سرنوشت تراژیک خواننده ترکیه‌ای محبوب
کد خبر: ۲۸۵۳۱۵
تاریخ انتشار: 2023 July 15    -    ۲۴ تير ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۰
ناگهان همهٔ اون خانم‌ها و آقایون شیک‌پوش مثل یک هیولا شدن و کارد و چنگال‌هایی که دم دست‌شون بود به سمت ما پرت کردند. فحش دادند و مارو هو کردند تصور کنید جو مراسم در عرض ۵ دقیقه عوض شد همهٔ اون خانم‌ها و آقایون آراسته و با وقار تبدیل شدن به کسانی که می‌خواستن واقعاً به ما آزار برسونن...

سرنوشت تراژیک خواننده ترک، اشک میلیونها نفر را در آورد

مردم ترکیه از مرگ این خواننده عذاب وجدان دارنداختصاصی «تابناک با تو»؛ احمدکایا در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۷ در ملطیه به عنوان پنجمین پسر پدری کردی الاصل که برای تجارت از آدیامان به ملطیه مهاجرت کرده و مادری ترک از ارزروم به دنیا آمد. پدرش یک کارگر نساجی در کارخانه سومربانک بود. وقتی شش ساله بود پدرش برایش باغلاما (به ترکی: Bağlama) (نام‌سازی ریشه گرفته از مردم منطقه آناتولی و آذربایجان است و در میان مردمان ترک و ترکمن‌های عراق رایج است)،  آورد. تحصیلات ابتدایی را در ملطیه گذراند. بعد از مدرسه و در تعطیلات تابستانی در شهر وان، در مغازه ضبط صدا کار می‌کرد. زمانی که نه ساله بود، برای اولین بار در مراسم روز کارگر در کارخانه‌ای که پدرش در آن کار می کرد، به پیشنهاد دوستان پدرش به روی صحنه رفت.

سرنوشت تراژیک خواننده ترک، اشک میلیونها نفر را در آورد

 

پدرش که از کارخانه نساجی بازنشسته شده بود به دلیل تمایلش برای زندگی در شرایط بهتر به استانبول مهاجرت کرد. در سال ۱۹۷۲ در منطقه مصطفاپاشا استانبول ساکن شدند. احمد کایا برای کمک به امرار معاش خانواده مدرسه خود را رها کرد و در برخی مشاغل مانند شاگردی مغازه و دستفروشی مشغول به کار شد. دبیرستان را پس از تصمیم به اتمام خارج از کشور به پایان می رساند و سپس وارد گروه ویولن مؤسسه آموزش می‌شود.

 

در شانزده سالگی در به دلیل چسباندن پوسترهای ممنوعه به زندان افتاد. پس از مدتی به همراه دوستانش به فعالیت های انجمن یگان‌های مردمی پیوست. در مدتی که این کارها ادامه داشت، در برخی مراسم بدون اینکه آموزش خاصی دیده باشد باغلاما می‌نواخت.

 

او در سال ۱۹۷۸ خدمت سربازی خود را در گالیپولی گذراند. در این مدت ارکستر به کار خود ادامه داد. پس از سربازی با امینه‌کایا ازدواج کرد و در سال ۱۹۸۳ صاحب دختری به نام چیگدم شد.

سرنوشت تراژیک خواننده ترک، اشک میلیونها نفر را در آورد

 

او به کنسرت «روحی‌سو» که آن زمان مورد تحسینش بود در دانشگاه بوغازیچی رفت و پس از پایان کنسرت توانست راهی پیدا کند و به «استاد» برسد. او از روحی می‌خواهد تا باغلاما نوازی او را ببیند.  آهنگ «محسوس محل» را که یکی از مشهورترین آثار روحی اوستا است می‌نوازد. استاد آواز را قطع می کند و باغلاما را از دست احمد بیرون می‌آورد و می‌گوید: «نباید با باغلاما بجنگی، انگار که داری اسب آموزش میدهی». احمد با گیجی از آنجا دور می‌شود. اما البته او به آنچه استاد به او آموخته بود گوش میدهد و سعی می‌کند به جای جنگیدن با باغلاما، آن را بنوازد.

 

پس از مدتی به کمک دوستانش کنسرتی را در فرهنگسرای هودری میدان و بیلسک برگزار کرد و در پوسترش جمله استاد روحی را نوشت: «باغلاما اینجوری نواخته میشود.». او در نهایت با آلبومهایی که منتشر می‌کند جای خود را در میان مردم ترکیه باز می‌کند.

آن جشن شوم برای احمد کایا، شیک پوشهایی که تبدیل به هیولا شدند

در ماه فوریهٔ سال ۱۹۹۹ در ترکیه، احمد کایا آوازه‌خوان کرد/ترک جایزهٔ بهترین خوانندهٔ سال را در مراسمی در استانبول دریافت کرد. اما این مراسم و حواشی آن باعث شد که زندگی حرفه‌ای احمدکایا در ترکیه به پایان برسد، چرا که او می‌خواست به کردی آواز بخواند، به زبان نیاکانش.

عبارات نقل قول شده در این نوشته، روایت گولتن کایا -همسر احمد کایا- است:

مراسم شام و اهدای جوائز در یک سالن بسیار شیک و با حضور مهمانانی خوش‌پوش و آراسته برگزار می‌شد.

اما احمد موقع دریافت جایزه سخنانی بر زبان آورد که همه چیز را زیر و رو کرد. آن سخنان نقطهٔ عطف مراسم آن شب و نقطهٔ عطف زندگی حرفه‌ایش بود. او گفت: 

از آنجایی که من کرد هستم تصمیم دارم در آلبوم بعدی‌ام آوازی به زبان کردی بخوانم. یک ویدیو هم برای این آواز می‌سازم. می‌دونم که شبکه‌های تلویزیونی شجاعی وجود دارند که این ویدیو موسیقی رو پخش خواهند کرد. اگر پخشش نکنند نمی‌دونم چطور می‌تونن عملکردشون رو به مردم ترکیه توجیه کنند.

جو سالن بلافاصله تغییر کرد، گولتن کایا -همسر احمد- واکنش خصمانه میهمانان حاضر در مراسم را به خوبی به یاد دارد.

ناگهان همهٔ اون خانم‌ها و آقایون شیک‌پوش مثل یک هیولا شدن و کارد و چنگال‌هایی که دم دست‌شون بود به سمت ما پرت کردند. فحش دادند و مارو هو کردند تصور کنید جو مراسم در عرض ۵ دقیقه عوض شد همهٔ اون خانم‌ها و آقایون آراسته و با وقار تبدیل شدن به کسانی که می‌خواستن واقعاً به ما آزار برسونن. یک تغییر باور نکردنی تقریباً به سبکی که در آثار کافکا می‌بینید. 

احمد کایا و همسرش سرانجام مجبور شدند تحت حفاظت پلیس محل برگزاری مراسم را ترک کنند؛ عدهٔ زیادی خبرنگار هم هنگام ترک سالن آن‌ها را دنبال می‌کردند.

این واقعه باعث شد که احمد کایا تحت پیگرد قضایی قرار بگیرد. حرف زدن به زبان کردی در ترکیه جرم نبود، اما رسانه‌ها او را به خیانت و تفرقه‌افکنی در جامعهٔ ترکیه متهم کردند. خیلی زود افکار عمومی هم با رسانه‌ها هم‌صدا شد.

سرنوشت تراژیک خواننده ترک، اشک میلیونها نفر را در آورد

پوسترهای احمد کایا را از روی دیوارها می‌کندند، مردم CD هاشو خرد می‌کردند و فروش آلبوم‌هاش هم متوقف شد می‌خواستن که به کلی از صحنه حذفش کنند. نامه‌ها و فاکس‌هایی دریافت می‌کردیم که او رو به مرگ تهدید می‌کردند در یکی از نامه‌ها نوشته شده بود چه جور مرگی رو ترجیح می‌دی؟ خفه شدن با زنجیر یا یه جور دیگه؟

زندگی در ترکیه برای احمد کایا دشوار شد، همان کشوری که او همیشه نسبت به آن ابراز عشق می‌کرد:

با وجود خشم عمومی که متوجه احمد بود، او و همسرش بر این باور بودند که اوضاع بالاخره آرام خواهد شد. احمد کایا در ماه ژوئن ۱۹۹۹ برای اجرای مجموعه کنسرت‌هایی در اروپا ترکیه را ترک کرد، مدتی بعد رسانه‌های ترکیه سفر او به اروپا را فرار توصیف کردند. احمد کایا هرگز به ترکیه بازنگشت. او در سال ۲۰۰۰ میلادی براثر سکته قلبی در پاریس چشم از جهان فروبست.

سرنوشت تراژیک خواننده ترک، اشک میلیونها نفر را در آورد

گورستان پرلاشز، پاریس، فرانسه

به تدریج خاطرات وقایع مربوط به مراسم اهداء جایزه به احمد کایا که سرانجام به تبعید او انجامید باعث عذاب وجدان مردم شد و خواننده‌ای که بعد اهدای جایزه به احمدکایا به صحنه رفته و جمعیت را علیه او تحریک کرده بود هم از بابت رفتارش عذرخواهی کرد. در سال ۲۰۱۳، دولت ترکیه نشان عالی فرهنگ و هنر این کشور را به احمد کایا اهدا کرد. دولت همچنین از او به دلیل آنچه نقشش در ایجاد اتحاد در ترکیه خواند ستایش به عمل آورد.

منابع: maksatbilgi.com

yekpezeshk.com

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار