نمیتوانید بغلش کنید؛ از کوره در میروید و سرش داد میکشید. درست در همان زمان بالا رفتن صدایتان صدای گریهاش بلندتر میشود و با اصرار بیشتری آغوش شما را طلب میکند. درمانده و کلافه، با دستهای کثیفتان بلندش میکنید. شما کلافهتر میشوید و او بیشتر بهانه میگیرد. دکتر جمشید بیگدلی، روانشناس، میگویند لجبازی کودک شما شاید اقتضای سنش باشد، اما کلافگی و بیحوصلگیتان هم در تشدید واکنشهایش بیتأثیر نیست. او دلایل ناسازگاری بچهها را در این گفتوگو بیان میکند و راههایی را برای خلاص شدن از این وضعیت، به مادران درمانده توصیه میکند.
در چه سنینی میتوان انتظار لجبازی و خودمحوری کودکان را داشت؟
همه بچهها در سنین مختلف، دورههایی از خودمحوری، ناسازگاری و نافرمانی را تجربه میکنند. سنین سه، شش، نه و ۱۲ سالگی، نشانههای خودمحوری را بروز میدهند. در واقع مخالفت کردن و لجبازی در این سنین برای بچهها راهی است تا خودشان را مطرح کنند و احساس استقلال و مالکیتشان را به رخ بکشند.
یعنی برای یک کودک چهارساله یا نوجوان ۱۵ ساله خودمحوری غیرطبیعی است؟
اگر در سهسالگی، کودک دو ماه رفتارهای خودمحورانه و نشانههای لجبازی را ابراز کند طبیعی است و این اتفاق در ششسالگی به مدت سه ماه، در نهسالگی چهار ماه و در ۱۲ سالگی ممکن است پنج یا شش ماه به طول بینجامد. کودک طبیعی میتواند در این ماهها لجبازی کند و با والدین مخالفت کند اما اینکه دوره ناسازگاریاش طولانیتر شود را میتوان وابسته به واکنشی دانست که آنها به خودمحوریهای کودک نشان میدهند. این رفتارها شاید به نظر والدین ناسازگاری تلقی شوند اما بچهها آن را نوعی بازی تلقی میکنند.
کدام والدین بچههای لجباز و ناسازگار را پرورش میدهند و این رفتار را در کودکانشان به عادت تبدیل میکنند؟
دچار بودن والدین به برخی اختلالات روانی، میتواند روی واکنشهایی که به لجبازیهای کودک نشان میدهند تأثیر بگذارد. مادر افسردهای که حوصله روبرو شدن با خودمحوریهای بچه را ندارد، این بیحوصلگی را به او نشان میدهد و با واکنشش یا بچه را به لاک افسردگی فرو میبرد یا باعث تشدید لجبازیها و طولانی شدن دوره خودمحوریاش میشود. از طرف دیگر، مادر وسواسی که وقتی پای کودکش از خط قرمزها عبور میکند، واکنش شدیدی به او نشان میدهد، فرزندی وسواسی یا کودکی که به لجبازی کردن عادت میکند را پرورش میدهد. در واقع میتوان گفت مادرانی که دچار اختلالات روانی مختلف هستند، یا فرزندشان را به آن اختلال دچار میکنند یا باعث تشدید خودمحوری او میشوند.
چرا بعضی بچهها لجباز میمانند؟
طولانی شدن دوره خودمحوری کودک، حاصل اشتباهات والدین در برخورد با اوست. مادری که خودش کودکی خوبی نداشته، گاهی میتواند آغازگر این بازی باشد و با لجبازی با کودک، این چرخه معیوب را ایجاد کند. در واقع همه در رابطهای که با فرزندانمان داریم، یکبار دیگر کودکیمان را مرور میکنیم و به خاطر مشکلات حلنشده در کودکیمان، ممکن است به چنین بازیهایی وارد شویم یا آنها را آغاز کنیم.
یعنی قصد بچهها از این رفتارها لجبازی نیست؟
مطمئن باشید چیزی که در ذهن بچه میگذرد، با آنچه در سن بزرگسال میگذرد یکی نیست و شاید به نظر شما این رفتارها لجبازی باشد، اما احتمال اینکه کودک به قضیه به شیوه شما نگاه کند زیاد نیست. در اغلب موارد بچهها میخواهند با این رفتارها خودشان را مطرح کنند. برای مثال نوجوانان با لجبازی میخواهند مواضع خودشان را بیان کنند و به انتظاراتشان دست پیدا کنند.
چطور میتوان جلوی این اتفاق را گرفت و بچه لجباز را رام کرد؟
برخورد غیرمستقیم، از هر واکنشی در تغییر رفتار کودک مؤثرتر است. برای تغییر رفتار بچههای لجباز، چند راه پیش روی ما قرار دارد.
ما میتوانیم وارد بازی خودمحورانه کودک شویم و با او همدلی کنیم. برای مثال وقتی بچه نمیخواهد اسباببازیاش را به کودک دیگری دهد، میتوانیم به او بگوییم که اسباببازی خودت است و حقداری آن را به کسی ندهی. راستی یادت هست چند روز پیش سارا عروسکش را
به تو داد؟ تو هم میتوانی به این موضوع فکر کنی و اگر دوست داشتی ماشینت را به او قرض بدهی؛ اما تصمیم با خودت است.
