جسد زمستانی‌ام را آب کن...
کد خبر: ۷۳۵
تاریخ انتشار: 2015 July 29    -    ۰۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۰
خرابم می‌کند این «ما» ی جدا از هم دریاب این سرباز خسته از صلح را
قطعاتی از دلنوشته‌های شعرای بنام و بی‌نام. بینندگان عزیز چنانچه شما نیز همچون دیگر شعرای با نام و بی نام،‌ شعر یا دلنوشته‌ای دارید، برای انتشار در سایت از آن استقبال خواهیم کرد.
قطعاتی از دلنوشته‌های شعرای بنام و بی‌نام. بینندگان عزیز چنانچه شما نیز همچون دیگر شعرای با نام و بی نام،‌ شعر یا دلنوشته‌ای دارید، برای انتشار در سایت از آن استقبال خواهیم کرد.

چشم هات
در تاریک‌ترین شب‌های یلدا
فروزان است
موهات
در سرد‌ترین یخبندان قطب
فروزان است

دست هات
فشرده در سرد‌ترین دست‌های دنیا
فروزان است
جسد زمستانیم را آب کن
دوباره لبخند می‌زنم
تو همیشه فروزان باش

***

سیاه که باشد
فرقی نمی‌کند
روزگار
یا شعرهای سپید
تا تو نتابی
زمستان خوش خیال

دنیا را که هیچ
من را هم گرفته است

***

دیوانه بازی
خودش مجموعه شعر که نه
دلیل تمام شهرهای دنیاست
کمی چنگ بزن
مو‌هایم سخت یک جا نشسته‌اند

***

سیب را
به صلیب بکش
گندم را
قربانی کن
هابیل یا قابیل چه فرقی دارد؟
وقتی بدون تو
از بهشت رانده شدم...؟

****

فرقی نمی‌کند
جایزه چه باشد
تو که نباشی
من بازنده‌ام

***

شب تب ناک
شب مرگ
شب تولد امیدهای بی‌سرانجام
همه در عمق چشم‌های تو
همه در عمق ذهن خواب آلود من
خرابم می‌کند این «ما» ی جدا از هم
دریاب این سرباز خسته از صلح را

شعر از: توحید قهرمانی

بینندگان عزیز چنانچه شما نیز همچون دیگر شعرای با نام و بی نام،‌ شعر یا دلنوشته‌ای دارید، برای انتشار در سایت «تابناک‌ با تو» از آن استقبال خواهیم کرد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار