خاطره هولناک یک راننده اسنپ از مسافران مرگ
کد خبر: ۲۲۹۱۲۴
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: 2021 November 23    -    ۰۲ آذر ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۰
یک راننده اسنپ، خاطره خود را از مادر و دخترخردسالی که آن‌ها را به فرودگاه امام و پرواز ۷۵۲ اوکراین رسانده تعریف می‌کند.

حسین نهی (راننده اسنپ)، خاطره خود را از مادر و دخترخردسالی که آن‌ها را به فرودگاه امام و پرواز ۷۵۲ اوکراین رسانده تعریف می‌کند. او در یک #رشتو اینطور می‌نویسد:
اون شب تصمیم گرفتم تا صبح بمونم بیرون و سرویس برم، نیم ساعتی میشد منتظر مسافر بودم و خبری نمیشد، کنار خیابون چشمامو بسته بودم و داشتم راه شبِ رادیو ایران رو گوش میدادم... ‎

‏یهو صدای آلارم موبایلم در اومد...
مقصد: فرودگاه امام، بی هیچ مکثی قبول کردم و رفتم سمت مبدا، یه خانم و آقای جوون با دوتا چمدون مسافرم بودن. تو راه از حرفاشون متوجه شدم که دخترشون رو گذاشتن خونه مادربزرگش...
‏و مادرش مدام پشت سر من میگفت: دلم براش تنگ میشه، کارامونو زودتر انجام بدیم برگردیم، بچم هوای منو میکنه دو روز دیگه نیستم بغلش کنم. نزدیکای فرودگاه بودیم که گفتم جسارت نباشه کجا تشریف میبرید به سلامتی؟ گفتن به امید خدا داریم میریم کی‌یف،اوکراین...

‏گفتم کوچولوتون رو چرا با خودتون نمی‌برید؟ اینجور که معلومه مادرش خیلی بی قراره... مردِ یه خنده ای کرد و گفت: همیشه همینقدر زود دل نگرون و بی قراره دخترش میشه، واقعیتش سفرمون زیاد طولانی نیست، اونم درس و مدرسه داره گفتیم بمونه پیش مامان بزرگش...

‏گفتم خدا حفظش کنه، شما هم نگران نباشید خانم، زود برمیگردین پیش گل دخترتون رسیدیم ترمینال فرودگاه، صندوق عقبو باز کردم و چمدوناشون رو دادم بهشون اون لحظه نمیدونستم چرا برای اولین بار تو زندگیم از رفتن دو تا غریبه دلم اونقدر گرفتش...

‏انگار من اون شب اونجا بودم که اونا رو بعد رسوندن بدرقه کنم تا حس تنهایی نکنن موقع رفتن نزدیکای طلوع آفتاب بود، دوتا سرویس دیگه هم رفته بودم و داشتم میرفتم سمت خونه، یهو با شنیدن خبر گوینده رادیو تمام وجودم یخ کرد...

‏"متاسفانه پرواز تهران - کی‌یف بامداد امروز حوالی شاهد شهر تهران سقوط کرد و تمام صد و هفتاد و شش سرنشین این پرواز جان باختند " الان یه سال از اون شب میگذره , یه ساله که هنوز به اون دختر فکر میکنم , به مادری که به امید برگشتن و در آغوش گرفتن دوباره دخترش رفت...

‏به آلارم موبایلم وسط برنامه راه شب، به مقصدی که اشتباه نوشته شده بود: فرودگاه امام, به لحظه رفتنشون بعد اون شب دیگه هیچ مسافری رو به مقصد فرودگاه قبول نکردم... نمیدونم این نوشتمو میخونی یا نه ولی منو ببخش که پدر و مادرت رو رسوندم به فرودگاه.

خاطره هولناک یک راننده اسنپ از مسافران مرگ

‎#پرواز_اوکراین
‎#پرواز_٧۵٢

برترین ها

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۹/۰۲
1
16
چقدر غم انگیز
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۴۸ - ۱۴۰۰/۰۹/۰۳
7
3
این خاطره دروغه. محاله راننده اسنپی این خاطره رو نوشته باشه. می خواین دوباره مردم رو کینه ای کنید.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۹/۰۳
1
3
بد جوری اشک مو دراوردی راوی
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۶
0
0
صبر خدا زیاده اماهمیشه خدا حق مظلوم را از ظالم گرفته نمیزاره خونشون پایمال بشه!
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار