وصیت پسر جوان زندگی بخشید
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۹۴۳۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: 2016 June 09    -    ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۲:۳۶
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
شامگاه 11 خرداد امسال اسماعیل از خانه‌شان در شهرک 110 شهرستان فردیس خارج شد تا دوستانش را ملاقات کند؛ اما ساعاتی بعد زمانی که سوار موتورسیکلت دوستانش بود در حوالی منطقه منظریه به‌دلیل سرعت بالای موتور، با درختی برخورد کردند و موتورشان واژگون شد. او و دو دوست جوانش مصدوم شده و روانه بیمارستان مدنی کرج شدند. پزشکان پس از بررسی وضع این سه جوان نظر دادند که اسماعیل مرگ مغزی شده و دیگر امیدی به بازگشت وی نیست. اما دو دوست وی از این حادثه جان سالم به در بردند. وقتی خانواده اسماعیل به بیمارستان آمدند، پزشکان اعلام کردند اسماعیل مرگ مغزی شده، اما اگر بخواهند می‌توانند با اهدای اعضای بدن وی، به بیماران زندگی ببخشند.

مادر اسماعیل زمانی که متوجه شد دیگر بازگشتی برای فرزندش نیست، رضایت داد تا قلب، کلیه‌ها و کبد او به بیماران چشم‌انتظار پیوند زده شود. بنابراین پیکر او به واحد اهدای اعضای بیمارستان سینای تهران منتقل و در آنجا اعضای بدن او به بیماران اهدا شد.

ملوک ندیری، مادر داغدیده اسماعیل که هنوز مرگ او را باور ندارد، گفت: اسماعیل تنها پسرم و سومین فرزندم بود. از سال گذشته که شوهرم فوت کرد او نان‌آور من و خواهرانش شده بود. او سخت کار می‌کرد تا ما راحت بتوانیم زندگی کنیم. مهربان و همیشه سنگ صبورم بود. باورم نمی‌شد در بیست و یکمین بهار زندگی‌اش ما را ترک کند. ساعت 22 یازدهم خرداد، در حال پهن کردن سفره شام بودم که زنگ در خانه به صدا درآمد. اسماعیل مقابل در رفت و برگشت گفت دوستش سراغش آمده و زود می‌رود و بازمی‌گردد.

وی اضافه کرد: هر چه منتظرش ماندیم خبری از او نشد. دلم برایش شور می‌زد. چند بار با تلفن همراهش تماس گرفتم که جواب نداد. بیشتر نگرانش شدم.

دو ساعت بعد یکی از همسایه‌ها سراغمان آمد و گفت پسرم دچا رحادثه شده و باید به بیمارستان برویم. سراسیمه خودم را به آنجا رساندم. متوجه شدم اسماعیل سوار موتور دوستانش بوده که در میانه راه با درختی تصادف کرده‌ و هر سه مصدوم شده‌اند.

پشت در اتاق عمل ایستاده بودم و از خدا می‌خواستم او را دوباره به من بازگرداند.

این مادر داغدیده تصریح کرد: ساعاتی بعد برادرم نزدم آمد و گفت که پزشکان می‌‌گویند اسماعیل مرگ مغزی شده و دیگر امیدی به بازگشت او به زندگی نیست. بهتر است اعضای بدن او را به بیماران اهدا کنیم. باورم نمی‌شد پسرم به خواب ابدی رفته و این آخرین دیدارمان است.

برای آخرین مرتبه با او وداع کردم. همان موقع به یاد حرف‌های اسماعیل افتادم که می‌گفت اگر برای او حادثه‌ای رخ داد، دوست دارد اعضای بدنش به بیمارانی که سال‌هاست با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند، اهدا شود تا آنها نیز طعم زیبای زندگی را بچشند. من هم طبق خواسته او عمل کردم و قلب مهربان، دو کلیه و کبدش را به چهار نفر هدیه کردم تا یاد و خاطره فرزندم ماندگار بماند.

 
جام جم
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
محمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۴:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۱
0
3
قلمم قاصرازنوشتن محاسن خانواده بزرگواراست
نام:
ایمیل:
* نظر:
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
آخرین اخبار
bato-adv
bato-adv