اختصاصی تابناک باتو ــ پروفسور رونالد مالت بر این باور است که توانسته است پاسخی برای حل مشکل سفر در زمان بیابد. او بیان داشت که راز سفر در زمان آن است که تار و پود فضا-زمان را با حلقهای از لیزرهای دوار بپیچانیم و حلقهای از زمان ایجاد کنیم که به ما این امکان را میدهد تا به زمان گذشته سفر کنیم.
رمز گشایی از این راز، توضیح و آزمایشات بسیار بیشتری نیاز دارد، اما پس از نیم قرن کار و تلاش، این اخترفیزیکدان ۷۷ ساله، توانسته است به این نتیجه برسد.
ادعای او آنقدرها هم که به نظر میرسد مضحک نیست. در سالهای گذشته، مراکز دانشگاهی زیادی از جمله مرکز زمان در دانشگاه سیدنی، به مطالعه امکان سفر در زمان پرداخته است. علاوه بر این، موسسه فناوری ماساچوست (MIT) در حال کار بر روی "ماشین معکوس زمان" برای تشخیص ماده تاریک است. البته هنوز هم بسیاری از فیزیکدانان معتقدند که سفر در زمان، یا حداقل سفر به گذشته، غیرممکن است، اما این آرزو میتواند با مطالعات بیشتر محقق شود.
با این حال، داستان چگونگی رسیدن مالت، استاد ممتاز دانشگاه کانکتیکات، به این نقطه میتوانست داستان مهیج یک کتاب کمیک باشد. این استاد برجسته یک سال پس از درگذشت پدرش در ۱۰ سالگی، تصمیم گرفت تا ماشین زمان خود را بسازد، به سال ۱۹۵۵ سفر کند و جان پدرش را نجات دهد.
مالت همچنان علاقه فراوانی به پدرش دارد و هر روز به او فکر میکند. او پدرش را یک «مرد رنسانسی» خوشتیپ، باهوش و بامزه توصیف میکند که سعی میکرد تا حس کنجکاوی مالت و دو برادر و خواهرش را بیش از پیش برانگیزد. او بیان داشت: «وقتی از دنیا رفت، انگار چراغ زندگی خاموش شد.»
بوید، پدر مالت، در شب یازدهمین سالگرد ازدواجش با همسرش دوروتی، وقتی در رختخواب بود دچار شک و ناراحتی فراوانی بود. وقتی همسرش او را تکان داد، سر مالت مثل یک گونی آرد از روی بالش افتاد و این جا بود دوروتی متوجه شد که مشکلی وجود دارد. مالت از شدت ناراحتی و غم از دست دادن پدرش، حتی بعد از سالیان سال، به سختی استراحت میکرد. او گفت: «نمیتوانستم درک کنم که چگونه این اتفاق رخ داده است. تا امروز، برای من سخت است که باور کنم که پدرم رفته است. حتی بعد از ۶۰ سال، غم این ناراحتی بر قلب من سنگینی میکند.»
بوید، پدر پروفسور مالت، در جنگ جهانی دوم جنگیده بود و سپس، در بازگشت به خانه، از لایحه GI استفاده کرد، که به سربازان واجد شرایط نظامی در پرداخت شهریه کمک میکرد تا در زمینه الکترونیک آموزش ببینند. او ژیروسکوپها و دستگاههای رادیویی کریستالی را به خانه میآورد و آنها را جدا میکرد و نحوه کار آنها را برای فرزندانش توضیح میداد. پس از نقل مکان خانواده به یک مجتمع آپارتمانی جدید در برانکس در اواخر دهه ۴۰، بوید به عنوان تعمیرکار تلویزیون مشغول به کار شد. مالت میگوید: «من پدرم را میپرستم. یکی از لذتهای بزرگ زندگی برای من ملاقات با او بود که از مترو پیاده و جعبه ابزارش را با خود به خانه میآورد. وقتی وارد خانه میشد اتاق را به معنای واقعی کلمه روشن میکرد.»
با وجود اینکه بوید درآمد متوسطی به دست میآورد، سعی کرده بود تا زندگی شرافتمندانه و عالی برای همسر و فرزندانش بسازد. مالت میگوید: «او خیلی خیلی سخت کار میکرد، دوستدار خانواده بود و علاقه داشت تا پس از برگشت به خانه، با ما بازی کند. یکی از آخرین چیزهایی که به یاد میآورم این بود که در یکی از آخرین کریسمسها، ما یک دوچرخه از او خواستیم، و او برای آنکه بتواند پول خرید دوچرخه را تهیه کند، اضافه کاری انجام میداد. این فداکاری او برای همه ما ارزشمند بود.»
پس از درگذشت بوید، حباب امنیتی که برای خانواده اش ایجاد کرده بود ناپدید شد. دوروتی و بچهها به آلتوونا در پنسیلوانیا نقل مکان کردند تا به والدین مادرش نزدیک باشند. یک روز، همانطور که مالت و برادرانش برای ملاقات با دوستان در اطراف محله جدید خود قدم میزدند، چهار پسر سفید پوست را دیدند که در همان نزدیکی بازی میکردند و به آنها نزدیک میشدند تا سلام کنند. وقتی نزدیکتر شدند یکی از بچههای سفید پوست به او توهین کرد. همین امر باعث شد تا مالت از شدت عصبانیت با مشت به صورت او ضربه بزند. این دعوا تا جایی ادامه پیدا کرد تا زمانی که آن بچه سفید پوست از او عذرخواهی کرد. مالت گفت: «من در زمان کودکی زندگی خود را در تاریکی به سر میبردم. بعد از درگذشت او در یک افسردگی بسیار عمیق قرار گرفته بودم.»
او افزود: «محلهای که در آن زندگی میکردیم عمدتاً یک محله سفیدپوست بود و من پیش از زندگی در آن منطقه هرگز احساس تعصب را تجربه نکرده بودم. من در واقع تنها آمریکایی آفریقایی تبار در آن منطقه عمدتاً سفیدپوست بودم.» همین امر باعث شده بود تا مالت گوشه گیر شود و خود را با دنیای فانتزی کتابها و مجلات مشغول کند. یکی از این کتابها ماشین زمان بود. او میگوید: «پاراگراف اولی که خواندم زندگی من را تغییر داد. من هنوز این نقل قول را به یاد میآورم که "محققان خیلی خوب میدانند که زمان فقط یک نوع فضا است و ما میتوانیم در فرصتی مناسب به گذشته حرکت کنیم، دقیقاً همانطور که میتوانیم در فضا رو به عقب پیش بریم. "» از این رو، مالت با الهام از تصویر ماشین زمان بر روی کتابی که میخواند و کپی کردن از آن، یک ماکت کوچکی از دستگاه را با استفاده از دوچرخه و تلویزیون یدکی و قطعات رادیویی پدرش ساخت. اما دستگاه او کار نکرد.
در حال حاضر سفر به آینده آسان است - همه ما اکنون این کار را انجام میدهیم -، اما بازگشت به گذشته یک مشکل بسیار بزرگتر است.
شکست اول مالت، او را از جست و جو و مطالعه فراوان باز نداشت. او در طی مطالعتش با یکی از دست نوشتههای انیشتین روبرو شد. حتی در سن ۱۱ سالگی او بر این باور بود که به گفته انیشتین، زمان مطلق نیست. مالت این موضوع را عقلانی دید که کلید دیدن دوباره پدرش درک همه چیز در دست نوشتهها و کتابهایی است که میخواند؛ بنابراین او به مدرسه بازگشت، به سرعت به یکی از دانش آموزان برجسته مدرسه خود تبدیل شد و با نمره عالی فارغ التحصیل شد. به دلیل نداشتن بودجه کافی برای رفتن مستقیم به دانشگاه، وی به نیروی هوایی پیوست و قصد داشت از لایحه GI همانطور که پدرش داشت استفاده کند.
پس از نیروی هوایی، مالت در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا ثبت نام کرد و یکی از اولین آمریکاییهای آفریقایی تبار شد که دکترای فیزیک را دریافت کرد. با این حال، علی رغم موفقیتهای تحصیلی وی، او اطمینان نداشت که درباره سفر در زمان بحثی کند. دهه ۱۹۸۰ بود و صحبتی از این موضوع در محافل دانشگاهی نمیشد. حتی انجام این کار میتوانست با تعلیق از شغل باشد. بعلاوه، بزرگ شدن در آمریکای سفید پوستها به او آموخته بود که هر چقدر هم که صعود کند، هنوز در معرض خطر بی احترامی قرار دارد.
تا اواسط دهه ۹۰، هنگامی که مردم شروع به صحبت در مورد احتمال سفر در زمان میکردند، مالت احساس میکرد که آمادهتر از قبل است. در آن زمان، پزشکان بیماری قلبی او را تشخیص دادند. همین موضوع سبب شد تا او مجبور به انجام جراحی آنژیوپلاستی شود، اما او ماههای نقاهت خود را در جستجوی تحقیقات خود گذراند.
مالت میگوید: «به نظر میرسد که سیاه چالههای چرخان میتوانند یک میدان گرانشی ایجاد کنند که منجر به ایجاد حلقههای زمان شود و به شما این امکان را دهد تا به گذشته سفر کنید.» بر خلاف یک سیاه چاله معمولی، یک سیاه چاله در حال چرخش دارای دو افق رویداد است (سطحی که از آن تابش الکترومغناطیسی نمیتواند فرار کند). یک افق رویداد داخلی و یک افق رویداد بیرونی است. بین این دو افق رویداد، چیزی به نام کشیدگی فضا-زمان رخ میدهد.
مالت گفت: «بگذارید یک معیار به شما بدهم. برای مثال در حال حاضر یک فنجان قهوه رو به رو شماست. شما شروع به هم زدن قهوه با قاشق میکنید. این کار عامل چرخش قهوه درون فنجان در اطراف است. این همان کاری است که یک سیاه چاله در حال چرخش انجام میدهد.» او ادامه داد: «در تئوری انیشتین، فضا و زمان با یکدیگر ارتباط دارند. به همین دلیل آن را فضا-زمان نامید؛ بنابراین با چرخش سیاه چاله، فضا و زمان دچار پیچش میشوند.»
اگرچه سیاه چالهها در این گوشه از راه شیری به تعداد کمی وجود دارد، اما مالت بر این باور است که او ممکن است جایگزین مصنوعی به نام دستگاه لیزر حلقه پیدا کرده باشد که میتواند یک پرتوی چرخشی شدید و مداوم از نور ایجاد کند. او میگوید: «نور میتواند گرانش ایجاد کند و اگر گرانش میتواند بر زمان تأثیر بگذارد، پس خود نور نیز میتواند بر زمان تأثیر بگذارد.»
برخی از منتقدین به مالت اعتراض کرده اند که ماشین زمان وی باید اندازه جهان شناخته شده باشد، بنابراین این موضوع کاملاً غیر عملی است. او در جواب به این منتقدان بیان داشت که: «بله، کاملا حق با شما است؛ شما برای انجام این کار باید درباره انرژی کهکشانی صحبت کنید؛ بنابراین، ماشین زمان من چقدر بزرگ خواهد بود؟ هنوز این را نمیدانم. نکته این است که آنچه در ابتدا لازم است این است که بتوانیم نشان دهیم که میتوانیم پیچشی در فضا با استفاده از نور ایجاد کنیم.» او میگوید: «فقط در این صورت میتوان دریافت که برای انجام بقیه کار به چه چیزی نیاز داریم.» مالت این موضوع را به داستان برادران رایت تشبیه کرد که بلافاصله پس از پرواز دادن اختراع خود، درباره چگونگی رسیدن انسان به ماه سوالاتی را مطرح کردند.
مطمئناً چنین تلاشی ارزان نخواهد بود و بعید است که دولتها منابع خود را برای مسافرت در زمان خرج کنند. بنابراین، تنها یک میلیاردر مشتاق علم برای تأمین بودجه چنین پروژهای نیاز است. با این حال، حتی اگر مهندسان باهوش و میلیاردرهای مشتاق تئوریهای مالت را عملی کنند، تنها میتوان به لحظه خلق زمان سفر کرد که قطعا بسیار قبلتر از سال ۱۹۵۵، یعنی سال درگذشت پدر مالت است؛ بنابراین احتمالا این امکان برای مالت وجود ندارد تا برای دیدن دوباره پدرش به گذشته بازگردد.
مالت بیان داشت: «مهم این است که من فهمیدم چگونه میتوان آن را انجام داد.» مالت همچنین در پتانسیل عظیمی که دستگاه او میتواند برای بهتر زندگی کردن انسانها در سیاره ما داشته باشد، پیشنهاداتی داد. او بیان کرد: «سالیان سال است که پزشکان و محققان بر روی داروهای ویروسی کار میکنند و همین سبب شد تا در زمان شیوع کرونا بتوانند در کوتاهترین زمان ممکن با این مشکل مقابله کنند. حال بیایید تصور کنیم که اگرما این دستگاه را چند سال پیش ساخته بودیم، شاید میتوانستیم دقیقاً پیش بینی کنیم که زمین لرزهها یا سونامیها چه زمانی رخ میدهد. من درب ورود به این حیطه را باز کردم و بر این باورم که پدر من واقعاً به آن افتخار میکند.»