به نام اسلام، انسان دست بسته ذبح می کنند
کد خبر: ۱۵۵۳۱
تاریخ انتشار: 2015 October 24    -    ۰۲ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۴
ای کاش اینان هیچ نمی کردند، شیعه ی امام حسین هم نمی شدند؛ اما تنها و تنها بر سیره ی راستین جد حسین ( ع ) می ماندند.
به نام اسلام، انسان دست بسته ذبح میکند  خارج از حوزه ی تخصص خود وارد مباحث روز می شوم، هر چند بحث درباره ی رادمردی از خاندان محمد ( ص ) و علی ( ع ) و فرزند فاطمه دخت پیامبر که در آوردگاه بزرگ طلب حق و حقیقت به دیدار حق شتافت، به تفصیل و تحلیلی درست، در کلام و قد و قامت بنده نمی گنجد و اهل فن می خواهد و عاشقان راستین حضرتش، که بنده بی ادعاترینم در این بین، به سبب ارادتی که برای همه آزادمردان و آزاد زنان جهان و به ویژه در سرزمینمان در تاریخ اساطیری و کهن قائل هستم، بر خود فرضی واجب دیدم که چند خطی درباره ی آن بزرگمردی که وجودش نه در معنایی اسطوره ای (البته ارزش و جایگاه اخلاقی اسطوره در جای خود محفوظ) که در حقیقت و دنیای ملموس در تاریخ بشریت ضبط و ثبت است و از کودک ترین کودکی هایم نامش را به همراه ''مظلومیت با وقارش'' در خانه و خانواده و جامعه شنیده ام، بنگارم.

شاید بیان اندکی باشد از ارادت به رادمرد بودن و آزادی خواهی و ایمان راستین در قامت امام حسین ( ع ) که ارادت به ایشان ریشه در طول زندگی مان دارد... از کودکی به فراخور حال در خانواده و مدرسه و دانشگاه و حسینیه ها و تکیه ها و مجالس، گریه و اندوه برای حسین ( ع ) را شنیده ام و شنیده ایم.

از آن جهت اکنون در روزهای اندوهناک بسیار خرسندم که نیک می بینم، حسین (ع) و تفکرات ایشان به یک سلیقه و نگرش و گروه و حزب و حتی دین و مذهب و ایدئولوژی خاص، هیچ گاه محدود نشده است، هر چند ارادت به ایشان در میان شیعیان علی ( ع ) حقیقتا و طبیعتا فراوانی بیشتر و عمیق تری دارد...اما در بعد کلان از اقوام گوناگون کهن دیار، در بعد طبقات اجتماعی مختلف از روحانی و طلبه و روشنفکر دینی و استاد دانشگاه و دانشجو و دگراندیشان و مسیحیان و زردشتیان و کلیمیان دیارمان و بسیاری از برادران و خواهران اهل سنت سرزمین ما و سرزمین های اطراف، شاید جایی کمی کمتر و جایی کمی بیشتر احترامی بسیار همراه با اندوه در باب سرنوشت حسین ( ع ) داشتند و دارند.

آنانی هم که متشرع نیستند و واجبات دینی را بنا بر دیدگاه خود به جای نمی آورند و تنها اخلاقیات را اصل می دانند و حتی شاید گاه از اخلاقیات هم عدول کنند...فارغ از ارزشگذاری بنده که صلاحیت آن را ندارم.... امام حسین را نمونه ی بارزی از عشق به اخلاق و گذر نکردن از کلام حق و راستی و درستی و اخلاق تا پای جان باختن خود و خانواده و نزدیک ترین یارانش می بینند و می دانند، حال یا با محبت و از درون دل خواهان این واقعیت اند و یا بنا بر مستندات تاریخی، ناچار برای به جای آوردن احترام در برابر منش ایشانند... این احترام همگانی جای شگفتی دارد و از نظر بنده ی بسی کم دانش در علوم فقهی و مذهبی در کلامی از امام شهید که فرمودند '' اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید '' میتواند خلاصه شود.

کمی تأمل در کلام امام برای بنده، آزاده بودن را به منزله ی دروازه ی ورودین دینداری نمایان می سازد و به بنده تا این حد می فهماند که اگر آزادگی، که بنده ی هیچ کس جز بنده ی کلام حق و حقیقت و اخلاق و مردان و زنان اخلاق مدار است، چنین سخت است برای ورود به مرحله دینداری باید چه دل ها به دریاها زد و از چه منیت ها که گذشت و چه گذشت ها و مهرورزی ها کرد و منش های پهلوانی در حق نماد راستین راستی، که حضرت حق است و بندگانش به جای آورد.

امر به معروف و نهی از منکر به معنای راستین و همه جانبه بر مبنای قوانین و رافت و الفت سنتی و اسلامی و زنده کردن سیره ی پیامبر را ـ که در کلام امام بدان ها اشاره شده است ـ اگر از دید آکادمیک هم واکاوی کنیم و فقط ظاهر را نبینیم ـ که البته ظاهر بخشی از شناخت باطن است که دیدنش لازم است اما کافی نیست ـ اخلاق و اهمیت اخلاق را در این روزها شاید بهتر و بهتر دریابیم چه بدان عمل کرده و چه گاه اشتباه کنیم. اما به هر روی مسیر درست را به میزان فراوانی باز می شناسیم و به امید رهروی در راه درست با در نظر گرفتن جایز الخطا بودن انسان ها گام می گذاریم.

تفکری رادیکال و تروریستی و قرون وسطایی که بی هیچ منطقی و به دور از هر گونه رحمانیت اسلامی این روزها در سرزمینی که مزار امام حسین در آن قرار دارد، به نام اسلام '' انسان دست بسته ذبح میکند'' ، '' انسان دست بسته می سوزاند ''، '' انسان دست بسته غرق می کند ''، '' انسان دست بسته منفجر می کند ''، '' جهاد نکاح '' راه می اندازد و بر گروندگان آیین های دیگر و شأنیت و کرامت انسان بودن که هیچ، حتی به هم کیش و هم مذهب خود هم رحم نمی کند و هنگام انجام فجیع ترین فجایع انسانی کلام پاک '' الله اکبر '' را بر زبان می راند و تصاویرش را در دنیا نشر می دهد...گاه بلند بلند با خود می اندیشم ای کاش اینان هیچ نمی کردند، شیعه ی امام حسین هم نمی شدند اما تنها و تنها بر سیره ی راستین جد حسین ( ع ) می ماندند و درس انسانیت و آزادگی و اخلاق و غلبه ی منطق و حق با مظلومیتی قهرمانانه را از حسین ( ع ) می آموختند.

اگر این تحجر رخت بر می بست و عشق

حسینی و خردورزی در آن دیار دم می گرفت...

آنگاه شاید چنین آسان نمی کشتند و عشق به حقیقت و راستی را در میافتند.

افسوس که مهر بر چشم ها و گوش هایشان است و هر چند بنا بر وظیفه ی اخلاقی برای باز کردن این مهرها بر گوش های جاهلان تلاش باید، متأسفانه امیدواری برای تغییر زود هنگام این نگرش «انسانیت کش» جای بسی تردید دارد، مگر حضرت حق یاری کند و پیروان راستینش همه جانبه تلاش کنند.

اشکان تقی پور،کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های باستانی، مؤلف و مدرس دانشگاه




نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار