اختصاصی «تابناک باتو»؛ «مادرانی که خود هنوز کودک اند»؛ این عنوان نمایشگاه عکسی بود که ده روز در شهر آرهوس دانمارک برگزار شد. عکاس این نمایشگاه پیتر تن هوبنز است.
به گزارش «تابناک باتو»، این عکسها حکایت دخترانی هستند که پیش از رسیدن به پانزده سالگی، مادر شدن را تجربه کردهاند. بارداری زود هنگام و در سنین پایین بر سلامتی و آینده این دختران تأثیر گذاشته است. بسیاری از آنها تحصیل را رها کردهاند و حالا از مشکلات جسمی متعدّد ناشی از بارداری در سنین خیلی پایین رنج میبرند.
این نمایشگاه داستان مادران کوچکی از پنج کشور و سه قاره جهان است و عکاسی کردن از آنها در چهارچوب یک پروژه ژورنالیستی و با همکاری سازمان ملل متحد انجام شده است. یک روزنامه سوئدی، حمایت و اجرای این پروژه را بر عهده داشت.
بر پایه آمارهای سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۴ هر ساله ۱۶ میلیون دختر در سنین ۱۵ تا ۱۹ سالگی زندگی میکنند که حدود یک ونیم میلیون از آنها پیش از رسیدن به ۱۵ سالگی مادر شدهاند. این اتفاق در کشورهایی که اوضاع نابسامان اقتصادی و درآمد کم دارند، بیشتر رخ میدهد.
۱۵) بوکو، ۱۵ساله، تیجا ۳ ساله، بورکینا فاسو
«وقتی دوازده ساله بودم متوجه شدم که باردارم، در آن موقع درباره بارداری چیزی نمیدانستم و هنگام زایمان خون زیادی از من رفت، و چون پول درمان و هزینه بیمارستان را نداشتیم، مرا به خانه منتقل کردند. دو ماه در رختخواب با مرگ دست و پنجه نرم کردم».
۱۴) مولینگا، ۱۴ ساله، فیلیسیتی ۵ هفته، زامبیا
مادر بودن برای دختری در سن و سال من سخت است. من دیگر وقت بازی و تفریح ندارم. باید کنار دخترم باشم. قبل از اینکه مادر شوم، زیاد فوتبال بازی میکردم».
۱۳) ثاندیو، ۱۵ساله، همسر جاناتان ۱۹ ساله، دختر آنا ۹ ماهه زامبیا
«کلاس پنجم بودم که با همسرم آشنا شدم و با او ازدواج کردم، من در آن سن وقتی باردار شدم خیلی ترسیده بودم. آینده برای من در تحصیل و درس خواندن خلاصه میشود که زیاد به آن فکر میکنم، ریاضی را دوست داشتم و دلم میخواهد دوباره به مدرسه برگردم، با همسرم صحبت کردم او گفته وقتی آنا بزرگ شد میتوانم به مدرسه بروم».
۱۲) الینا، ۱۵ ساله، هائیتی
«یک پسر کوچک داشتم، او را به دارالحضانه بردم تا در شرایط بهتری بزرگ شود. آنها از من خواستند که هر روز به دیدنش بروم. بعد از شش روز گفتند که او مرده است، گفتند که او خیلی کوچک و نحیف بود و دیگر نمیتوانسته نفس بکشد».پ
۱۱) کیسوندسیا، ۱۵ ساله، کودبی یک ماهه، بورکینا فاسو
«برای من مادر بودن در این سن کارسختی است. خانوادهام را از دست دادم. احساس تنهایی میکنم. هیچ کس برای دیدن من و بچهام نمیآید. با وجود این، دوست دارم بچههای بیشتری به دنیا بیاورم. فکر کنم ۱۶ سالگی وقت بهتری برای بچه دار شدن است. من هنوز مدرسه میروم و امیدوارم دخترم هم بتواند به مدرسه برود».
۱۰) آانجلیکا، ۱۳ ساله، لوسنر ۳ ماهه، هائیتی
«رویای من این است که دوباره به مدرسه بروم. من و بچههای دیگر در مدرسه یک گروه بودیم. تئاتر بازی میکردیم و آواز میخواندیم. وقتی میبینم دوستانم هنوز مدرسه میروند غمگین میشوم. من آرزو دارم به آنها بپیوندم».
۹) زینب، ۱۵ ساله، بلال ۲ساله، کریمه ۸ ماهه، اردن
«من و همسرم «وجی» همدیگر را خیلی دوست داشتیم. سال ۲۰۱۳ با هم ازدواج کردیم و الآن من بچهها را نگه میدارم. غذا میپزم و خانه را تمیز میکنم. آب میآورم و به همسرم رسیدگی میکنم. وقتی از سر کار برمی گردد، آب را داغ میکنم تا به حمام برود. دوست دارم پرستار بشوم. اما فعلا به تنها چیزی که فکر میکنم آینده بچههایم است. دوست دارم خوشبخت شوند».
۸) عایشه ۱۵ ساله، فتحی ۱۳ ماهه، بورکینا فاسو
«امتحانم تمام شده بود که پیش معلممان رفتم تا ببینم چه نمرهای گرفتهام. او از من یک شماره خواست. بعد از چند روز به من زنگ زد و از من خواست که پیش او بروم. من هم رفتم و او از من خواستگاری کرد و من جواب رد دادم. اما او مرا تهدید کرد و گفت در غیر این صورت دردسر بزرگی برایم درست خواهد کرد. حالا من از او یک بچه دارم».
۷) کیا ۱۴ ساله، همسر جهانگیر۲۱ ساله، رحیم دوماهه، بنگلادش
من به وسیله یکی از همسایگان با جهانگیر آشنا شدم. خودم خواستم که با او ازدواج کنم. من خوشبختم اما برای مادر شدن خیلی کوچکم. نگران فردای فرزندم هستم. آیا او میتواند درس بخواند یا نه؟! ما به اندازه کافی پول نداریم».
۶) لومیلین ۱۵ ساله، کلارینا ۱۶ ماهه، هائیتی
«دخترم بیمار است. دائم سرما میخورد و سرفه میکند، مشکل بینایی دارد، برایش از دکتر وقت گرفتم اما فکر نکنم بتوانم بروم چون پول ندارم».
۵) امیره ۱۵ ساله، احمد۲۴ ساله، سامر یک ساله، امل ۱۲ روزه، اردن
«وقتی خودت بچهای خیلی سخت است که بچه داری کنی. پسرم که سرگرم بازی کردن میشود، من هم دوست دارم باهاش بازی کنم. من هنوز احساس بچگی میکنم و بیشتر فکر میکنم او دوستم است تا پسرم».
۴) منا ۱۴ساله، ریم ۳ ماهه، اردن
مادر بودن مسئولیت بزرگی است. من مادر بودن را دوست دارم و دلم میخواهد دو بچه دیگر هم بیاورم. وقتی خدا بخواهد به کسی بچه بدهد این اتفاق میافتد. هر چقدر هم از وسایل ضدبارداری استفاده کنی، نمیتوانی جلوی آن را بگیری».
۳) تاونگا ۱۵ ساله، مارگاریت ۴ ماهه، زامبیا
«من اوضاع و احوالم خوب است و من فقط نگران دخترم هستم، دخترم خیلی گریه میکند و دوست دارد همیشه کنار من باشد و شیر بخورد».
۲) نرگس ۱۵ ساله، نعیم ۵/۱ساله، بنگلادش
«ساعت پنج ونیم از خواب بیدار میشوم. صبحانه درست میکنم. حمام میروم. به پسرم غذا میدهم. ساعت هفت سوار اتوبوس میشوم و به سر کار میروم. نعیم را خانه مادرم میگذارم. در کارگاه کار میکنم. پول جمع میکنم تا نعیم بتواند درس بخواند. وقتی نعیم را نمیبینم، دلم میگیرد. اگر نعیم مدرسه برود، من هم دیگر سر کار نمیروم و در کنارش میمانم تا از درسهایش عقب نیفتد».
۱) آنیتا، ۱۵ ساله، بنگلادش
«زایمان من واقعا سخت بود. درد زیادی داشتم، نتوانستند بچه را نجات دهند؛ او مرده بود».
سری به شهرهای جنوبی، شهرستانهای مرزی و بسیاری از مناطق کشور بزنید تا متوجه این فاجعه ها بشوید.
در زادگاه من از این موارد بسیار زیاده.
بالاخره حس غریزه است شوخی که نیست.
اگر مشکلی بود خداوند بازدار شدن دختر رو به تاخیر مینداخت.
با وجود آدم هایی مثل شما چی میشه گفت
فکر می کنم این خبر بیشتر برات خوشایند بود تا دردآور
زمانی که دوره کارآموزی در بیمارستان بودیم زنان 12 و 13 ساله زیادی برای زایمان مراجعه می کردند
در ضمن با انديشه درست و مطالعه كافي از منابع اصلي متوجه سن تقريبي 24 ساله خانم فاطمه زهرا در هنگام شهادت مي شويم.
خانه بخت می فرستادند، فعلا تو همه شهرها پر از دوشیزه های 50 - 60 ساله دم بخت می باشد!
اینها همه در فقر غوطه ورند، پس توانایی ندارند
ما که هنوز ازدواج نکردیم به کجا رسیدیم!!! یر ازدواج کردن معظله نه تشکیل خانوداه....
عایه
فاصله سنی کمی با بچه هاشون دارن و میتونن راحت تر درکشون کنن.
ما که تو سی سالگی داریم بچه دار میشیم خوبه؟؟؟؟
بچه بی تربیت یعنی انسان مزاحم هستی دیگران
ببینید هر روز چند دختر و زن و پسر و مرد گرفتار بی تربیت ها می شوند به قتل می رسند یا آزار می بینند
یا در خانه هایشان مثل آن زن 21 روز کباب می شوند ولی دم نمی زنند از دست یک فرد بی تربیت !!!!!!!!!!!!1