اختصاصی «تابناک باتو» ـ حضرت ابراهیم (ع) در ۴۰۰۰ سال پیش، در بخشی از ماموریت الهی خود در جهت مبارزه با شِرک، مردمان «بابِل» و منطقه «بین النهرین» (بین دو رود «دِجله» و «فُرات») در عراق کنونی را به توحید و یکتا پرستی دعوت نمود.
در قرآن مجید، آیات شریف ۷۶-۷۸ سوره مبارک «اَنعام» در مورد یکی از همین ماموریت هایِ شرک ستیزانه و روشنگرانه نازل شده است: «فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ الَّیْلُ رَءَا کَوْکَباً قَالَ هَذَا رَبى فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِب الاَفِلِینَ»
(پس، چون برای [ابراهیم]شب فَرا رسید، ستارهاى [پُر نور]را دید، گفت: این پروردگار من است، [همین که ستاره پُر نور غروب کرد]، [آنگاه ابراهیم]گفت: من غروب کنندگان را دوست ندارم! )
«فَلَمَّا رَءَا الْقَمَرَ بَازِغاً قَالَ هَذَا رَبى فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئن لَّمْ یهْدِنى رَبى لأَکونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضالِّینَ»
([پس از آن ابراهیم]وقتى که «ماه» را دید که [ از آن ستاره پُر نورتر و درخشان تر]طلوع کرده است، گفت: [پس]این پروردگار من است، سپس ماه [نیز]غروب کرد، [آنگاه ابراهیم]گفت: اگر پروردگارم، مرا هدایت نکند از زُمره گمراهان خواهم بود!)
«فَلَمَّا رَءَا الشمْس بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبى هَذَا أَکبرُ فَلَمَّا أَفَلَت قَالَ یَقَوْمِ إِنى بَرِىءٌ مِّمَّا تُشرِکُونَ»
([بعد از آن] هنگامی که [ابراهیم]خورشید را دید که [ از آن دو جِرم آسمانیِ دیگر پُر نورتر و درخشان تر]طلوع کرده است، گفت: [ پس حتما]این پروردگار من است [چرا که]این [در ظاهر]بزرگتر [و پُر نورتر از آن دو]است پس آنگاه که خورشید [نیز]غروب کرد، گفت: اى جماعتِ [ مشرکان]! من بیزارم از هر آنچه که شما شریک خداوند [یکتا در پرستش و الوهیت]قرار مىدهید!)
بحث
۱- این سخنان حضرت ابراهیم (ع) در کتابهای مقدسِ ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) تنها در قرآن مجید آمده است.
۲- با توجه به ظاهر این آیات، برخی تصور میکنند که حضرت ابراهیم (ع) مانند انسانهای عادی، ولی رو به پیشرفت، مدت ناچیزی را مشغول به پرستش اَجرام آسمانی اعم از ستاره، ماه و خورشید و دچار ذلت گمراهی بوده است و بعد از آن، موحد و یکتا پرست شده که این نگاه در خصوص ایشان و همه حجتهای الهی از اساس باطل و نادرست است.
امام رضا (ع) (م.۲۰۳ ق.) در رد این نوع نگرشِ ناصواب و تبیین این آیات، در حدیثی کمیاب و در اصطلاح «غَریب» در پاسخ به پرسشی از «مَامون» (م.۲۱۸ ق.) مرتبط با بحثِ عصمت و به عبارتی بدون خطا بودنِ پیامبران الهی از جمله حضرت ابراهیم (ع)، فرموده اند: «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ ع. وَقَعَ إِلَى ثَلَاثَةِ أَصْنَافٍ صِنْفٍ یَعْبُدُ الزُّهَرَةَ وَ صِنْفٍ یَعْبُدُ الْقَمَرَ وَ صِنْفٍ یَعْبُدُ الشَّمْسَ»
(در زمان حضرت ابراهیم (ع)، مردمان سه فرقه بودند، گروهی [سیاره]«زُهره»، گروهی دیگر «ماه» و فرقهای «خورشید» را عبادت و بندگی میکردند.)
امام رضا (ع) در ادامه تأکید میکنند که این نوع سخن گفتنِ حضرت ابراهیم (ع) در آیات یاد شده، از باب انکار و رد عقیده باطلِ پرستندگان اَجرام آسمانی و ستاره پرستان زمان خود بوده است؛
«عَلَى الْإِنْکَارِ وَ الِاسْتِخْبَارِ لَا عَلَى الْإِخْبَارِ وَ الْإِقْرَارِ» (سخنان حضرت ابراهیم (ع) بر اساس انکار [عقیده ستاره پرستان زمان خود]بود نه اعتراف و اقرار [به این که حتما زهره، ماه و خورشید را مدتی کم یا زیاد میپرستیده است.])
در اصل، سه آیه سوره مبارک اَنعام، بحثهای منطقی و کلامی حضرت ابراهیم (ع) با ستاره پرستانِ زمان خود و در جهت هدایت آنان به سوی یکتا پرستی بوده است چنان که امام رضا (ع) در تَتَمه حدیث فرموده اند: «وَ إِنَّمَا أَرَادَ إِبْرَاهِیمُ ع. بِمَا قَالَ أَنْ یُبَیِّنَ لَهُمْ بُطْلَانَ دِینِهِمْ وَ یُثْبِتَ عِنْدَهُمْ أَنَّ الْعِبَادَةَ لَا تَحِقُّ لِمَا کَانَ بِصِفَةِ الزُّهَرَةِ وَ الْقَمَرِ وَ الشَّمْسِ وَ إِنَّمَا تَحِقُّ الْعِبَادَةُ لِخَالِقِهَا وَ خَالِقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ کَانَ مَا احْتَجَّ بِهِ عَلَى قَوْمِهِ مِمَّا أَلْهَمَهُ اللَّهُ تَعَالَى» [۱](و بی تردید مقصود حضرت ابراهیم (ع) از آنچه که بیان کردند، روشنگری در جهت پوچ بودنِ دین آنان بود و اثبات این مطلب که بندگی و پرستش با ویژگیِهای زهره، ماه و خورشید محقق نمیشود و تنها عبادت و بندگی، در خصوص آفریننده آنها تحقق مییاید که خالق آسمانها و زمین است و این احتجاج [ و بحث کلامی]آن حضرت (ع) با قوم خویش را خداوند تبارک و تعالی به ایشان الهام نموده بود.)
سه نکته قابل اعتنا در زمینه حدیثِ شریف امام رضا (ع) وجود دارد:
الف) این حدیث را فقط «شیخ صَدوق» (ره) (م.۳۸۱ ق.) از عالمان بزرگ شیعه از طریقِ مشایخ و استادان خود نقل نموده که حدیثی کمیاب و در اصطلاح این علم، حدیثی «غریب» است و اگر آن عالم بزرگوار و متتبع آن را نقل نمینمود یا دو کتاب او به نامهای «توحید» و «عُیون اخبار الرضا (ع)»که این حدیث شریف، تنها در آن دو کتاب قرار دارد، مثل دیگر آثار او از بین رفته بودند، بی شک همه ما از این کلام گهر بار و معرفت افزایِ امام رضا (ع) در رابطه با این آیات شریف، برای همیشه محروم میماندیم.
ب) از روایت اخیر امام رضا (ع) آشکار میشود که مسلمانان در قرون نخستین اسلامی به خصوص شخصیتهای باهوش و دانش دوستی همچون «مَامون عباسی» در خصوص شان و علت نزول این سه آیه، اطلاعات و معلومات کافی و دقیقی نداشته اند یعنی به درستی نمیدانستند که در زمان حضرت ابراهیم (ع) مردمان، سه خدای زهره، ماه و خورشید را میپرستیدند و بدین مناسبت آیات یاد شده را به جای این که حمل بر موضوع مناظره و بحث کلامیِ حضرت ابراهیم (ع) با ستاره پرستان زمانه خود نمایند آن را به شکلی، کج اعتقادی آن حضرت (ع) در پرستش خداوند یکتا در پارهای از زمان بر میشمردند.
ج) مقصود خدا از «کوکب» در آیه ۷۶ سوره انعام، مطلق اَجرام آسمانی اعم از همه ستارگان و سیارات نیست بلکه بنا بر فرمایش امام رضا (ع) در این حدیث، مقصود خداوند از لفظ کوکب در این آیه خاص، منحصرا «سیاره زهره» بوده است که به فارسی به آن «ناهید» و به زبان انگلیسی بدان «وِنوس» (Venus) میگوییم.
بنابراین بر اساس کلام امام رضا (ع) در ترجمه آیه ۷۶ سوره انعام، باید واژه کوکب را به «سیاره زُهره» ترجمه کنیم، چون مقصود حضرت ابراهیم (ع)، بر اساس نوع و گرایش پرستش مردم زمان خود، همین سیاره بوده است.
برخی از مفسران اهل سنت که از فیض درک معارف اهلبیت پیامبر (ص) بی بهره بوده اند، سخنان حضرت ابراهیم (ع)، پرچمدار توحید و یکتا پرستی در جهان را در سه آیه یاد شده، دلیلی بر این دانسته اند که ایشان در دورهای هر چند کوتاه، دچار گمراهی و ضَلالتِ ستاره پرستی بوده و بعد با تحقیق، بررسی و کنجکاوی به آیین توحید رهنمون شده است که این مساله با مسلمات اعتقادی ما که پیامبران الهی را معصوم و بدون خطا میدانیم و آموخته ایم که حتی آنان لحظهای به رِجس و پلیدیِ شرک و بت پرستی آلوده نشده اند، در تضاد و مخالفت کامل است به خصوص این روایتِ روشن از امام رضا (ع) که این نوع تفسیرها را از پایه و اساس رد و منع مینماید.
برای نمونه «جُبّایی» (م.۳۰۳ ق.) از عالمان و مفسران شناخته شده اهل سنت در تفسیر خود که اکنون در دسترس نیست و باید بخشهایی از آن را در لا به لای آثار دیگران جست و جو نمود، در خصوص این آیات نوشته است:
«آنچه خدا از ابراهیم (ع) در این آیات حکایت نموده مربوط به قبل از بلوغ او بوده و قبل از «کمال عقل» و واجب شدن تکلیف شرعی بر او بوده است.» [۲]با این بیان جُبایی از دانشمندان سُنّی، این آیات را متعلق به زمانی میداند که حضرت ابراهیم (ع) عقلشان به کمال و بلوغ نرسیده بود و به تبع این عدمِ رشد در عقل و فهم در خداشناسی نیز دچار مشکل بوده اند.
«طَبَری» (م.۳۱۰ ق.) از دیگر دانشمندان و مفسران شناخته شده و بزرگ اهل سنت نیز با آوردن روایتی از غیر معصوم که به پیامبر (ص) متصل نیست و در واقع فاقد اعتبار معنوی و علمی است از بندگی و عبادت حضرت ابراهیم (ع) بر «ستاره» و «ماه» و «خورشید» سخن به میان آورده است [۳]و این سخنان حضرت ابراهیم (ع) را در آیات مذکور در مقام یک «نظر» آورده نه در مقام «مناظره» با ستاره پرستان و عبادت کنندگان اَجرام آسمانی در زمان ایشان و با این بیان طبری، دیگر دانشمند اهل سنت نیز سخنان حضرت ابراهیم (ع) را در این آیات شریف، حَمل بر ضَلالت و گمراهی ستاره پرستی برای مدتی اندک برای آن بزرگوار برشمرده و فهم کرده است.
مشکل این مفسران سُنّی مذهب علاوه بر عدم فهم دقیق آیات در ظاهر، عدم مراجعه به معارف اهل بیت پیامبر اسلام (ص) نیز بوده است که چنین به بیراهههای فکری کشیده شده اند و پیامبر بزرگی همچون حضرت ابراهیم (ع) را مدتی دارای «عدم رشد و کمال عقلی» یا در زمانِ اندکی «عبادتگر اجرام آسمانی» تصور نموده اند در حالی که باید گفت: این نوع سخن گفتن در مناظره، به نوعی نزدیک کردن شخص مناظره کننده به افرادی است که با آنها بحث میکند و با سادهترین کلام و با در نظر گیری بدیهیات مورد قبول آنها در نهایت عقیده و نظر خویش را با برهانِ همه فهم، اثبات میکند و در نهایت اشتباه عقیدتی و فکری طرف مقابل را به وی یاد آور میشود، بدون آن که خود او با آنها هم عقیده و هم نظر باشد.
۳- سیاره زُهره بعد از ماه و خورشید، پُرنورترین جِرم آسمانی است بنابراین میتوان دریافت که توجه ویژه انسان هایِ دوران هایِ کهن مانند هم روزگاران حضرت ابراهیم (ع) در بابل و اطراف آن به این اجرام در مقام «الهه» یا «ایزد بانو» به احتمال قوی با درخشندگی و نورانیت ظاهری آنها نیز ارتباط مستقیم داشته و ترتیب آنها از کم نور به پر نور است چنان که این ترتیبِ کم نور به پُر نور در سه آیه مورد بحث نیز در قرآن رعایت شده است.
در روایات اسلامی نیز این سه جِرم آسمانی، به شکلی مَدّ نظر پیامبر اسلام (ص) بوده و از آنها در خصوص تشبیه مقام «هدایتگری» استفاده نموده اند؛
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَنَا الشَّمْسُ وَ عَلِیٌّ الْقَمَرُ وَ فَاطِمَةُ الزُّهَرَة» [۴](رسول خدا (ص) فرمودند: من «خورشید»، علی (ع) «ماه» و فاطمه (س)، «زهره» است.)
«فردوسی» (م.۴۱۶ ق.) شاعر پارسی گوی نیز این سه جِرم آسمانی را در قالبِ بیتی توحیدی در اثر منظوم خود یاد نموده است:
خداوند کیوان و گَردان سپهر
فروزنده «ماه» و «ناهید» و «مِهر»
که همه اینها نشان میدهد که این سه جِرم آسمانی در اَدوار گوناگون، مورد توجه بشر به اَشکال مختلف و منظرهای متفاوت بوده اند.
۴- مناظره قرآنی حضرت ابراهیم (ع) با ستاره پرستان زمان خود چه در بابِل باشد و چه در شهر «حَرّان» که مرکز ستاره پرستان آن روزگار بوده و بر اساس برخی روایات تاریخی، بعدها آن حضرت (ع) به آنجا مهاجرت نموده اند [۵]در اصل موضوع تفاوتی نمیکند، چون این نوع پرستشِ نادرست و انحرافی در کل مناطق آن زمان یعنی بابل و اطراف آن شایع و متداول بوده است. شایان ذکر است که شهر حرّان، در جغرافیای سیاسی عصر ما در مرز «سوریه» و «ترکیه» و در کشور «جمهوری ترکیه» واقع شده است.
۵- اگر چه آوردیم این مناظره حضرت ابراهیم (ع) در دوکتاب مقدس یهودیان و مسیحیان نیامده و منحصر در کتاب قرآن است، ولی با جست و جو در منابع تاریخی و کهنِ یهود، رگهای از این مناظره باستانی را میتوان پیدا نمود. «یوسف فِلاوی» (یوسفوس فِلاویوس) ((Flavius Josephus مُتوفّای حدود سال ۱۰۰ بعد از میلاد مسیح (به تاریخ امروز بیش از ۱۹۱۹ سال پیش) از تاریخ نگاران قدیمی یهود، کتابی موسوم به «دوران باستانی یهود» (The Antiquities of the Jews) به ارث گذاشته که بیش از پانصد سال پیش از طلوع اسلام و نزول کتاب آسمانی قرآن به نگارش در آمده است.
نویسنده باستانی این کتاب در فصلی که درباره حضرت ابراهیم (ع) نگاشته، آورده است:
«حضرت ابراهیم (ع) در ۷۵ سالگی، سرزمین «کَلدَه» (بخشی از تمدن بابِل در عراق کنونی) را ترک گفت و به دستور خدا به سرزمین «کَنعان» (بخشهایی از فلسطین اشغالی، سوریه، لبنان و اردن امروزی) رفت... .
او انسانی دانا و زیرک، هم در فهم مسائل و هم متقاعد کردن مخاطبان خویش بود و در اعتقاداتش اشتباهی نمیکرد. به همین دلیل به کسب مراتب بالاتری از تقوا و پرهیزکاری نسبت به دیگران نائل شد و تصمیم گرفت تا اعتقادات مردم را نیز نسبت به خدا بازسازی کند و آن را تغییر دهد. زیرا او نخستین کسی بود که جرات انتشار این عقیده را داشت، که تنها یک خدای واحد وجود دارد که همو خالقِ جهانِ هستی است؛ و این که در مورد دیگر [خدایان]اگر در خوشبختی مردم سهمی داشته اند، هر یک متناسب با مقام یا جایگاه خویش از عهده آن بر آمدند نه با قدرت مختص خودشان. این عقیده او برگرفته از پدیدههای نامنظمی بود که هم در «زمین» و هم در «دریا» قابل مشاهده بودند و همچنین مواردی که در خصوص «خورشید»، «ماه» و تمام «اَجرام آسمانی» رخ میدهد؛ بنابراین [به گفته ابراهیم (ع)]اگر این اجرام، قدرتی مختص خودشان را داشتند، قطعا مسئولیت حرکات منظم خود را به عهده میگرفتند، اما از آنجایی که چنین نظمی را حفظ نمیکنند، پس مشخص میشود که به نفع ما (یعنی در جهت سود رسانی به ما) همکاری می کنند.
آنها این کار را از روی تواناییهای خودشان انجام نمیدهند، بلکه مطیع او (خداوند) هستند که به آنها فرمان میدهد که ما باید تنها شاکر و سپاسگزار او باشیم. بر اساس این اعتقادات و آموزه ها، مردمان «کَلدَه» و سایر مردم «بین النهرین» علیه او شورش کردند، او نیز صلاح دید که آن سرزمین را ترک کند و به فرمان خداوند و یاری او به سرزمین کنعان هجرت کرد و در آن جا زندگی نمود....» [۶]
از این گزارههای تاریخی و متونِ بسیار کهن و روایت شده از سوی یوسف فلاویِ یهودی در مییابیم که حضرت ابراهیم (ع) پیامبر بزرگ خدا در در سن ۷۵ سالگی در منطقه بین النهرین و بابل با مردم گمراه و ستاره پرست سرزمین خود بحثهای کلامی و مناظرههای علمی در اثبات وجود خداوند یگانه انجام داده است و به علت مخالفت آنان با اندیشههای یکتا پرستانه آن حضرت (ع)، ایشان مجبور به ترک بین النهرین و سرزمین بابل میشوند. اگر چه این گزارههای تاریخی پیش از قرآن نگاشته شده اند و از سویی عینا مانند آیات سوره انعام نیست، ولی به ظن قوی و به احتمال زیاد، بخشهایی از همان موضوع مطرح شده در قرآن است.
نکتهای که تذکر آن لازم است این است که سبک و سیاق کلام خدا در قرآن در اکثر داستانهای آن از جمله نمونه مربوط به مناظره حضرت ابراهیم (ع) که بحث اصلی ما در این مقال است، بیشتر کلی گویی و نتیجه گیری سریع است و خداوند در کلام خود در قصههای قرآن به جزئیات به هر دلیلی اشاره ننموده و بدانها نپرداخته است و ظاهرا جنبه عبرت گیری و پند آموزی آن داستانها بیشتر مد نظر خداوند در قرآن بوده است و شاهد این گفتار، همین داستان مناظره حضرت ابراهیم (ع) است که تنها با حدود ۵۰ کلمه در قرآن مجید بیان و مطرح شده است.
۶- دستاوردهای جدید باستان شناسان مانند اشیایی به نام «کودورّو» (Kudurru)، به شکلی غیر مستقیم، این آیات قرآن (آیات ۷۶- ۷۸ سوره اَنعام) و همچنین کلام امام رضا (ع) را برای ما تبیین میکنند. برای فهم این که کودورو چیست، بهتر است کمی در این زمینه مقدمه چینی و آماده سازی ذهنی کنیم.
قومی به نام «کاسی» بودند که احتمالا در امتداد رشته کوههای «زاگرس» یعنی استانهایی مانند لرستان و ... در ایران امروزی زندگی میکردند. این قوم، شهر «بابِل» (در عراق کنونی) را فتح و بیش از ۵۰۰ سال یعنی احتمالا از (۱۷۵۰ تا ۱۱۷۱ پیش از میلاد و به احتمال بیش از دو قرن پس از حضرت ابراهیم (ع)) بر آنجا حکمرانی نمودند و عاقبت در قرن دوازدهم پیش از میلاد سُلطه و حکومتشان توسط «عیلامیان» از بین رفت.
بسیاری از آثار آنها به دلیل قدمت و همین طور حضور و استیلای حکومتهای بعدی از بین رفته است، ولی بر اساس دستاوردهای جدید باستان شناسی، یکی از ابداعات قوم کاسی در بابل و به تبع آن شهرها و مناطق اطراف حکمرانی آنان و حتی حکومتهای بعد از آنان، سنگ نبشتههایی بوده که به آنها «کودورّو» گفته میشده و مربوط به مرزبندی و تعیین سرحدات زمینها و اراضی یا شاید موارد دیگر بوده است و عمدتا بیضی شکل و ستون مانند هستند. این سنگ نبشتهها در ظاهر خیلی بزرگ نیستند، معمولا چیزی در حدود ۶۰ در ۴۰ سانتی متر هستند که در سالیان اخیر توسط باستان شناسان یا افراد غیر باستان شناس به طور اتفاقی، کشف و راهی موزههای معتبر جهان مانند: «موزه لوور» (Louvre Museum) در شهر «پاریس» در کشور فرانسه یا «موزه ملی عراق» در شهر «بغداد» در کشور عراق یا «موزه بریتانیا» (British Museum) در شهر «لندن» در انگلستان و دیگر جاها شده اند. [۷]به چند نمونه از دهها نمونه کشف شده از کودوروها در ادامه بحث توجه نمایید، چنان که مشاهده میشود، در بالای آنها تصاویر سه خدایِ بزرگِ بابلیان نقش بسته است که به طرز جالبی به جز معدودی با ترتیب اجرام آسمانی (زهره، ماه و خورشید) که در بحث و مناظره کلامی حضرت ابراهیم (ع) با پرستندگان آنها در قرآن مجید آمده، سازگاری و تطابق دارد البته حتی اگر ترتیبهای خدایان در کودوروها و الواح همانند قرآن نباشند باز منافی اصل موضوع نیست.
کودورو مِلیشیپاک دوم
هرچند کاسیها حدودا بیش از ۲۰۰ سال پس از حضرت ابراهیم (ع) در بابل ظهور کرده اند، ولی با توجه به دستاوردهای باستان شناسی، تا قرنها تفکر زهره، ماه و خورشید پرستی در بابل و شهرها و مناطق اطراف آن رواج داشته است و شاهد آن کودوروها و برخی دیگر از سنگ نبشتههای بابلی و تمدن بین النهرین است و این نشان میدهد که توحید و یکتاپرستی در آن روزگاران همه گیر نبوده است. شاهان و به تبع آنان، قاطبه و عموم مردم در این مسیر منحرف و شرک آلود قدم میگذاشتند.
