مرد روان شناس بیمارانش را زنده به گور می‌کرد +عکس
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۳۸۰۶۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: 2019 March 03    -    ۱۲ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۶:۴۰
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv

یک روان شناس اوکراینی برای درمان کردن بیمارانی که به بیماری‌های روحی و روانی مبتلا هستند، از روش بسیار عجیب و شوکه کننده‌ای استفاده کرد

روان شناس به نام آندری ژلورتو برای درمان کردن بیمارانی که مبتلا به مشکلات روحی روانی هستند، از روشی بسیار متفاوت استفاده کرد که کاملا شوکه کننده بود. وی برای درمان این بیماران، آن‌ها را به مدت ۲ ساعت در تابوت داخل قبر قرار می‌دهد و سپس روی آنرا از خاک پر می‌کند

مرد روان شناس بیمارانش را زنده به گور می‌کرد +عکس

روش عجیب وی یکی از روش‌های جنجالی بود که ابتدا یک فرد روستایی ۱۲ قبر را داخل جنگل مشاهده می‌کند و به پلیس اطلاع می‌دهد. پلیس نیز شروع به تحقیق و تجسس منطقه می‌کند که در نهایت متوجه می‌شوند این قبر‌ها متعلق به آقای روان شناس است که از آن‌ها برای درمان بیمارانش استفاده می‌کند.

برای اجرای این عملیات درمانی ابتدا فرد بیمار لباس سفید بر تن می‌کند و سپس و داخل تابوت قرار می‌گیرد و سپس رویش با خاک پر می‌شود و بعد از گذشت ۲ ساعت از داخل تابوت خارج می‌شود.

همچنین برای نفس کشیدن بیمار لوله‌ای در داخل تابوت قرار گرفته است که بیمار می‌تواند با استفاده از آن نفس بکشد.

آقای آندری ژلورتو این گونه گفت:اولین بار من خودم داخل قبر قرار گرفتم و پس از خارج شدن از قبر احساس کردم که به تازگی متولد شده ام و کاملا درمان شدم و این برایم بسیار عجیب بود.

تحقیقات پلیس نشان داد که وی هیچ جرمی را تاکنون مرتکب نشده است و افراد شرکت کننده، کاملا داوطلبانه اقدام کرده اند و در طی این روند هیچ آسیبی ندیده اند.

رکنا

bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۰۹ - ۱۳۹۷/۱۲/۱۲
0
0
من بچه تهران هستم، بچه سید خندان، سال 62 تو کردستان عراق از ماموریتی بر میگشتم که یک دکل مخابراتی عراق را فرستاده بودم هوا. نمیدونم اتفاقی بود یا بهشون خبر داده بودن که تو راه برگشت افتادم تو کمین کومله ها. برف سنگینی میومد، خیلی سنگین، من تک و تنها بودم، وقتی داشتم به سمت مرزهای خودمون میدویدم، صدای گلوله ها که از بغل گوشم با اون صدای مخصوصشون میگذشتن کلافه ام کرده بود. دیگه هوا داشت تاریک میشد که بالای یک تپه با شیب خیلی زیاد رسیدم. دیدم که همینطوری دارن بی هدف شلیک میکنن. میدونستم نباید بگیرنم، واسه همین علیرغم اینکه پایین اون تپه را نمیدیدم ولی رفتم پایین که لیز خوردم و مثل سرسره تا پایین رفتم. من که چیزی نمیدیدم، چراغ قوه هم نمیتونستم روشن کنم ، همینطور که تو برف شدید راه میرفتم و پام به تخته سنگه که زیر برف نرم مدفون شده بودن گیر میکرد افتادم تو یه گودی. برف خیلی شدید بود، کومله ها تپه را دور زده بودن و اومده بودن پایین، صداشون که با هم حرف میزدن نزدیک میشد ولی من واقعا از شدت سرما و برف چیزی نمیفهمیدم. صبح از خواب پا شدم، تمام روم پر از برف بود. با سختی از اون جای تنگ بلند شدم و وقتی تونستم فکرمو متمرکز کنم دیدم تو یه قبر هستم. احتمالا کنده بودن برای کس دیگه و به خاطر شدت برف گذاشته بودن برای بعد. اون قبر اون شب منو از سرما و کومله ها نجات داد. یاد تمام بچه های ژاندارمری کردستان به خیر باشه. سالهای سختی را با مردانگی پشت سر گذاشتن
نام:
ایمیل:
* نظر:
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
آخرین اخبار
bato-adv
bato-adv