واکنش جالب ناصرالدین‌شاه به دیدن «فسیل» برای اولین بار
کد خبر: ۲۹۹۵۹۱
تاریخ انتشار: 2023 December 14    -    ۲۳ آذر ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۵
در دومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال ۱۲۵۷ شمسی او به دیدن موزه می رود.
 دومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال ۱۲۵۷ شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای مجارستان، آلمان، فرانسه و اتریش شد.
 
واکنش جالب ناصرالدین‌شاه به دیدن «فسیل» برای اولین بار
 
ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفرهای دور و درازش هم ترک نمی‌کرد. خود او نام یادداشت‌هایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامه‌ها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کارها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما می‌گذارند.
 
دومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال ۱۲۵۷ شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای مجارستان، آلمان، فرانسه و اتریش شد.
 
در اینجا خاطرۀ حضور او در شهر پاریس و رفتن به یکی از موزه‌های این شهر را می‌خوانید. به ویژه مشاهدۀ فسیل کشف شده از یک جانور منقرض شده تعجب شاه را در این بازدید برانگیخته است.
 
. . . رفتیم به قصر کهنۀ اینجا که اسباب قدیمه در آنجا گذاشته‌اند و موزۀ قدیم بسیار خوب است. در مرتبه [طبقه] پایین عمارت از اسلحه‌های قدیم عهد قیاصره روم بود، مثل شمشیرهای بزرگ، نیزه که مخصوص شکافتن سپر بود و تیر و کمان با اسباب چرخ، این تیرکمان خیلی چیز عجیبی است که در قدیم به جای توپ به کار می‌رفته است . . . تیرهای خیلی کلفت با پیکانهای کلفت . . . با کمال تندی و راستی به نشانه می‌خورده . . .
 
بعد رفتم مرتبه‌های بالا خیلی اسباب کهنه قدیم که از زیر خاک درآورده یا پیدا کرده‌اند از عهد بسیار قدیم، قبل از طوفان نوح و بعد از آن مثلا وقتی که هنوز انسان آهن را نشناخته بود . . .
 
اقامت آلمان ساده تر از همیشه!
تبلیغ
اقامت آلمان ساده تر از همیشه!
مشاوره رایگان
yn-ad
تبر، تیشه، پیکان، تیر و آنچه باید از آهن ساخته شود همه را از سنگ می‌ساختند. آن اسباب سنگی را از هر قسم گذاشته بودند، کوچک، بزرگ، همچنین ظروف قدیم، سکه‌های قدیم خیلی کهنه و چیزهای دیگر که نمیتوان شرح داد . . .
 
سر و شاخ مرال عجیبی دیدم که هیچ همچه چیزی نمی‌شود و حالا یقین است که همچه مرالی در هیچ نقطه روی زمین نیست و از حیوانات قبل از طوفان بوده است. کله و استخوان سر مرال بزرگ، اما دو شاخ غریبی دارد که در استخوان پهن وسط شاخ‌ها که مثل مجمعه است، چهار نفر آدم می‌تواند بنشیند، بعد قلاجهای بلند از وسط آن برآمده است، این مرال اگر زنده بود با این دو شاخ از هیچ دروازه بزرگی نمی‌توانست وارد شود، بسیار عجیب بود. خلاصه عجایبات خیلی بود . . .

فرادید

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار