گروهی از پیروان میرزا صادق مجتهد
تبریزی، فقیه مشهور دوره مشروطه که با الهام از آرای تجددستیز او چنین
زندگی را در زمانه تسلط مدرنیته سامان دادهاند. میرزا صادق مجتهد تبریزی
از فقهایی بود که در هر دو حیطه نظر و عمل، بسیار بر طرد مطلق اندیشه تجدد و
دستاورهایش تاکید میکرد و تا پایان عمر بر عدم جواز استفاده از ابزار
تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا میداد.
اهالی روستای ایستا واقع در شرق طالقان اوقات شرعی نماز را با شاخصههای
خود استخراج کرده و آغاز و پایان ماه مبارک رمضان را نیز با رویت خویش
تعیین میکنند، به رویای صادقانه معتقدند، آنان به شدت منتظر ظهور امام
مهدی (عج) هستند. فرزندان آن بعد از رسیدن به سن تکلیف مختارند که با آنان
زندگی کنند یا به شهر تبریز بازگردند، هیچگونه فعالیت سیاسی و اجتماعی
نداشته و باورهای خود را تبلیغ نمیکنند.
عروسی و عزا ندارند و مراسمی چون جشن
تولد، سالگرد ازدواج و... برای آنان معنا و مفهومی ندارد. تا حدودی
مهماننواز هستند به شرطی که احدی از زنان قصد ورود به روستای آنان را
نداشته باشد. همانطور که تا کنون کسی از دنیای بیرون زنان آنان را ندیده
است.
مردمان این روستا، برای خرید مایحتاج خود همانند، پارچه، میخ و مقدار
بسیار کمی آهن و شیشه و مانند اینها به شهر طالقان میروند و خودشان
آهنگری و نجاری دارند. چندان مالکیتی برای اموالشان در میان خود نمیبینند و
بر سر اموال با کسی نزاع نمیکنند و اگر کسی در دارایی آنها تصرف کند با
او درگیر نمیشوند و از مال خود چشمپوشی میکنند. در دهکده آنها کسانی را
میتوان سراغ گرفت که تنها ۲ یا ۳ بار به بیرون از محل سکونت خود رفتهاند.
آنها افراد غیر از خود را اهل بیرون مینامند.
در بخشی از اراضی این روستا کشاورزی و
دامپروری کاملاً سنتی انجام میپذیرد. پرورش گاو، گوسفند، طیور (مرغ و
خروس) اسب و قاطر از دیگر فعالیتهای آنان به شمار میرود. اهالی روستای
ایستا متمول هستند و از طریق فروش زمینهای پدریشان در تبریز و فروش گاو و
گوسفند روزگار میگذرانند. شناسنامه ندارند و جزو آمار جمعیت ایران به
حساب نمیآیند. هیچ گونه خدمات دولتی را دریافت نمیکنند. خوراکی را که
خاستگاه و چگونگی تولیدش را ندانند، مصرف نمیکنند و از تناول گندم و
میوههایی که با کود شیمیایی و سموم دفع آفات به عمل آمده باشد، به شدت
پرهیز میکنند. فراوان از لبنیات تولیدی خودشان استفاده میکنند. گوشت کم
میخورند آن هم از گوشت حیوانات نر حلال گوشت. از میهمانان خود با چای
پذیرایی میکنند، اما خود نمینوشند. مردان در آنجا علاوه بر شلوار نخی یا
پشمی دست باف، پیراهن بلندی بر تن میکنند که تا زانو را میپوشاند و اغلب
کلاهی پشمینه بر سر دارند.
آنها برای تردد از اسب و قاطر استفاده
میکنند. دیده شده که چندین بار در تردد و انجام امور کشاورزی از اتومیل با
بولدوزر، لودر و تراکتور استفاده کردهاند. در توجیه این رفتار میگویند
که به ناچار و به جبر از صنعت و ابزار جدید استفاده میکنند. کودکان روستا
برای علم آموزی به مدارس طالقان نمیروند بلکه به سبک سنتی و مکتب خانهای
با فراگیری دروس همانند و اجابت و محرمات فقهی، خوشنویسی و اصول عقاید با
سواد میشوند. در مجموع ۱۸ تا ۲۰ جلد کتاب در روستای ایستا موجود است که
رساله علمیه میرزا صادق مجتهد تبریزی و کتاب خطی سید حسین نجفی طباطبایی از
آن جمله است. هیچ کس تاکنون زنان و دختران آنان را ندیده است فرزندانشان
پس از رسیدن به سن تکلیف متضاد هستند که با آنان زندگی کنند یا به شهر
تبریز بازگردند.
بنظر می رسد از سر تعصب است تا انتخاب و عقل ؟!
آیا فرزندان دخترشان هم چون پسران
آزادند به تبریز بروند؟!
چه نوع تمدنی است که با قروش املاک پدری روزگار بگذرانند!! نسل آتی اینها چه می کند وقتی که زمینی باقی نماند!!!!!!!!!!!!!!
.......
تفکر باید و تامل!
ولی حرفت حق بود.احسنت
کاش منم اونجا به دنیا میامدم ...
2-تو خودت حاضری دختر چهارده پونزده سالتو مرخصش کنی همینجوری بره یه شهر دیگه؟ هیچ پدر و مادر با مسئولیت و با غیرتی همچین کاری نمیکنه.
3-منش و مرامشون اگه نگیم که چند صد سال نسبت به عصر حاضر مترقی تره حداقل با معیارهای انسانی عقب تر از عصر حاضر نیست: در عرض ده ها سال گذشته که ساکن اون منطقه هستن مشکل زیست محیطی؛ نابودی منابع؛ تکثیر و زاد و ولد بی رویه و قارچ گونه نداشتن و با هم، همونطور که نویسنده مطلب هم نوشته مثل انسان سلوک میکنن. چنین چیزی شاید برای نقاط دیگه کره زمین ظرف چند صد سال آینده اتفاق بیفته ... البته شاید ...
بهتر است کمی به عقاید دیگران احترام بگزاریم
یا اونا آموزش و پرورش رو نجات بدن؟؟
بجز چند مورد همه زندگیشون عاااالیییی بود
کاش میتونستم اونجا زندگی کنم
ز غوغای جهان فازغ!!
ولی خب در این دنیای پر از ظلم انقدر فازغ زندگی کردن خیلی مطابق با اسلام نیست بهتر اینه که زمینه ظهور رو با ظلم ستیزی فراهم کنیم
اما در کل خیلی خوش بحالشونه
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست....
ثانیا چنین انسانهای ساده زیستی به مرگ مثل من و شما با وحشت نگاه نمیکنند.
البته هرچند به نظر منم این حد از تکنولوژی گریزی معقول نیست ولی در کل خیلی چیزهاشون خوبه
سهراب سپهری
بیشتر مطالب درج شده در این گزارش تکراری و کپی از سایتهای دیگر است و بیشتر مطالب آن صحیح نیست
من خودم به این دهکده رفته ام و اگر فرصتش مهیا شود حتما گزارشی در مورد واقعیت این روستا خواهم نوشت
ما طالقاني ها از قديم اين مردمان را ميشناختيم و كسي با انها كاري نداشت امروزه با گسترش اينترنت دردسرهاي زيادي براي آنها بوجود آمده و خوانندگان اين مطالب براي آنها مزاحمت ايجاد ميكنند
2-تحصیل به معنای به دست آوردن و در اینجا به معنای کسب سواده که اونا ازش محروم نیستن.
3-تو خودت خیلی به 12 سالی که وقتتو تلف کردی افتخار میکنی که دوست داری اونا هم همون کارو بکنن؟؟؟
اینجاست که باید گفت :
خوشا به حالت ای روستایی
همون مارو بدبخت کرده برا کل بشریت کافیه..
چه تفسیرها که نمیشود .. چه مقالاتی که نوشته نمیشود و چه و چه و چه
توصیه میکنم فیلم با این مضمون که در هالیوود ساخته شده و در ایران هم نمایش داده شد را ببینید
خیلی طرفدار ندارند این ظلم به کودکان است
علیرضا
این افراد منتظران ظهورند و از اتهام های امثال شما مبرا.
با چشم خود به آنها ننگرید که آنها را حال دیگری است.
زنانی که مورد سوءاستفاده های جنسی و تجاری قرار می گیرند زنانی که هویت انسانی خودشونو از دست دادن و یا زنانی که به بهانه برابری با مردان علیرغم ظرافتهای زنانه شان مجبورند در دنیای پر از آلودگی بیرون کارهای سخت مردانه انجام دهند..
مطمأنا این مردمان انقدر متشرع هستند که ظلم به زنان خودشان نکنند.
شما حالا این ظلمهایی که قطعی شده رو حل بکن بعد به اون ظلمهای احتمالی بپرداز
من خودم تو یکی از امامزاده های یکی از شهرهای ظاهرا متمدن و پیشرفته خانمی رو دیدم که نگران بود آخر شب که در امامزاده رو می بندن شب کجا بره؟؟ چون همسر مشروب خورش اونو از خونه بیرون کرده بود و زن بیچاره هم خانواده ای نداشت که اونجا بره و... و ازین دست ظلمها در شهر پر ز زرق و برق و البته پر از گناه ما پره ...
گوشه ای از تصویر واقعیه انسانیت هر چند برای خیلی از ماها غیر قابل تحمل !
فرقه درست کردند برای خودشان!
خیلی وقته دنبال همچین جایی میگردم که برگردم ایران و تو همچین روستایی کار و زندگی کنم ، واقعا از زندگی ماشینی خسته شدم. از این همه هیاهوو ، نیاز به یه آرامش بدون هویتی دارم.
چون نمیذارن چشم هر کس و ناکسی به زنانشون بیفته بی احترامی می کنن؟؟
من بعنوان یک زن این دور نگهداشتنشونو می پسندم
ز غوغای جهان فارغ....
يعني اينجا هر اتفاقي بيافته به دولت مربوط نيست؟
نام دیگر این روستا که به صورت غیر رسمی در بعضی از محافل بیان میشود روستای امام زمان است.
اهالی این روستا به واسطه روایت مختلف که ظهور امام زمان بدونه هیچ گونه تکنولوژی صورت میگیرد همه ابزارهای تکنولوژی را از خود دور کردند.
بنده چندساعتی در کنار آنها بودم.
همه کارها را برای رضای امام زمان انجام میدهند.
مثلا زین اسب چرمی بسیار زیبایی ساختند برای امام زمان یا اسب بسیار بسیار زیبا و اصیلی را پرورش میدهند تا در قیام امام زمان به امام هدیه بهند.
کلا در حال و روز ظهور امام زمان زندگی میکنند.
متاسفانه اعتقادات محکم و درستی نسبت به زندگی اجتماعی ندارند.
یکی از سوالاتی که از بزرگشان پرسیده شد این بودکه قلمرو شما تا کجاست. آیا خاک ایران جزو قلمرو شما هسته یا نه . در جواب گفت:
کل روستا که با دیواری محصور است و توسط دکل نگهبانی حفاظت میشود و زمینهای اطراف آن قلمرو ما محسوب میشود و ما در نبردهای که بین ایران و دیگر کشورها باشد شرکت نمی کنیم. و
از تکنولوژی استفاده نمی کنند ولی برای رادیولوژی و بستری شدن به بیمارستان میروند تعداد آنها کم بوده و ...
در واقع اسم اصلي اين منطقه منتظران مهدي است
آرامش عجیبی اونجا حکمفرماست ، نه برقی هست که بخواد تلوزیون و ماهواره و رادیو و موبایل و درنتیجه اخبارناخوشایند هرروزه و استرس فراوون باشه، تجملات و چشم به همچشمی های ویرانگر خانواده های امروزه و خوراکیهای عجیب غریب باافزودنیهای مثلا مجاز سرطانزا و بیماریهای عجیب وغریب خبری نیست...
وقتی برین اونجارو ببینین تازه میفهمین که اونا دارن زندگی میکنن وما خیلی بیچاره تراز اونی هستیم که فکرشو بکنین، باورتون نمیشه بعداز برگشتن از اونجا تا چندوقت هنگ کرده بودمو آرزومیکردم جای اونا بودم..
الان روزی دوازده تاقرص آرامبخشو ضداسترس دارم مصرف میکنم که اهالی این روستا اصلانمیدونن قرص چیه.. چون اصلا دلیلی نداره که بیمار بشن، واگرهم احتمالا بیماری بیاد سراغشون باداروهای گیاهی وسنتی خودشون درمانش میکنن..
لازم است به موردي در خصوص اين روستا و كاري كه كردند و باعث ايجاد ضرر مالي و طبيعي به روستاي جزن درست روبروي همين افراد است بپردازيم كه اين انسانها با اين تفكرات خاص با عوض كردن مسير رودخانه طالقان باعث از بين رفتن زمينهاي و حريم رودخانه در طرف مقابل شده اند و بسياري از مالكان را دچار مشكل از بين رفتن زمين قانوني و حقه خود كرده اند و بجاي كارهاي و مرامهاي خاص بهتر است همين قانون انساني كه به ديگران با اعمالشان ضرر نرسانند و بدانيد حق الناس به گردن تمامي ساكنين آنجاست را رعايت كنند . اين توضيحات براي كساني كه به به ميكنند نوشته شده و چنانچه نوضيح تكميلي ميخواهند در خدمتم .
گاومیش های بلوچی دارند که آنقدر بزرگ هستند که من از نزدیک شدن به آنها اجتناب کردم. زین های اسب که ساخته دست خودشان و از چرم است هریک در حدود 40 میلیون تومان ارزش دارد. بخاری های آنتیک و هیزمی ساخته دست خود دارند که هم برای پخت و پز استفاده می شود و هم برای گرما و روشنایی در شب. این بخاری ها اگر در اختیار موزه ها و حراجی ها قرار گیرد میلیون ها تومان ارزش گذاری خواهد شد. در تمامی کوچه ها و حیاط خانه هایشان نهری از آب زلال جاری است. هیچگونه انشعاب برق، تلفن، گاز، آب وجود ندارد. در کارگاه آهنگری هنوز از مته های دست ساز خودشان و پرچ استفاده میکنند. کوره آهنگری را با ذغال و باد بزنهای قدیمی گرم میکنند.
در تمام سالهای زندگی ام چنین شکوهی را ندیده بودم.
در روایات می خوانید که منتظران مهدی از طالقان هستند و علت مهاجرت این بزرگواران از تبریز به طالقان نیز همین روایت است.
خوشا به حالشان که به حق منتظرند و غبطه می خورم به حال خوبشان.
1-این افراد از مقلدان میرزا صادق مجتهد تبریزی از بزرگان دوران مشروطه هستند که از ایشان کراماتی نقل شده است . ایشان مخالف سرسخت رصاخان بودند و مخالفت ایشان نه با تکنولوژی بلکه در راستای مخالفت با رضاخان صورت می گرفت متاسفانه اغلب این افراد این موضوع را درست متوجه نشدند . 2-ای افراد انسانهای پاک سرشت و حقیقتا عاشق امام زمان عجل الله هستند و از متمولین و مالکین بزرگ در تبریز بشمار میروند . برخی از این اشخاص تنها بخاطر خودداری از اخذ مدارک هویتی از مراجعه برای اخداسناد ثبتی املاک خود چشم پوشی میکنند .
3-الزاما افراد بیسواد محسوب نمیشوند در بین این افراد تحصیلکرده نیز وجود دارد که قید خیلی چیزها را زدند.
4_بسیار به نان حلال و دسترنج حلال و پاک پایبند و مقید هستند و خیلی از مشکلات و سختیها را صرفا بخاطر بدست اوردن روزی حلال تحمل میکنند ورنه انقدر باهوش هستند که خیلی راحت پول دربیارن !
5-فرزندانشان مخیر به سکونت و یا مراجعت به تبریز بعد از سن تکلیف هستند
6-حقیقتا از منتطران ظهور هستند هرچند بنطر میرسد درتبیین اراء مرحوم میرزا صادق ( ره ) در شیوه زندگی دچار تضاد شدند .
با این حساب اگر فن آوری موجب احساس رضایت غالب افراد جامعه شود، بسیار نکوهیده است و در غیر این صورت بسیار مضر و ابزار نابودی بشریت.
خوش بحالشون..
ز غوغای جهان فارغ...
من تازه شنیدم اسم این روستارو و تا جایی که میدونم به اسم روستای اسلام آباد میشناسن.
اگه یه سرچ کنین درباره یاران امام زمان می بینین که بیشتر یاران ایشون از سرزمین طالقان هستن و یقین بدونین که علت و حکمتی داره.
مطمئن باشین همین روستاست.
ولی این اشکال رو دارم که اگر مبحث های اصولی رو میخونن و فقه رو متوجه میشن پس چه طور به راه و دستور ولی درست عمل نمیکنن ایا اگر در اهل تسنن هم ببینند در نمیابند که اطاعت تمام از سرپرست و ولی امر واجبه
پس چرا کسی با این افکار وارد بحث جامع نمیشود
لا اقل یکی از اهل مطالعه و دقت از این پژوهشگران دینی وارد بحث بشوند چون این مسئله ی روز ایجاد شبه افکنی در فضای مجازی دارد
به زودی رهسپار این روستا می شوم
حضرت به کسانی امیدوار است که تمام امتحانات را با پیروزی و خرد پشت سرهم گذاشتن نه به آدمایی که سرشون تو تور باشه و اجازه ورود زن ندن اونوقت خدا نعوذوبالله زن رو نمیآفرید چون مرد تو گناه میفته یا بالعکس
خدا عقل بده به نادان های احمق
توضیحات کامل در خصوص این روستا و طریقه زندگی انها . واداب و رسوم .
نمیتوان گفت انها در این روستا توقف زمان کردند . چون هرکجا هر
شهری اداب و رسوم خودشان رو دارند.
اینها با فتوای شیخشون زندگی میکنند. در واقع برای شیخشون
احترام و منزلت خاصی دارند. قدیمی فکر میکنند. و مایل نیستند
که جزو مردمان قرن جدید باشند.
ساده زندگی میکنند مانند برخی روستا نشینان دیگه . ولی
هر قومی و طایفه ای اداب و رسوم خود را دارد .
تعصبی در اینها فقط در زنان و فرزندانشان است. در قدیم هم
بهمین شکل بود. اگر پسری خواستگاری دختری میرفت
میگفتند دخترمون یا دخترشون افتاب مهتاب ندیده . یعنی بهمین
راحتی بدون عصر موجه از خونه خارج نمیشدند. و اینکه رسانه
ندارند. چون اعتقادی باین چیزا ندارند. این چیزا رو حرام میدانند.
مانند علمای ما که خیلی چیزا رو حرام میدانستند.
فقط مردم این روستا نیستند که اینگونه زندگی میکنند بلکه
روستایی هم در خارج که البته نامش رو یادم نیست با همین
مدیت زندگی میکردند.
ما نباید هر کسی رو که به شیوه خاصی زندگی میکنند . متهم
یا زیر سئوال ببریم . اعتقاد اینها در نظر بزرگان خودشون و جداشون محترم . و مایل نیستند پیش تر از این بدانند و
نحوه زندگیشان رو تغییر بدن .