«تابناک باتو» ـ به احتمال زیاد شما هم زوجهایی را میشناسید که هر وقت بحث بچهداری میشود، قاطعانه میگویند تصمیم گرفتهاند هیچوقت بچهدار نشوند. دلایل زیادی هم برای تصمیمشان میآورند. بعضی معتقدند بچهدارشدن غیراخلاقی است چون آدم دیگری را وارد این دنیای کثیف میکند. برخی دلایل محیط زیستی یا مسائل مربوط به سلامت را مطرح میکنند، اما جامعهشناسی کارکشته میگوید احتمالاً مهمترین دلیل، نوعی از تربیت است که آدمها را به جای استقبال از سختیها و مقاومت در برابر آنها به توجه بیشازحد به خودشان فرا میخواند.
ایدئولوژی جدید ضد زادوولد انسانها را برای زمین مثل سلولهای غدهای سرطانی میداند
تو آمدی که نشانم بدهی درد هرگز بهترین معلم من نبوده است
لزلی جمیسون، جستارنویس مشهور آمریکایی، وقتی پس از سالها انتظار باردار شد، برای کارهایی که باید انجام دهد، برنامهریزی دقیقی کرد. اما وقتی جلوتر رفت، فهمید آن شناختی که تا به حال از خودش داشته است، دارد کمرنگ و کمرنگتر میشود و شخصیت تازهای جای او را میگیرد. همراه با جنینی که در شکم او بزرگ میشد، یک «مادر» نیز از میان جان او در حال متولدشدن بود. جمیسون در این جستار با نثری حسی، پرشور و شگفتانگیز این فرایند را روایت میکند.
• چرا کسی صادقانه نمیگوید مادرشدن چه حسی دارد
دردها موضوع کتابهای زیادی بودهاند، ولی دربارۀ یکی از آنها، شاید عظیمترین آنها، سکوت عجیبی حکمفرما بوده است: درد زایمان. مادری عمدتاً در هالهای از قداست پیچیده شده است و بخشهای دردآور و ناخوشایند آن پنهان شدهاند. اما مگان اوکانل در کتاب جدید و بسیار تحسینشدۀ خود تلاش کرده تا تعادل را برگرداند. روایتِ شیرین و تلخ او از بارداری، زایمان و بچهداری، خواننده را فرامیخواند تا علاوه بر عشق مادری به سوزنهای تیزی فکر کند که وسط نخاع یک زن فرو میروند.
• بچهای در شکم و غمی در دل، اما... بارداری، برای بسیاری از زنان، یکی از تجربههایی است که بیشترین فشار عاطفی و هیجانی را دارد
معروف است که دوران بارداری، علیرغم مشکلاتی مثل تهوع و تغییرات هورمونی، از شیرینترین دورانهای زندگی هر مادر است: ماههای انتظار برای دیدن بچهای که ذره ذره درون وجودت شکل میگیرد و خیالپردازی دربارۀ روزهای خوشی که با هم خواهید داشت. اما واقعیت پیچیدهتر از این تصویر ساده است. بسیاری از زنان در دوران بارداری درگیر انواع و اقسام افکار ناخوشایند یا اضطراب و افسردگی میشوند، تجربههایی که همچون نقطهای سیاه در کارنامۀ مادری نگریسته میشوند و چنان انگ خوردهاند که اغلب زنان باردار را ساکت میکنند.
• وقتی یک استاد فلسفه پدر میشود می گوید، همزمان با تولد فرزندمان در ذهن من نیز اندیشههایی تازه به دنیا آمد
یک نویسنده گفته است تولد بچه مثل انفجار یک بمب در زندگی است. روالی که همیشه در خانه حاکم بوده، ناگهان دود میشود و قواعد تازهای شکل میگیرد. ساعتهای طولانی بیخوابی و نگرانی دربارۀ سلامت، تغذیه و تربیت نوزاد پدر و مادر را به آدمهایی تبدیل میکند که قبل از بچهدار شدن، برای خودشان هم باورنکردنی به نظر میرسیده است. یک فیلسوف بوسنیایی تعریف میکند که چطور تولد دخترش حتی مسائل فلسفی ذهن او را نیز عوض کرد.
• اگر میخواهی نویسندۀ خوبی شوی، بچهدار نشو
نویسندگان در طول عمرشان باید فقط به نوشتن تعهد داشته باشند، اما بچههایشان چه میشوند؟
اکثر آدمهایی که دستشان به نوشتن میرود، ایدههایی به ذهنشان میآید که اگر کتاب شوند، بازار نشر را میلرزانند. اما یک سدّ غولآسا پیش پای این افراد است: فرزندانشان. به همین دلیل، یک نویسندۀ بزرگ به مایکل شیبن گفت «بچهدار نشو. هر کدام از فرزندانت، جای یکی از کتابهایی خواهند بود که هرگز چاپ نکردهای». حالا شیبن چهار فرزند دارد و توضیح می دهد که، با نادیدهگرفتن این نصیحت، چه از دست داده و چه به دست آورده.
• اعتراف کن گاهی از فرزندت متنفر میشوی
عشق و نفرتِ توأمان به فرزند بخشی از پدرومادر بودن است
نقشهای اندکی در زندگی به اندازۀ پدرومادر بودن بیرحمانه تداوم دارند. پیش از بچهدارشدن اغلب ما خودمان را صبور، مهربان و اهل مدارا میدانیم. اما فقط چند سال بچهداری این توهمات را از بین میبرد و ما خود را عریان میبینیم: اهل خشونت، عصبانی و چیزهایی که حتی فکرش را هم نمیکنید. بسیاری از والدین عشق و نفرت توأمان به فرزندشان را تجربه میکنند، اما همواره سعی در انکار آن دارند.
منبع: http://tarjomaan.com