کودورویی که تصویر آن در پایین از نظر خواهد گذشت، در زمان «مِلیشیپاک دوم» Melishipak II)) پادشاه کاسیِ بابِل (۱۱۸۶ تا ۱۱۷۲ پیش از میلاد یعنی بیش از سه هزار سال پیش) به ارتفاع ۶۵، عرض ۳۰ و پهنای ۱۹ سانتی متر است که در شوش (خوزستان ایران) توسط تیمی فرانسوی پیدا شده است و الان در موزه «لوور» در کشور فرانسه نگهداری میشود. [۸]
در سمت چپ کودورو، نماد «ستاره هشت پَر» به وضوح نمایش داده شده که در واقع همان سیاره «زهره» و الهه «ایشتار» Ishtar)) است و احتمال دارد نامواژه ایشتار در زبان آنها مفهوم کلی ستاره را داشته است و این واژه ممکن است که بعد از طی کردن هزاران سال، همان «اِستار» (Star) در زبان انگلیسی امروزی به معنای «ستاره» شده و همین طور در زبان فارسی هم «اِستاره» و «ستاره» از آن گرفته شده باشد. جالب است اتفاقا در قرآن نیز در آیه ۷۶ سوره انعام به طور مستقیم نام «زُهره» نیامده است و به «کوکب» به معنای همان «ستاره»، «سیاره» یا به طورکل «جِرم آسمانی درخشنده» اکتفا شده است.
بعد از ایشتار در بالای کودورو، نماد ماه قرار گرفته است که همان الهه «سین» (Sin)، خدای ماه یکی از خدایان آسمانی بابل است و بعد از آن نماد خورشید نَقر شده که همان «شَمَش» (Shamash) خدای خورشید است که به احتمال زیاد این همان واژهای است که وارد زبان عربی شده و امروز و دیروز «شَمس» (به معنای خورشید) گفته میشود.
جالب است در این کتیبه و به عبارتی در بیشتر (نه در همه) کودوروها این ترتیب کم نور به پُرنورِ زهره، ماه و خورشید، مانند سه آیه سوره مبارک «اَنعام» رعایت شده است. شاید، چون پادشاه در سمت چپ قرار گرفته است، در فرهنگ نوشتاری بابلیان، سمت چپ والاتر و ارجمندتر بوده و به عبارتی خدای ایشتار یا همان سیاره درخشنده زهره، مهمتر و جلیلتر در نزد آنان بوده است و این از تصویر پادشاه در سمت چپ فهمیده میشود که زیر آن الهه نقش بسته است.
باید گفت: همانند ما یکتاپرستان که نام یا صفت «خدا» یا عمدتا عبارت مقدس «بسم الله الرحمن الرحیم» را در بالای متنها و سندهای خود به جهت تیمن و تبرک قرار میدهیم، این مشرکان نیز خدایانِ آسمانی خود را به زعم این که در نظرشان بلند مرتبه و رفیع بوده اند، بالای سندِ سنگی کودورو قرار میدادند.
کودورو نازیماروتاش
این کودورو متعلق به پادشاه کاسی در بابل، «نازیماروتاش» (Nazimaruttash) بوده که بین سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۲۸۲ قبل از میلاد پادشاهی نموده است. این کودورو در شهر «شوش» (خوزستان – ایران) یافت شده و اکنون در موزه «لوور» در کشور فرانسه است. [۹]زهره (ستاره هشت پَر) شاید به جهت اهمیتی که در نزد ایشان داشته در بالا قرار گرفته، در سمت چپ، ماه و در سمت راست، خورشید قرار گرفته است. احتمالا، چون بالای سنگ، کوچک بوده نتوانسته اند هر سه خدای دروغین را در یک ردیف نقش کنند یا شاید چنان که گفتیم خدای زهره یا ایشتار برای آنها مهمتر و والاتر بوده است.
کودوروی مَردوک آپلا ایدینا اول
این کودورو ۷۰ سانتیمتری مربوط است به حُکم اعطای زمینی به «مَردوک آپلا ایدینا اول» (Marduk-apla-iddina I) که در زمان پادشاهی «مِلیشیپاک دوم» از پادشاهان کاسی بابل که پیشتر از آن یاد نمودیم، انجام شده است. مِلیشیپاک احتمالا بین سالهای ۱۱۸۶ تا ۱۱۷۲ قبل از میلاد در بابل پادشاهی نموده است. این کودورو اکنون در موزه لوور در کشور فرانسه نگهدای میشود. [۱۰]در این کودورو نیز چنان که ملاحظه میشود، زهره در بالا، ماه در سمت چپ و خورشید در سمت راست قرار گرفته است.
سنگ نگاره نَبونایید
«نَبونایید» (Nabû-naʾid) پادشاه در (۵۵۶ تا ۵۳۹ قبل از میلاد) و همچنین آخرین پادشاه «امپراتوری بابِل نو (بابل کلدانی)» که توسط «کوروش دوم» شکست خورد.
این سنگ نگاره از نَبونایید در «حَرّان» در ترکیه امروزی پیدا شده و در موزه Şanlıurfa)) همان کشور نگهداری میشود. [۱۱]پیشتر بیان شد بر اساس برخی مستندات تاریخی حضرت ابراهیم (ع) از منطقه بابل به حران مهاجرت نمود و شاید مناظره ایشان با ستاره پرستان در حَرّان بوده است به هر روی این تفکرات انحرافی به طور کل در آن مناطق وجود داشته و بر اساس این مستندات، حتی قرنها بعد از حضرت ابراهیم (ع) نیز بسیار شایع و متداول بوده است.
در این لوح باستانی، پادشاه در سمت راست و ترتیب خدایانِ آسمانی در کتیبه به صورت ماه، خورشید و زهره مرتب شده است. آیا امکان دارد که دین و آیین این پادشاه، بیشتر بر «ماه پرستی» و «تقدیس الهه سین» بوده است؟
کودورو گولا اِرِش
این کودورو متعلق است به دورانِ حاکمی به نام: «اینا شوم ایدینا» (Eanna-shum-iddina) و مربوط است به کمک هزینه مالی به شخصی به نام «گولا اِرِش» ((Gula-eresh و قدمت آن به اواسط هزاره دوم قبل از میلاد در منطقه بابل، بین النهرین جنوبی در امتداد «خلیج فارس» باز میگردد. این کودورو اکنون در موزه بریتانیا نگهداری میشود. کارشناسان موزه، قدمت آن را ۱۱۲۵ تا ۱۱۰۰ پیش از میلاد تاریخ گذاری نموده اند. [۱۲]با توجه به سال انقراض کاسیها یعنی ۱۱۷۱ قبل از میلاد، به احتمال زیاد این کودورو متعلق به سلسله کاسیها نیست.
کودورو بُختُ النَصر اول
این کودورو متعلق به «نِبوکد نصر اول» (بُخت النصر اول) (I. (Nebuchadnezzar از پادشاهان سلسله «ایسین» (Isin) بابِل در تاریخ (۱۱۲۵ تا ۱۱۰۴ قبل از میلاد) است ارتفاع آن ۶۴ سانتی متر، عرض آن ۲۱ سانتی متر و پهنای آن ۱۸ سانتی متر است که در تپههای باستانی «اَبو حَبَّه» (سیپار) در کشور عراق کشف شده است. این کودورو در موزه ملی بریتانیا نگهداری میشود. [۱۳]در بالای آن مانند ترتیب قرآنیِ خدایانِ بابل در مناظره حضرت ابراهیم (ع)، در سمت چپ و در ابتدا زهره یا همان الهه ایشتار، بعد ماه (الهه سین) و در انتها خدای خورشید (شَمَش) حکاکی و نَقر شده است.
نتیجه گیری
به زعم برخی مفسران اهل سنت، سه آیه شریفِ ۷۶ تا ۷۸ سوره مبارک اَنعام، نظر و عقیده شخصی و آمیخته به شرکِ حضرت ابراهیم (ع) نبوده، بلکه مناظره برحق و هوشمندانه آن بزرگوار با هدایت و الهام مستقیم الهی با پرستندگان اَجرام آسمانی در منطقه بابل و بین النهرین و احیانا شهر باستانی «حَرّان» بوده است. همچنین از برخی گزارههای تاریخی یهود در قبل از طلوع اسلام مانند کتابِ «فلاویوس» نیز مقصود و غرض خداوند در قرآن در خصوص این سه آیه و همچنین یکتا پرستی و عصمت آن حضرت (ع) بهتر دانسته و فهم میشود و همین طور روایتِ ناب و روشنگرانه امام رضا (ع) تاکید بر مناظره و بحث کلامی حضرت ابراهیم (ع) با مشرکان ستاره پرست زمان خود را بیان مینمایدکه این مدرکها به تبیین و روشن شدن مقصود خدا در این آیات به ما کمک بسزایی میکنند. همچنین موید دیگری در فهم این آیات وجود دارد و آن دستاوردهای جدید باستان شناسی مانند لوحهای کوچکِ موسوم به «کودورّو» و علائم نقش بسته متعلق به سه خدایِ زهره، ماه و خورشید بر بالای آنها و برخی دیگر از الواح بابلیان و مناطق اطراف آن جا است که نشانگر این واقعیت است که این نوع پرستش هایِ شرک آلود و ضَلالت بار، هم در زمان حضرت ابراهیم (ع) و هم قرنها پس از نبوت آن حضرت (ع) در آن منطقه بقاء و تداوم داشته است و گویای این حقیقت تلخ است که در بین النهرین و بابل، عقاید و باورهای توحیدی و یکتا پرستانه، قرنهای متمادی کم رنگ و بی فروغ بوده و شرک و الحاد در بین خواص و عوام مردم به خصوص طبقه حُکمفرمایان، رواج کامل داشته است.
پی نوشت
[۱]ر. ک: عیون اخبار الرضا (ع)، ج. ۱، ص. ۱۹۷. / [۲]التبیان فی تفسیر القرآن، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ط. ۱، ج. ۴، ص. ۱۸۲. / [۳]جامع البیان فی تفسیر القرآن، دارالمعرفة، بیروت، لبنان، ط. ۱، ج. ۷، ص. ۱۶۲. [۴]معانی الاخبار (للصدوق)، ص. ۱۱۴. / [۵]البدء و التاریخ، ج. ۳، ص. ۵۱.
[۶](Antiquities of the Jews) , Bk. i, chap. vii, sec. i. [۷]https://www.britannica.com/topic/kudurru
[۸]https://www.louvre.fr/en/oeuvre-notices/kudurru-king-melishipak-ii
[۹]https://www.sciencesource.com/archive/Nazimaruttash-Kudurru--Boundary-Stone-SS۲۵۵۹۳۳۵.html
[۱۰]https://en.wikipedia.org/wiki/Land_grant_to_Marduk-apla-iddina_I_by_Meli-Shipak_II
[۱۱]https://en.wikipedia.org/wiki/Nabonidus#/media/File:UrfaMuseumNabonidSymbole.jpg
[۱۲]https://www.britishmuseum.org/research/collection_online/collection_object_details.aspx?objectId=۳۶۹۳۵۴&partId=۱&images=true
[۱۳]https://www.britishmuseum.org/research/collection_online/collection_object_details.aspx?objectId=۳۶۹۳۶۴&partId=۱
نویسنده و محقق: سید مرتضی میرسراجی
کاسی ها به مدت پنج قرن از حدود هزارو پانصد تا هزار قبل از میلاد بر بین النهرین یا عراق کنونی حکومت می کردن.
کسی هم وجود کوروش رو انکار نکرده ولی دلیلی نداره بچسبیم به اون تا هواهای نفسانی خودمون رو ارضا کنیم
متاسفانه استاد تاریخ هستم در دانشگاه اصفهان
یکی از مخاطبان محترم پرسیده است که :« نقش قرآن در این نوشته کجا بود؟». پاسخ این است که ابتدای مقاله به صراحت از سه آیه قرآن در سوره انعام یاد شده است که مربوط به حضرت ابراهیم(ع) و بحث پرستش و اعتقاد نسبت به ستاره، ماه و خورشید است که باعث شده برخی از مفسران اسلامی، به اشتباه این آیات را حمل بر ستاره پرستی حضرت ابراهیم ولو برای مدتی اندک نمایند. در روایتی کمیاب از امام رضا(ع) این سه آیه قرآن تبیین شده و آن را در اصل مناظره و بحث کلامی حضرت ابراهیم با پرستندگان اجرام آسمانی در زمان خود بیان نموده اند که سیاره زهره، ماه و خورشید را می پرستیدند. علاوه بر روشنگری امام رضا(ع) بر خلاف نظر برخی مفسران، از سوی دیگر کتابی نیز از یهودیان در دسترس است که پانصد سال قبل از اسلام نوشته شده و در آن، یکتا پرستی و همچنین مخالفت صریح این پیامبر بزرگ الهی با پرستش اجرام آسمانی، ذکر شده است. چند دهه است که باستان شناسان نیز به سندها و لوح های سنگی به نام » کودورو» از منطقه بابل و بین النهرین که محل زندگی و نبوت حضرت ابراهیم(ع) بوده، دست یافته اند که نقش سه خدای شاخص بابل(زهره، ماه و خورشید) در آن نقش بسته شده است که این کودوروها از ابداعات قوم کاسی است که در آن منطقه استیلاء یافته بودند و نشان می دهد در زمان نزدیک به حضرت ابراهیم(ع) و همین طور قرن ها بعد از ایشان، تفکر پرستش زهره و ماه و خورشید در آن جا رواج داشته است و این دقیقا مویدکلام استوار قرآن و امام رضا(ع) بوده که به پرستش این سه جرم آسمانی در عصر حضرت ابراهیم(ع) اشاره شده است. موید کلامی الهی که پیامبری اُمّی و درس ناخوانده، به نام حضرت محمد(ص)، آن را به درستی و شیوایی و مطابق با واقعیت ها به دست همه ما رسانده است.
پژوهشگر عزیر! به جای استناد به افسانه های یهود بهتر نبود تا تحقیقی هم در تاریخ انجام می دادید تا نشانه های ستاره پرستی را در فرهنگ های مختلف می دیدید!؟
خدمت آقای دکتر میر سراجی
خیلی آموزنده و مفید بود
تا به حال در مورد کو ورو ها چیزی به گوشم نخورد
ان شاءالله مأجور باشید
با آرزوی موفقیت بیشتر