ناگفته‌هایی از قاتل زنجیره‌ایِ زنان روسپی در مشهد
کد خبر: ۲۵۲۱۱۸
تعداد نظرات: ۲۵ نظر
تاریخ انتشار: 2022 July 28    -    ۰۶ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۰
روزنامه «اعتماد» در گزارشی ناگفته‌هایی را در خصوص نوجوانی «سعید حنایی» قاتل زنجیره‌ای زنان روسپی در مشهد از زبان یکی از برادرزاده‌های او پس از ۲۲ سال فاش کرد.

روزنامه «اعتماد» در گزارشی ناگفته‌هایی را در خصوص نوجوانی «سعید حنایی» قاتل زنجیره‌ای زنان روسپی در مشهد از زبان یکی از برادرزاده‌های او پس از ۲۲ سال فاش کرد.

 
 

ناگفته‌هایی از قاتل زنجیره‌ایِ زنان روسپی در مشهد

در این گزارش می‌خوانیم:

* «این گزارش با استناد به یکی از پرونده‌های مهم جنایی تاریخ ایران و پس از چند ماه پیگیری «اعتماد» بر اساس گفته‌های یکی از برادرزاده‌های «سعید حنایی» معروف به قاتل عنکبوتی تنظیم شده است.»

* دهه ۷۰ در ایران قتل‌های زنجیره‌ای مهم زیادی رخ داد. سال ۱۳۷۴ قتل‌های زنجیره‌ای مربوط به غدیر شیخ‌جو، سال ۱۳۷۶ شروع قتل‌های زنجیره‌ای خفاش شب، سال ۱۳۷۹ قتل‌های زنجیره‌ای مربوط به قاتل عنکبوتی... اما قاتل عنکبوتی؛ قتل‌های زنجیره‌ای او از ۷ مرداد ماه سال ۱۳۷۹ آغاز شد و انگیزه قتل‌هایش با دیگر قاتلان تفاوت داشت.  فردا ۷ مرداد ماه است.

* بیست و دو سال پیش در چنین روزی زنی ۳۰ ساله به نام «افسانه کریم‌پور» در مشهد به قتل رسید. سه روز پس از آن در ۱۰ مرداد ماه ۱۳۷۹ جنازه زنی دیگر در زیر بوته‌زارهای گوجه‌فرنگی در حوالی خین عرب مشهد کشف شد و بدین ‌ترتیب حاشیه‌های شهر مشهد در سال‌های ۱۳۷۹ تا ۸۰ انباشته از اجساد زنان روسپی شده بود. در این فاصله فقط ۱۱ جسد در بیابان‌ها و حواشی شهر توسط پلیس کشف شده بود، اما خبری از قاتل زنجیره‌ای این زنان نبود. اخبار به قتل رسیدن زنان خیابانی به قدری در مطبوعات آن زمان گسترده شده بود که حتی فردی به نام «صیاد سیمرغ» خود را قاتل این زنان در مشهد معرفی کرد ولی وقتی او تحت بازجویی قرار گرفت معلوم شد صرفا برای رسیدن به شهرت چنین ادعایی را مطرح کرده و چیزی از قتل‌ها نمی‌داند.

* در یازده فقره قتلی که توسط قاتل صورت گرفته بود تشابهات زیادی وجود داشت ازجمله سرگذشت مقتولان، سوابق کیفری آنها و نحوه به قتل رسیدن‌شان. تمامی این زنان با انسداد مجاری تنفسی در ناحیه گلو با فشار روسری به قتل رسیده بودند.

* قتل این زنان ادامه داشت تا اینکه آخرین طعمه او زنی به نام «مژگان» از چنگال او می‌گریزد. مژگان یک هفته بعد از این ماجرا با طرح ویژه پلیس دستگیر می‌شود. این زن در بازجویی‌ها اطلاعات و آدرس قاتل را به ماموران می‌دهد. «سعید حنایی» همان قاتل زنجیره‌ای زنان روسپی در مشهد بود. حنایی توسط مطبوعات با عنوان قاتل عنکبوتی معرفی شد.حنایی به همراه همسر و سه فرزندش در یکی از محله‌های جنوبی شهر مشهد زندگی می‌کرد. او از دوران نوجوانی دچار مشکلات روحی و روانی شدیدی بود و تحت نظر روانپزشک قرار داشت. مشکلات روحی و روانی سعید حنایی وقتی به اوج می‌رسد که یک شب متوجه خراشی روی صورت همسرش می‌شود. همسر حنایی ماجرا را برای او تعریف می‌کند و می‌گوید که در راه بازگشت از مدرسه پسرشان به خانه سوار خودرویی شخصی می‌شود و راننده با تصور اینکه مسافرش زنی خیابانی است پیشنهادی غیراخلاقی می‌دهد و او با راننده درگیر می‌شود و صورتش خراش برمی‌دارد.

* سعید حنایی پس از آنکه متوجه ماجرایی که برای همسرش اتفاق افتاده می‌شود برای انتقام به خیابان می‌رود تا مرد مسافرکش را پیدا کند و چون موفق نمی‌شود سراغ زنان روسپی می‌رود و گمان می‌کند با قتل آنها می‌تواند جامعه را از فساد پاک کند. اولین قتل توسط سعید حنایی در ۷ مرداد ماه سال 1۳۷۹ رخ می‌دهد و تکرار این قتل‌ها تا سال ۸۰ ادامه پیدا می‌کند. زنجیره این قتل‌ها درست در جایی پاره می‌شود که طعمه آخرش زنی به نام «مژگان» از چنگال او می‌گریزد. یک هفته پس از این ماجرا پلیس در طرح ویژه‌ای که برای دستگیری زنان خیابانی گذاشته بود، مژگان را هم دستگیر می‌کند. این زن در بازجویی‌ها مشخصات و آدرس خانه سعید حنایی این قاتل زنجیره‌ای را به ماموران می‌دهد و در نتیجه او دستگیر می‌شود.

* پلیس تا قبل از دستگیری حنایی، یازده فقره قتل را که به دست سعید حنایی صورت گرفته بود کشف می‌کند، اما پس از بازداشت؛ حنایی به پنج فقره قتل دیگر نیز اعتراف می‌کند و راز قتل شانزده زن خیابانی برملا می‌شود. حنایی در تمام جلسات بازپرسی و دادگاه انگیزه‌اش را خیرخواهانه با هدف از بین بردن فساد در جامعه عنوان می‌کرد، اما دلیل اصلی این جنایت‌ها به نوجوانی او برمی‌گردد... حالا با گذشت 22 سال از قتل‌های زنجیره‌ای قاتل عنکبوتی؛ «اعتماد» در مصاحبه با «م.حنایی» یکی از برادرزاده‌های او از پشت پرده زندگی سعید حنایی و اتفاقی که در 17 سالگی برای او رخ داده است، ناگفته‌هایی را فاش می‌کند.

جنون ادواری به اضافه مسائل دینی از او قاتل ساخت

* برادرزاده «سعید حنایی» خانمی است تقریبا 50 ساله. او در خصوص زندگی عمویش و اتفاقاتی که پس از دستگیری برای سعید حنایی رخ داده است، صحبت‌هایی را عنوان می‌کند که تمامی آنها قابلیت انتشار ندارند. او درباره زندگی خصوصی سعید حنایی به «اعتماد» می‌گوید: «پدربزرگ و مادربزرگم معلم بودند. حتی در فیلم راز ممنوع که از شبکه 3 بخش می‌شد عوامل این فیلم برای اطلاعات از مکتب‌ها و روضه‌های قدیمی به مادربزرگم مراجعه کرده بودند که خودشان هم نمی‌دانستند که شاید مادربزرگم مادر همان سعید حنایی باشد. مادربزرگم غیر از خیاطی خیلی شاگرد دختر داشت و کلا زنی بود که استقلال مالی داشت. بچه‌های‌شان را هم به سختی بزرگ کرده بود، چون بیشتر فرزندان مادربزرگم پسر بودند مرتب به آنها گوشزد می‌کرد که شاگردهای من می‌آیند نامحرم هستند و مواظب باشید. آن زمان هم که مادربزرگم این همه معتقد بود هنوز انقلاب نشده و زمان شاه بود ولی با این وجود خیلی مراقب رفتار فرزندانش بود.»او در ادامه توضیح می‌دهد: «مادربزرگ و پدربزرگم شش پسر داشتند و یک دختر. عمو سعیدم فرزند چهارم آنها بود.

* یکی از عموهایم در 18 سالگی سرطان خون گرفت و فوت کرد. عمویم هم که به خاطر جریان قتل‌هایی که مرتکب شد در چهل سالگی قصاص شد. یکی دیگر از عموهایم نیز که در پاسگاه کار می‌کرد پس از جریان عمویم از شدت غصه سکته کرد و از دنیا رفت. پنج، شش سال است که مادربزرگم از دنیا رفته اما همیشه تعریف می‌کرد که عمو سعیدم در 16 سالگی دچار خون دماغ شدیدی شد و بعد از آن مرتب حالش بد می‌شد.

* وقتی هم بابت این مشکل به دکتر مراجعه کردند، دکتر گفته بود که ایشان دچار بیماری جنون ادواری است و بیماری او را با قرص لیتیوم کنترل می‌کردند. پس از آن هر از گاهی این بیماری، خود را به شیوه‌های مختلف نشان می‌داد. یکی از نشانه‌های بیماری او فعالیت بیش از حدش بود و مادربزرگم هر وقت متوجه فعالیت غیرعادی او می‌شد سریع عمویم را به دکتر می‌برد. شاید الان از عمویم بگویم  مسخره‌ام کنید اما هر زمان من وسلیه‌ای نیاز داشتم فورا به او می‌گفتم و برایم تهیه می‌کرد.»

* برادر‌زاده سعید حنایی در خصوص فرزندان او می‌گوید: «پسر عمویم متولد 1365 است و دو دختر دیگرش هم هر کدام متولد 1369 و 1370 هستند. سه فرزند عمویم هر کدام زندگی‌های خوبی دارند. در حال حاضر همسر عمویم با پسر و عروسش مکه هستند. پسر عمویم مهندس است و ازدواج کرده. دو دختر دیگر عمویم نیز ازدواج کردند و زن عمویم هفت نوه دارد. فرزندان عمویم خیلی مایل به مصاحبه نیستند و ما هم در جمع‌های خانوادگی‌مان زیاد از اتفاقی که برای خانواده آنها افتاد، صحبت نمی‌کنیم. حتی پسرعمویم در خصوص فیلم عنکبوت که در مورد عمویم ساخته شد به وزارت ارشاد رفت و درخواست کرد که این فیلم منتشر نشود، چون اصلا فیلمی که از زندگی عمویم ساخته شده بود جزییات درستی را ارایه نکرده بود، اما خب دوندگی‌های پسرعمویم به جایی نرسید.

* زن عموی من از خانواده مرفهی بود و دختر یک تاجر بود. عموی من بنا نبود بلکه سنگ‌کار بود. هیچ کدام از فرزندانش هم کار پدرشان را تایید نمی‌کنند، اما فضای جامعه در بیست سال پیش با الان خیلی متفاوت بود. مثلا عموی من تلاش داشته با این قتل‌ها جامعه را درست کند در صورتی که اصلا این پاک کردن فساد از جامعه کار عموی من نبود. قتل‌هایی هم که عمویم مرتکب شد مربوط به همان بیماری‌اش می‌شد. یکی از روانپزشکان معروف مشهد که در جریان بیماری او بود و همچنین عمویم تحت نظر این پزشک قرار داشت در دادگاه نگذاشتند که این پزشک صحبت کند.  حتی برخی افراد از تهران برای عمویم وکیل گرفتند که بتواند در خصوص بیماری او و شخصیتش مواردی را در دادگاه شرح دهد، اما دادگاه نگذاشت وکیل و دکترش در جلسات صحبت کنند.»

* او در مورد خاطرات عمویش قبل از قصاص می‌گوید: «عمویم برای ما تعریف می‌کرد که در جنگ ایران و عراق راننده آمبولانس بود و تمام جنازه‌های دوستانش را داخل آمبولانس می‌گذاشت و به تهران منتقل می‌کرد. خودش می‌گفت جنازه این زنان را که می‌دید... دفتر خاطراتی هم داشت که الان دست پدرم است ولی بیشتر صفحات دفتر او را دادگاه و دولت وقت آن زمان پاره کرد و بعد به ما تحویل داد. من تا آخرین روز برای ملاقات با عمویم به زندان وکیل‌آباد می‌رفتم در آن مدت عمویم هیچ‌گاه اظهار پشیمانی نمی‌کرد. خب شما بیماری او را در خصوص نوع رفتارهایش نیز باید در نظر بگیرید و یک موضوع دیگر که وجود داشت، این بود که خیلی از مسوولان آن زمان عمویم را تشویق می‌کردند. حتی قاضی او که چند سال پیش نیز خودکشی کرد وقتی برای بازسازی صحنه جرم به خانه عمویم آمد ما همه گریه می‌کردیم و او به ما گفت که گریه نکنید ما او را به سوریه منتقل می‌کنیم.

* کار عموی من مشخص بود خطا بود اما آنها تشویقش می‌کردند. مسائل دیگر هم بود... اما چند وقت پس از وعده وعیدهایی که به خانواده ما دادند، نظرشان عوض شد و در پرونده عمویم سرقت و زنا را هم عنوان کردند. عمویم بحث زنا را که اصلا قبول نمی‌کرد اما زیورآلاتی که با برخی از این زنان بوده را قبول کرده بود که برداشته است. در مورد اجرای حکم قصاص، تمام خانواده‌های اولیای دم آن زنان رضایت داده بودند جز خانواده یک نفر از آن زنان. قرار بود خانه عمویم را بفروشیم و مبلغی را به هر کدام از خانواده‌های اولیای دم پرداخت کنیم اما خب دیگر نشد. عموی من هم وقتی تشویق و حمایت‌های برخی مردم را می‌دید اظهار پشیمانی نمی‌کرد. محاکمه‌ها هم که اکثرا علنی نبود. روزی که او را اعدام کردند ما همه پشت درهای زندان وکیل‌آباد بودیم. به ما گفته بودند که عمویم در آخرین لحظه فقط این جمله را بر زبان آورده است: «قرار ما این نبود...»

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
13
138
الان هم عده ای برای افراد روسپی و حتی بد حجاب ارزش انسانی قایل نیستند در صورتیکه دلیل اصلی این مسائل مشکلات اقتصادی است که بی تدبیری ها سر مردم آوار نموده اند .
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۲:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
این جوری نیست.
.
| |
۰۳:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۷
آسمان را به ریسمان نباف. با این حساب کسانی که مشکلات اقتصادی ندارند نباید آدم بکشند و یا روسپیگری. پدر بایک خرمدین و محمدعلی نجفی مثل اقتصادی نداشتند. روسپی ها هم اکثرا بی بند و بارهای جامعه هستند
ناشناس
| |
۰۶:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۷
بی حجابی دلیل اقتصادی داره؟
ناشناس
| |
۰۷:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۹
مشکلات اقتصادی دلیل بدحجابیه؟؟
یعنی جاهایی که مشکل اقتصادی وجود نداره همه محجبه اند؟
شعورت در این حده؟
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
0
17
قاضی پرونده ایشون قاضی منصور بود
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
1
36
«قرار ما این نبود...»
معلومه نقشه سازمانی بوده
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۹:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۱
نه. به نظرم متوهم بوده فکر می کرده قراره به طرز معجزه آسایی نجات پیدا کنه... افراد پارانوییک اینطوری هستند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
3
36
خجالت بکشید چند انسان بیگناه کشته شدن با این تیتر توهین امیز هیچ چیز توجیه نمیشه و شناعت کار اون متحجر از بین نمیره. واقعا متاسفم براتون.
اموزگار
|
Canada
|
۱۸:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
2
28
دوگروه ممکن است مجبور شوند کارگر جنسی شوند فقر مالی همراه بامسؤلیت فرزند یاپدر ومادر وتعدادبسیار نادری که مبتلا به بیماری نیمفومانیا هستند که اینهم اجبار بیماری است لذا با این دید فساد که ظالمانه میباشد نباید برخورد کرد که خود نوعی نادانی است
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
1
21
باید به سبک اصغر قانل اعدام میشد تا درس عبرتی باشد برای دیگر متعصبینی که خود رت نماینده خدا در زمین میدانند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
0
13
خودکشوندنش!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
0
9
این روایت اگر درست باشد جنون ادواری متهم را در هنگام ارتکاب جرم کاملا نقض می کند.ضمنا جنون ادواری نوعی بیماری روحی روانی است و تظاهرت جسمی همچون خون دماغ ندارد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
43
5
خیلی جالب بود... به نظرم همین خانم درست می گوید که سعید زنا نکرده و اصولا همان زمان که یادمه پرونده اش رسانه ای میشد قضاوت منم عملا همین بود که سعید آدمی با گرایشات مذهبی بود که وقتی می دیده مشهد مقدس از زنان روسپی پر شده احساس مسوولیت دینی کرده و چون باور داشته که دولت و قوه قضائیه فقط شعار میدن و اهل عمل نیستند کما اینکه الانم نیستند خودش عملا آتش به اختیار عمل کرده و روسپی ها را حذف میکرده... بله این یک حقیقت است که روسپیگری در اسلام مذموم و عمل آنان مصداق گناه نابخشودنی است و حتی در قرآن نکاح موقت با زنان بدکاره را منع کرده است. می‌دانم ریشه مشکلات و ناهنجاریها دولت ها و ناکارآمدی و ووو است ولی کار فرهنگی جواب نمی‌دهد. سیستم مدعی اسلام است ولی عملش اسلامی نیست کلا... خدا بیامرزدش.... می‌دانم کار سخت و خشنی کرده ولی در راه اسلام کرده است.
اینکه روشنفکران و نخبگان و سیاسیون چپ و راست نفی می کنند این کار ها را ولی گفتم عمل اسلامی کرده و می‌دانیم الان از اسلام جز نام و از قرآن جز خط چیزی بر جای نمانده است
پاسخ ها
حسن
| |
۰۹:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۱
داعش هم دقیقا مثل تو فکر میکنه
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
0
22
این بود که خیلی از مسوولان آن زمان عمویم را تشویق می‌کردند. حتی قاضی او که چند سال پیش نیز خودکشی کرد وقتی برای بازسازی صحنه جرم به خانه عمویم آمد ما همه گریه می‌کردیم و او به ما گفت که گریه نکنید ما او را به سوریه منتقل می‌کنیم.


!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
0
5
گزارش جالبی بود. قسمتی که برادرزاده درباره جنون ادواری حنایی و تجویز قرص لبتیوم از طرف دکترها گفت واقعا جای تحقیق و بررسی بیشتر دارد، چون بعد متفاوتی از قاتل را نشان می دهد و چه بسا نتایج آن برای جلوگیری از قتل های آینده در موارد مشابه کمک بسیاری کند.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
0
16
«قرار ما این نبود...»
ناشناس
|
United States
|
۰۶:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۷
0
15
من نمی دانم منظور شما از طرح این مطلب چیست ولی این استفاده را می کنم که از این نوع تفکرات و بسیار بد تر در جوامع مختلف از جمله ایران وجود دارد حالا این شخص عملش جنبه انتقام شخصی داشت وای از امروز که بسیاری صرفا از سر تعصب و تکلف قصد تحمیل اعتقادات خود به دیگران را دارند و حمایت هم می شوند چنانچه در مورد این شخص شد و صدا و سیما و کیهان ابتدا از او پشتیبانی کردند وبعد رندانه کنار کشیدند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۷
0
28
پسرش و مادرش که دفاع میکردند پسرش گفت راه پدر را ادامه میدهد. ادم دیوانه چرا خودش را نکشته است. چطور ارزش زیور آلات را میدانسته.
پاسخ ها
بانو
| |
۰۴:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۰
من اون موقع چه اتفاقی افتاده خبرندارم ولی محض اطلاع شما عرض میکنم دیوانه با خل!فرق میکنه!خل کلا کم عقل وشیرین عقله،اما دیوانگی بیماری روانی است که انواع مختلف داره،طرف خل نبوده که ارزش طلا رو ندونه.فردی ممکن است بسیار تیزهوش وبا مدرک بالا هم باشد اما متاسفانه دارای بیماری روحی.
ناشناس
| |
۱۱:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۰
من مبتلا به همین بیماری هستم اصلا چیزی یادت نیست در دو دنیای متفاوتی
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۷
1
25
خیلی مرد بودی می‌رفتی به آن خانم ها کمک می‌کردی این کار را رها کنند.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۰
0
14
بدبخت تر از روسپی آدمی وجود ندارد. آدم چقدر باید پست باشد که روسپی را برای دفع فساد به قتل برساند انگار رابطه جنسی فقط یک سر دارد!
آدمی؟ با فساد می خواهی مبارزه کنی؟ زندگیش را تامین کن
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۱
1
6
دیگه خیلی دری وری تحویل داده

میگه همه اولیا دم رضایت داده بودند بدون هیچ خواسته ای
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار