به گزارش «تابناک باتو»؛ رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران معتقد است که افرادی که خودکشی میکنند به یک بنبست میرسند و هیچ امید و آینده روشنی را در مقابل خود نمیبینند، به همین دلیل سعی میکنند خود را از زندگی خلاص کنند و به آرامش برسند.
مدت زیادی از خودکشی دختران اصفهانی نمیگذرد. دو دختر نوجوان که به بالای پل چمران در اصفهان رفتند و خود را به پایین انداختند تا به قولی خودشان را از این زندگی راحت کنند.
«خودکشی تحت تأثیر بازی نهنگ آبی» این اولین اظهارنظر پلیس اصفهان در خصوص خودکشی دختران اصفهانی بود؛ ادعایی که البته بعد از مدتی صریحاً رد شد و تاکنون هم مشخص نشد که دلیل اصلی خودکشی دو دختر دهه 80 با لبهای خندان، برای چه بوده است.
چه میشود که یک دختر در دهه دوم زندگی خود، به خودکشی فکر میکند و آن را با جسارت هرچهتمامتر اجرا میکند؟ مگر میشود که انسان هیچ امید و آرزویی نداشته باشد که برای همان یک امید کوچک در دلش، او را از استقبال با مرگ دور کند. مگر میشود اسم اینگونه اتفاقات را فاجعه ندانست! انسان را بهیکباره چه میشود که دست از زندگی و لذتهایش برمیدارد و اینگونه مشتاقانه مرگ را ملاقات میکند.
درست است که مشکلات معیشتی- اقتصادی، محیط خانواده، محیط زندگی و تحصیل و ... در رفتار، منش و تصمیمات انسان تأثیرگذار است، اما به نظر میرسد فقط یک عامل میتواند باعث شود تا انسان دستش را از این دنیا بشوید و به دردناکترین شکل ممکن زندگی خود را تمام کند و آنهم نداشتن امید در زندگی است. شاید وجود یک آرزو و امید به آینده بهتر، در دل این دختران، میتوانست آنها را از مرگ نجات دهد. البته شاید!
مدتهاست آمار خودکشی در میان مردم کشورمان برو به افزایش است، بسیاری از روانشناسان و روانپزشکان معتقدند که «افسردگی» باعث شده تا خودکشی در میان جوانان ما زیاد شود. قطعاً عوامل بسیار زیادی باعث شده تا جوانان اینچنین راحت خود را مهمان خاک کنند، نمیتوان بهسادگی در مورد علت و عوامل آنهم قضاوت کرد، زیرا ما حتی لحظهای هم به جای این افراد نبودهایم. اتفاقات این روزها، به یک جراحی موشکافانه در مورد علت خودکشی نیازمند است.
دکتر مصطفی اقلیما، جامعهشناس و رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران به علل و جزئیات خودکشی اخیر دو دختر نوجوان در اصفهان اشاره کرد و گفت: خودکشی معلولی از علت است. این دو دختری که خود را از بالای پل به پایین پرت کردند، به دلیل مشکلات و راحت شدن از زندگی بوده است. در بسیاری از مواقع زمانی که فردی میخواهد خودکشی کند، فکر میکنیم او ناراحت یا افسرده است، اما علت آن است که ناراحتیها و فشارها آنقدر در فرد زیاد میشود که میگوید بروم خودم را بکشم ببینم چه میشود.
اینگونه افراد که میخواهند خودکشی کنند، با خوشحالی و خیال راحت و مطمئن دست به چنین کاری میزنند. ما اگر در محیط خانواده، محیط تحصیل و رفتوآمد این دختران جستجو کنیم، میبینیم که بهنوعی به آخر رسیدهاند و فشارهایی که متحمل شدند آنقدر زیاد است که ترجیح میدهند خود را از این زندگی خلاص کنند و این کار را هم با اطمینان تمام انجام میدهند.
آن فردی که خودکشی میکند با حسابوکتاب این کار را میکند. او دیگر خسته شده است و هیچ چشمانداز و امیدی به آینده زندگی خود ندارد به همین دلیل باروی باز و گشاده به سمت خودکشی میروند. در بسیاری از تحقیقاتی که در دنیا در این خصوص انجامشده است نشان میدهد که افرادی که خودکشی میکنند، آرامش میگیرند.
افراد نه آدم کش به دنیا میآیند، نه دزد، نه روسپی نه معتاد و نه حتی بافکر خودکشی، هیچ انسانی اینگونه به دنیا نمیآید. شرایط خانوادگی، اجتماعی، امنیتی، سیاسی، عدم امید به آینده و سایر مسائلی که به وجود میآید باعث میشود افراد به خودکشی فکر کنند. بهطور مثال تاجری که خودکشی میکند، ازلحاظ مالی، سطح اجتماعی، آبرو و غیره در بهترین حالت ممکن است اما بازهم دست به خودکشی میزند، چرا؟ فرد زمانی که در وضعیتی قرار میگیرد که میداند آخرش بهجایی نمیرسد، تنها راه برایش خودکشی است. بهطور مثال درست است که طلاق خوب نیست و آسیبهای بسیاری را در پی دارد، اما ما میگوییم طلاق یک مرحله جدید از زندگی است. طلاق در برخی از مواقع یک زندگی جدید است و بسیاری از فشارهایی که در زندگی مشترک داشتند، تمام میشود.
ما باید بررسی کنیم افرادی که دست به خودکشی میزنند، علت و دلایلش چیست! در کشور ما زمانی که اعلام میشود باید کودکان کار را جمعآوری کنیم، خب باید به این همفکر کنیم زمانی که آنها را جمع کردیم آنها را به کجا ببریم؟ آیا ما برای خانواده وزندگی آن کودک کاری کردهایم؟ ما فکر نکردیم که جمعکردن بچههای کار از سطح خیابان هیچ مشکلی را حل نمیکند و آن کودک به دلایل مختلف به کار در خیابان روی آورده است. زمانی که به خودکشی هم میرسیم همینگونه است، خودکشی عوامل و دلایل متعددی دارد. شرایط افراد از همان زمان کودکی بهگونهای پیش میرود که فرد درنهایت به خودکشی میرسد.
ما اگر جای این افراد بودیم ممکن بود برویم ده نفر از افرادی که ما را اذیت کرده و به اینجا رساندهاند را بکشیم و بعد هم خودمان را بکشیم؛ اما افرادی که خودشان را میکشند میگویند دیگران به ما آسیب رساندند، ما این کار را با دیگران نکنیم! به همین دلیل نمیتوانیم بهسادگی در مورد این دختران و یا افراد دیگری که دست به خودکشی میزنند صحبت کنیم.
اینکه میگویند آن دختر به دنبال انتخاب رشته بوده پس به آینده هم امیدوار بوده است، اشتباه است. آنها هیچ زمان نمیخواهند بگویند که علت چیست؟ زیرا علت به خودشان برمیگردد. دختران ازآنجاییکه احساساتی هستند، در جامعه تحتفشارهای مختلفی قرار دارند. خانواده هیچ زمان نمیگویند که علت دقیق خودکشی چیست، همیشه میگویند که همهچیز خوب و عالی بوده است. معتقدم اگر من حتی یک امید در زندگیام داشته باشم هیچ زمان خودکشی نمیکنم. این دختران هیچ امیدی به آینده وزندگی نداشتهاند، آنها میدانستند که میمیرند، اما بازهم با خنده بهسوی خودکشی میروند؛ وجود یک همراه و همپایه برای خودکشی هم به این دختران جرات بیشتری داده است.
مصطفی اقلیما بابیان اینکه هر فردی که خودکشی میکند، روانشناسان میگویند روانی بوده و مشکل روانی داشته است، تصریح کرد: نه اینگونه نیست، آنها مشکل روانی نداشتند، اگر همین روانشناس و روانپزشک هم در شرایط این دختران بود، دست به خودکشی میزد. هیچکسی نمیخواهد بگوید علت واقعی این خودکشیها چیست. در ضمن ما زمانی که میخواهیم علل خودکشی را بررسی کنیم باید شرایط آن فرد را در همه ابعاد بسنجیم.
بهطور مثل زمانی که شما گریه میکنید و ناراحت هستید، برخی میگویند گریه نکنید چرا گریه میکنید! زیرا آنها شرایط شمارا درک نمیکنند، در جایگاه شما قرار ندارند، روحیه شمارا ندارند. یا بهطور مثال فردی مادرش فوت میکند، میگویند گریه و ناراحتی نکن، همه رفتنیاند؛ خب آنها درک نمیکنند که ممکن است فردی وابستگی شدید به مادرش داشته باشد، یکی با فوت مادرش برایش مشکلی پیش نمیآید، اما ممکن است فرد دیگری تمام زندگیاش بعد از مرگ مادرش نابود شود. انسانها روحیات و شرایطشان با یکدیگر کاملاً متفاوت است، نمیتوانیم همه را همانند همدیگر ببینیم.
اقلیما بابیان اینکه متأسفانه ما کشور جهانسومی هستیم و روانشناسان ما نیز جهانسومی هستند، تصریح کرد: هر اتفاقی که میافتد میگوییم فلانی مشکل روانی دارد، مریض است، افسرده است و غیره. نه اصلاً اینگونه نیست. افراد به دلیل نداشتن امید در زندگی و خسته شدن، دست به خودکشی میزنند.
این کارشناس بابیان اینکه، دخترانی که دست به خودکشی زدند، دچار افسردگی نبودند، خاطرنشان کرد: افسردگی بیماری نیست، هیچکس با افسردگی به دنیا نمیآید. فشارهایی که زندگی به افراد وارد میکند باعث میشود تا دست به خودکشی بزنند. افراد بیحوصله میشوند، باید کنارشان افرادی باشند که با آنها صحبت کنند، با آنها بیرون بروند و برایشان وقت بگذارند، اما در جامعه هیچکسی را نداریم که ما را درک کند. مردم خودشان با هزار نوع مشکل و درگیری روبهرو هستند، پیش روانپزشک هم که میروند، به آنها کلی قرص آرامبخش میدهند که مثلاً آرام شوند اما درواقع همان قرصها حال افراد را بیشتر خراب میکند. مسئولین مربوطه برای اینکه مسئولیت را از روی دوش خود بردارند میگویند افرادی که خودکشی میکنند مریض و افسرده هستند، درصورتیکه اصلاً اینگونه نیست. نبود کار، وضعیت نابسامان اقتصادی و معیشتی و همه و همه فشارهایی است که درنهایت باعث بروز خودکشی میشود.
افرادی که واقعاً بیمار هستند در دنیابین 5 تا 10 درصد هستند، مابقی مسئلهدارند و بیمار و افسرده نیستند. چرا آمار افسردگی و خودکشی دختران در جامعه بیش از پسران است؟ دختران تحتفشارهای زیادی هستند. هیچ فشاری در جامعه روی پسران نیست. اگر یک پسری در خیابان با دختر باشد، دختر را میگیرند اما با پسر کاری ندارند، تازه اگر پسر را هم بگیرند میگویند مرد است، مادرش هم میگوید عزیزم دفعه دیگر دختر را بهجای خیابان به خانه بیاور؛ اما اگر دختر چنین کاری انجام دهد، نهتنها از پلیس و غیره توهین میشنود بلکه از سوی خانواده هم مورد سرزنش قرار میگیرد.
همه برای اینکه خودشان را راحت کنند، میگویند فلانی افسرده بود. نمیگویند ما چه کردیم که او خودکشی کرد! میگویند او مریض بود. زنی که بر سر همسرش داد میزند، میگویند مریض است، اما کسی نمیگوید که آن مرد با آن زن چه کرده است که زن شروع به دادوفریاد کرده است. ما در جامعه بیحوصلگی را میگوییم افسردگی؛ امیدواریم روزی روانپزشکان و روانشناسان ما سطح سوادشان بالا برود و درک کنند تفاوت بیماری با مسأله را.
رویداد 24
پس چرا خودکشی نکنیم؟
در شرایطی که همه چیز به نفع زنان شده، اون دسته از زنان که خودکشی می کنن یا واقعا روانی هستن و بیمارن ، یا اینکه دنبال سواستفاده از کسی بوده و به هدفش نرسیده