جشن سده از جشن های باستانی ایرانیان است که هم اکنون نیز در روز دهم بهمن ماه یا بنا بر گاهشمار زردشتیان، آبان روز از بهمن ماه برگزار می شود. این جشن در جاهای بسیاری از ایران و خارج از ایران به ویژه در استان های کرمان و یزد و عموما در بین زردشتیان و ایرانیان دوستدار فرهنگ و تمدن کهن در قالب جشنی از جشن های آتش بر پا می شود. در این جشن نیز که حول محور آتش میچرخد، برافروختن آتش در روز و شب رواج دارد.
در مورد جشن سده بسیار گفته و نوشته اند و در شاهنامه ی فردوسی نیز وجه تسمیه این روز به پرتاب سنگی از سوی هوشنگ به سوی ماری سیاه و بزرگ برمی گردد. هوشنگ پادشاه پیشدادی سنگی به سوی ماری بزرگ می اندازد و سنگ بر سنگ دیگر می خورد و جرقه ای ایجاد و خاشاک اطراف آن شعله ور می شود و این گونه آتش کشف می شود؛ روز این کشف بزرگ دهم بهمن ماه است و سده نام می گیرد.
از هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریاردر میان بسیاری از نظریاتی که دانشمندان و مورخان و استادان کهن و معاصر این مرز و بوم درباب وجه تسمیه و آداب و رسوم این روز و این جشن گفته اند که هر یک جذاب و شنیدنی است و با جستجویی در فضای مجازی و کتابخانه ها و مقالات می توانید بدان ها دست یابید، اما نظر کمتر شنیده شده ای موجود است که بدان می پردازم.
در باورهای اساطیری ایران باستان و آیین زردشتی، ایزدی (فرشته ای) به نام رپیتون (رپیتپین) وجود دارد که موکل زمان نیمروز است. این ایزد، ایزد تابستان است که به زمین گرما می بخشد. سرما و تاریکی از آنجا که یادآور مرگ و نیستی و ناآگاهی هستند در تفکر باستانی ایران زاییده ی اهریمن هستند و اهورامزدا (پروردگار) و نیروهای پاک و انسان های بخرد با آن ها می جنگند تا زندگی و آگاهی و خرد را گسترش دهند.
بنا بر روایات اساطیری و باستانی روز اول آبان ماه، آغاز زمستان بزرگ است و ایزد رپیتون یا همان ایزد گرمابخش تابستان در این روز به زیر زمین می رود تا در مسیر پاسداشت زندگی، ریشه ی گیاهان را در زمستان سرد، گرم و زنده نگاه دارد.
از اول آبان ماه صد روز می گذرد و روز دهم بهمن ماه یا همان آبان روز در بهمن ماه فرا می رسد. در این روز ایرانیان باستان به شکلی نمادین به یاری این ایزد در پاسداشت زندگی گیاهان و جانوران و انسان ها می شتابند و با پرپایی آتش های بزرگ که نماد گرما و دانایی و روشنایی است به گرم کردن نمادین زمین و مبارزه با اهریمن و سرما و تاریکی می پردازند. بدینوسیله بار دیگر در فرهنگ کهن ایرانیان یاری رسانی به حق در برابر باطل، روشنایی در برابر تاریکی، فرزانگی در برابر تاریکی، بهار در برابر خزان، زندگی در برابر مرگ و قرار گرفتن در راه پروردگار برای غلبه بر دروغ و اهریمن یادآوری می شود.
جشن های فراوان کهن ایرانی که بزرگترین آن ها جشن های نوروز، مهرگان و سده هستند، همه بر پایه ی پاسداشت زندگی و نقش فعال انسان خداپرست و نیکجو در شاد زیستن و مبارزه با دروغ و نیستی استوار است و مسلما حفظ و ترویج آن ها در کنار جشن های دینی و مذهبی بزرگ پس از اسلام، همه در راستای حفظ ارزش های اخلاقی انسانی و آسمانی خواهد بود
اشکان تقی پور، کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های باستانی ایران، مؤلف و مدرس دانشگاه
ما خیلی خوبیم ،ما خیلی خیلی خیلی خوبیم ،ما چقدر خوبیم .ما فوق العاده ایم ،از ما بهتر توی این دنیا وجود نداره.