اختصاصی تابناک باتو ــ این غزل رنگ و بوی سیاسی و انتقادی دارد و حافظ معترض است که سلطان را نمیتوان ملاقات کرد، حتی مردد است به این که کسی بتواند پیام او را به پادشاه برساند. از سویی میتوان تعبیر عاشقانه از این غزل داشت میتوان چرا که معشوق نیز غالبا در اندیشه حافظ جایگاهی شاهانه دارد. حافظ از رقیب دیو سیرت، که همان مدعی یا مخالف عشق وی است به خداوند پناه میبرد و گرهگشایی کار خود را از خداوند میخواهد.
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را...
معنای تفالی غزل
۱. نباید از دشمن و حسود ترسی به دل راه داد و لازم است تلاش به سمت و سوی موفقیت ادامه یابد.
۲.نگرانی بی مورد است. شرایط و بخت و اقبال همراه شماست به پندهای اطرافیان باید گوش کنید تا به موفقیت دست پیدا کنید.
۳. در صورتی که چیزی را گم کردهاید با توکل به خداوند، آن را باز خواهید یافت.
۴. دعا تاثیر بسیاری در گشایش گره کارهای شما دارد مخصوصاً دعای هنگام سحرگاه
۵. تلاش و امید به خداوند، شما را در رسیدن به خواسته هایتان یاری میدهد.
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
کسی به همراهان سلطان ما میرساند که به شکرانه اینکه پادشاه هستیاز نظر خود گدا را طرد نکن.
ملازم:همراه، خدمتکار، نوکر
دعا:نیایش، درخواست از خداوند، حاجت خواستن، تحیت و درود
از باب احترام و ادب، شاعر پیامی و درخواستی را به کسی از همراهان پادشاه میرساند و خود شاعر به شخص شاه پیام نمیدهد. پیام این است که از شاه بخواهد که به شکرانه پادشاهی، گدایی همچون حافظ را از درگاه خود دور نکند.
ز رقیب دیو سیرتبه خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب، مددی کند سها را
از دست رقیب دیو سیرت به خداوند پناه میبرم امید است که آن شهاب ثاقب، این ستاره سها را یاری کند.
رقیب: نگهبان، پاسبان، موکل، مواظب و مراقبو همچنین معنی دیگری که در لغت نامه آمده ستارهای است که، چون طلوع کند ستاره مقابل او غروب میکند مثلاً ثریا که رقیب اکلیل است، چون ثریا موقع عشا طلوع کرد، اکلیل غروب میکند و رقیب ثریا نیز میگویند عیوق است (دهخدا)
در شعر حافظ، به واسطه ملازمتی که رقیب با معشوق دارد و همجواری او با معشوق، اغلب به معنای مدعی و بدخواه و مخالف به کار میرود؛ به عنوان مثالمی گوید:رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند.
شهاب:درخش آتش، پارهای از آتش، ستاره دنباله دار، ستاره دیو انداز و ریشه این دیو اندازیکه برای شهاب به کار میرود در آیه ۱۸ سوره حجر است: الا من استرق السمع فاتبعه شهاب مبین.
لیکنهر شیطانی برای سرقت سمع به آسمان نزدیک شد، تیر شهاب شعله آسمانی او را تعقیب کرد. (قرآن مجید، ترجمه مهدی الهی قمشه ای)
سها:ستاره ایست کوچک و بسیار کم نوردر بنات النعش صغرا، ستارهای در نهایت کوچکی که نور چشم را بدان امتحان کنند (دهخدا)سعدی میگوید:
در نعت او زبان فصاحت کجا رسد
خود پیش آفتابچه پرتو دهد سها؟
شاعر رقیب و مدعی را همچون دیوی میداند که به آسمان حریم معشوق وارد شده و از این باب حافظ به خداوند پناه میبرد و خداوند را آن شهاب افروختهای میداند که رقیب دیو سیرت را دنبال میکند و این ستاره خرد و حقیر؛ یعنی حافظ را یاری میدهد.
مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت
ز فریبا و بیندیش و غلط مکن نگارا
ای معشوق، اگر مژه سیاهت با آن نوک تیز، به کشتن ما تو را فرمان داد، از فریب وی بر حذر باش و بترس و این کار اشتباه را نکن.
بیندیش:بترس، بر حذر باش
غلط مکن:اشتباه و خطا نکن
شاعر که شیفته و فریفته و در واقع کشته مژه سیاه معشوقه است، او را هشدار میدهدکهاگر قرار شد من به اشارت مژگان تو کشته شوم، این فریب و حیلهای است که مژگان سیاهت تو را بر آن رهنمون است؛ بنابراین حذر کن و این کار اشتباه (ریختن خون) را انجام نده.
دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا
وقتیگونه خود را برافروخته میسازی دل مردمان عالمی را میسوزانی تو از این مدارا و سازش نکردن چه سودی عایدت میشود؟
عذار:در شعر حافظ معمولاً به معنای چهره و صورتو رخسار است.
مدارا:سازگاری
دو برداشت میتوان از بیت داشت:یک اینکه زمانی که معشوق در مقام قهر و خشم و عتاب چهره برافروخته و ملتهب میسازد، دل همه عالمیان را با این التهاب میسوزاند.دیگر اینکه هنگامی که با مواد آرایشی چهره خود را برافروخته میسازد با زیبای فراوانش دل عالمیان را سوخته عشق میسازد ولیکن با توجه به مصراع دوم و نا سازگاری معشوق، میتوان برداشت اول را صحیحتر دانست.
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را
تمام شب آرزو میکنم که فردا، نسیم سحرگاهی پیامی از آشنایی بیاورد و خاطر مرا نوازش کند.
همه شب:سراسر شب، تمام شب
پیام آشنایی: دو برداشت میتوان داشت: ۱- پیامی از سوی آشنایی ۲- پیامی که از آشنایی و دوستی حکایت میکند.
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی
رخ همچو ماه تابان، قد سرو دلربا را
ای معشوق با رخ، چون ماه تابنده و قد بلند همچون سرو دلربا چه قیامتی است که به عاشقان خودت نشان دادی؟
قیامت:علاوه بر معنای متداول که همان روز رستاخیز است در لغت نامه به معنای دیگری هم برای قیامت اشاره شده که مناسب این بیت است و آن معنای کناییاین واژه است؛یعنی کارهای اعجاب انگیز و شگفت وهنگامه و غوغا. سعدی گوید:
بنشین یک نفسای فتنه، که برخاست قیامت
فتنه نادر بنشیند چو تو در حال قیامی (دهخدا ذیل واژه قیامت)
مقصود شاعر این است که با این چهره درخشان و قد بلندت چه هنگامه و غوغایی است که در میان عاشقانت به پا کردی؟
به خدا که جرعهای ده تو به حافظه سحرخیز
که دعای صبحگاهی اثری کند شما را
تو را به خداوند قسم میدهم که جرعهای به حافظ سحرخیز بنوشانی چرا کهدعای صبحگاهی روی شما اثر میکند.
منابع
دهخدا، علی اکبر (دوره جدید ۱۳۷۷) لغت نامه، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ دوم
نویسنده: علی ارمغان، مدرس دانشگاه
ز فریبا و بیندیش و غلط مکن نگارا
وقتیگونه خود را برافروخته میسازی
خود پیش آفتابچه پرتو دهد سها؟
تابناک جان کاش توی تایپ کلمات دقت بیشتری می کردید! کلمات به هم چسبیده بالا آدم رو توی خوندن دچار مشکل می کنه. در کل کار ارزشمندیه که شروع کردید. مرسی که حواستون هست.