از طرف دیگر رفتار بچهای که نمیخواهد سلام کند را با برخورد غیرمستقیم میتوانیم تغییر دهیم. اگر شما روی رفتار نادرست بچه انگشت بگذارید و مدام آن را به رخش بکشید، احتمال اینکه با تغییر رفتاری از سوی او مواجه شوید بالا نیست. شما میتوانید با پیشقدم شدن در سلام کردن آرامآرام این عادت را در فرزندتان هم ایجاد کنید.
منحرف کردن حواس از دیگر راههای تغییر رفتار است. اگر به کودکی که انگشتش را میجود مدام بگویید این کار را نکن، بعید است که بتوانید تغییری در رفتارش ایجاد کنید. شما با این تکرار کردنها به فرزندتان سلاحی برای مبارزه با خودتان میدهید و راهی برای لجبازی کردن را پیش رویش میگذارید؛ اما اگر از راه پرت کردن حواس استفاده کنید، به نتیجه بهتری میرسید. برای مثال میتوانید در لحظهای که مشغول جویدن ناخنش شده، بگویید کنترل را به شما بدهد، یا گل سرش را از موهایش جدا کند. یادتان باشد که نباید به چهره و دست او نگاه کنید و توجهتان را به نقطهای که رفتار مخرب در آن رخ میدهد معطوف کنید. فراموش نکنید که انجام کارهای مثبت، احترام گذاشتن به هم و تشکر کردن از یکدیگر، راههای مؤثری برای تغییر رفتار بچهها هستند.
جو فراست میگوید بچه لجباز را تنها با مقاومت میتوان آرام کرد. او معتقد است بچهها دائم در حال بازی کردن با ما هستند و به جای شریک شدن در بازی، فقط باید در برابرشان ایستاد. شما این تکنیک تربیتی را قبول دارید؟ شما همفکر میکنید اگر کودکی در ساعت خوابش
با گریه و بیتابی بیدار ماند، باید با جدیت و مقاومت او را مجبور به خوابیدن کرد؟
اگر نخوابیدن بچه ابزاری برای نگهداشتن مادر در کنار خودش باشد، او با نافرمانی کردن میتواند به این هدف برسد.
فراموش نکنید که وقتی در رابطه با بچهها صحبت میکنیم، به خاطر تفاوتهای میان آنها نمیتوانیم از هیچ الگوی از پیش تعیینشدهای حرف بزنیم. اگر بچه با لجبازی قصد دارد امتیاز اضافهای بگیرد، باید با مقاومت کامل در برابرش ایستاد اما در بسیاری موارد، هدف بچه ناسازگاری و رفتار منفی نیست. آنها فقط توجه مادر را طلب میکنند و حتی حاضرند به قیمت جلب خشم او، از این توجه بهرهمند شوند.
متأسفانه بسیاری از مادران رفتارهای مثبت کودک را نمیبینند و زمانی که فرزندشان رفتار منفی را نشان نمیدهد، به او توجهی ندارند.
آنها از کنار رفتار مثبت بهسادگی و با بیتفاوتی میگذرند اما به رفتارهای منفی زل میزنند و با سختگیری و بدون در نظر گرفتن شرایط کودک را متهم میکنند. بچهها تشنه توجه هستند و متأسفانه این روزها تکنولوژی، زندگی ماشینی و مشکلات اقتصادی، والدین را بیحوصله کرده است. آنها انتظار دارند بچهها مثل یک گیاه بیحرکت و بیآزار زندگی کنند و همین تفکر زمینه را برای ایجاد مشکل فراهم میکند.
چه کنم؟ چهکار کنم؟
وقتی که لجبازی کودکتان از حد میگذرد، این نکات را به خاطر بیاورید.
نباید با برافروخته شدن، لجبازی یا حتی قهر کردن او را به لجبازی بیشتر تحریک کنید.
اگر بچهها احساس کنند رفتارهایشان روی شما تأثیر میگذارد، به تکرارشان تمایل بیشتری پیدا میکنند.
باید وقتی که فرزندتان رفتار خوب و مثبتی دارد، او را از توجه و احترام سیراب کنید.
اگر توجه شما به فرزندتان محدود به زمانی که با شما لجبازی میکند و یا با بدخلقی شما را مجبور به نادیده گرفتن خط قرمزها میکند محدود بماند، کنار آمدن با او برایتان سخت میشود.
نباید به فرزندتان برای آرام شدن باج بدهید.
اگر هر بار که ناسازگاری میکند، خواستههایش را برآورده کنید، همیشه نیازهایش را با رفتارهای منفی و لجبازی کردن از شما طلب میکند.
نباید فرزندتان را وقت بدرفتاری دختر بد یا پسر بد معرفی کنید و عشقتان را از او دریغ کنید. شما باید محبت بیقیدوشرطی را نثار فرزندتان کنید و برای تربیت کردنش، از روش اشتباه قطع محبت استفاده نکنید.
شما میتوانید توجهتان را بهطور موقت از او دریغ کنید اما حق ندارید به فرزندتان بگویید یا به او القا کنید که اگر اشتباه کند، دیگر دوستش ندارید.
نباید برای تربیتکردن فرزند بدقلقتان قهر کردن را پیشه کنید. شاید بد نباشد وقتی بدرفتاریاش را میبینید، او را زمین بگذارید و از آغوشتان محروم کنید اما به کار بردن این روش نباید طولانی شود. تنبیههای شما باید مختصر و مفید باشد.