که خواسته ی خود را محقق کنید.

 برنامه ها و نرم افزارهای زیادی برای تنظیم اهداف وجود دارند که می توانند در روند دستیابی به اهدافتان به شما یاری رسان باشند. اگر به طور منظم برای انجام هر یک از این ۷ مرحله که عنوان شد، وقت کمی را اختصاص دهید، از بحران دوره ی جوانی نجات خواهید یافت. همچنین توانایی خود را نیز برای مقابله با آن بالا می برید. لازم نیست که حتماً همه گرفتار بحران دوره ی جوانی شوند. شما می توانید برای غلبه بر آن، راهی پیدا کنید.
منبع: magly.ir

آخرین اخبار