از خانهای حرف میزنیم که سرنوشت غریبی داشته است. این خانه تماشایی و قدیمی در زمان پهلوی اول تبدیل به مدرسه شد. بعد از آن چند بار دستبهدست چرخید تا اینکه سال ۱۳۵۰، به دلیل نزدیک بودن به کشتارگاه، به اتحادیه گوشت گوسفندی تهران رسید و همچنان هم خانه قصابان تهران است.
بناهای تاریخی یا به دلیل معماری یا به اعتبار صاحب بنا ارزشمند محسوب میشوند. خانه انیسالدوله اما واجد هر دو این شاخصهاست. معماری اصیل و سنتی از حیاط و حوض فیروزهایاش گرفته تا تالار و ایوان با طاق نیمدایرهای، اندرونی هشتدَر و سالن شاهنشینش، که به آن ارزش بخشیده تا سکونت بانوی قدر قاجار که به رغم اینکه بهره چندانی از زیبایی نداشت، ولی چنان دل شاه را برده بود که محال بود روی حرف او حرف بزند.
انیسالدوله، با اسم اصلی فاطمه، دختری یتیم اهل روستای امامه لواسان بود. در جریان یکی از شکارهای ناصرالدینشاه، شاه او را که چوپان گوسفندهای عمویش بود، دید و کمی با او گپ زد. فاطمه نوجوان در همان چند لحظه دل شاه را برد. بلافاصله بعد از برگشت از شکارگاه، شاه این دختر را به قصر آورد و به دست جیران، یکی از زنان محبوب خود سپرد تا آداب و رفتار زندگی درباری را به او یاد بدهد.
بعد از مرگ جیران، شاه با انیسالدوله ازدواج کرد. او بعد از ازدواج در دربار ترقی کرد و ملکه غیررسمی ایران شد و نشان حمایل آفتاب و تمثال همایونی را از دست شاه دریافت کرد.
خانه انیسالدوله در جنوب خیابان ولیعصر(عج)، چهارراه گمرک نزدیک به ۵۰ سال است در اختیار صنف قصابان تهران است و برای بازدید از آن باید از این اتحادیه کسب اجازه کرد.
همشهری آنلاین