هجدهم دیماه سال قبل فاجعه سقوط هواپیمای ۷۵۲ اتفاق افتاد و تنهایی که سوخت و داغهایی که هنوز تازه است. بعدِ آن آنقدر داغ بر سرمان ریخت که نفهمیدیم، سال چگونه گذشت.
البته این که اسمش گذشتن نیست، ما سالها را رد کردهایم، آنهایی که از ما زنده ماندهاند، این انگشتان که تایپ میکند، این چشمهایی که میخوانَد، اینها نمُردهاند؟
مرگ فقط ۷۵۲ بود؟ سانچی بود؟ پلاسکو؟ ما تماشاچیان مرگ هم هر بار مُردیم. مگر میشود پارههای تنِ ایران بسوزند و نمیری؟ ما مردگان متحرکیم، آنها مردگان زیرِ خاک! از مرگ به مرگ تا مرگ.
برترینها
ويكي پديا : پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین