به گزارش «تابناک باتو»؛ هنگامی که مشغول عکسبرداری از آسمانخراش دفتر مرکزی آی بی ام در مونترال کانادا بودم، کارکنان انتظامات (بخوانید حراست) مانع شدند. وقتی اصرار مرا دیدند نگفتند «برو» پیش فلانی، بلکه با احترام گفتند «بروید» به ژولی بگویید؛ و من حتی نام «ژولی» را در آن لهجه فرانسوی-کانادایی تشخیص نمیدادم.
بالاخره وقتی گفتند «ژولی اسمیت» طبقه بیستوچهارم، فهمیدم منظورشان خانمی است دارای مقامی مهم به نام ژولی و با نام فامیل اسمیت.
وقتی از آسانسور طبقه بیستوچهارم که آخرین طبقه این آسمانخراش بود خارج شدم فهمیدم بخش حراست است و ژولی رئیسکل حراست آنجاست. بهمحض ورود به خانم منشی گفتم: با خانم ژولی اسمیت کار دارم. با احترام دعوت به نشستن کرد. بعد از چند لحظه خانمی جوان و خوشپوش آمد و گفت من ژولی هستم بفرمایید: درخواستم را مطرح کردم. با احترام گفت بفرمایید از هرکجا خواستید عکس بگیرید. اگر عوامل حراست مانع شدند، به آنها بگویید با «ژولی» تماس بگیرند.
فرهنگ زبانی سلطه در جامعه ما نهفقط در عرصه پزشکی، بلکه در تمام عرصهها، هر جا که یک طرفِ رابطه محتاجِ طرف دیگر است، هر جا که ریش شما در دست دیگری است، نیز وجود دارد و حاکی از بحران اخلاقی و زیباییشناختی روابط متقابل در جامعه ماست.
این رابطه نابرابر در حرفه پزشکی شدیدتر است به خاطر اینکه جان و سلامت شما در دست پزشک است. در شهرداری، در دارایی، در برابر پلیس، در برابر قضات، دانشجو در برابر کادر اداری و آموزشی و هر جا که شما در موضع درخواست برای انجام کاری قرار دارید، میخواهید به کارتان رسیدگی شود، یا در موضع پایینتر در سلسلهمراتب قدرت یا ثروت قرار دارید، این مناسباتِ تحقیرآمیز و سلطهگرانه به نسبت فاصله وضعیت طرفین شدیدتر میشود.
در حدود بیست سال پیش در یکی از کلانتریها از نزدیک دیدم و به گوش خود شنیدم که افسری (همتراز سرهنگ) یک سرباز وظیفه را به اشاره و به نام «نکبت» پیش خود فراخواند. سرباز بیپناه هم با سلام نظامی شرط اطاعت و ادب بهجا آورد و به دنبال اجرای دستور رفت. ناگفته نماند که اگر من انسان مسئولی بودم باید یک عکسالعملی نشان میدادم و هنوز از بابت این انفعال خود را سرزنش میکنم.
در جامعهای که روابط بنده ـ سرور (بخوانید برده ـ ارباب) بهطور عمیقی ریشه دوانیده و موجب تحکیم قدرت ظاهری میشود. همهجا یک طرف میز با طرز حرف زدنِ خود بزرگبینانه و برتریطلبانه طرف دیگر روبهرو است. طُرفه آنکه این طرف و آنطرف همواره جا عوض میکنند. آنطرف میز گاهی در این طرف میز قرار میگیرد و بهنوبه خود این تحقیر را احساس و تحمل میکند، در خود فرومیبرد تا وقتی در موضع محکم خود قرار گرفت تلافی کند.
چرخه معیوب روابط نابرابر، نارضایتی، انباشت عقده از ناتوانی نشان دادن عکسالعمل مناسب همواره ادامه مییابد. ناتوانی و نارضایتی که ریشههای عمیقی دارد و زبان صرفاً نمود بارز آن است. نارضایتی انباشتهشده هنگامیکه مفری برای ابراز پیدا نکند، انباشته و سپس انفجاری میشود.
این است که در جوامع ناراضی همچون جامعه ما، روابط فردی، بین فردی و اجتماعی همواره انفجاری است؛ زن در برابر شوهر، فرزند در برابر والدین، دانشجو در برابر نظام آموزشی، کارمند در برابر رئیس، کارگر در برابر کارفرما، اربابرجوع در برابر کارمند و... .
نویسنده: حميد نوحي