موزه دخمه مردگان در شهر پاریس
کد خبر: ۳۸۷۶۷
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: 2016 June 02    -    ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۸
گورستان زیرزمینی پاریس که قدمت آن به قرن 18 بازمی گردد، امروزه به موزه ای تبدیل شده که توجه گردشگران بسیاری را به خود جلب کرده است. مردم پاریس زمانی که گورستان های شهر گنجایش کافی نداشته، از این مکان برای نگهداری اجساد مردگان خود استفاده می کرده اند
موزه دخمه مردگان در شهر پاریس
  گورستان زیرزمینی پاریس که قدمت آن به قرن 18 بازمی گردد، امروزه به موزه ای تبدیل شده که توجه گردشگران بسیاری را به خود جلب کرده است. مردم پاریس زمانی که گورستان های شهر گنجایش کافی نداشته، از این مکان برای نگهداری اجساد مردگان خود استفاده می کرده اند که تصاویری از آن را با هم می بینیم؛
 
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۲:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۴
3
6
یه فیلم ترسناک هم یکی دو سال پیش ساخته شد که لوکیشن هاش همین دخمه ها بود .اسم فیلم بود : as above so below فیلم جالبیه. فرصت کردید ببینید.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۱۸ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۴
0
1
اینا انسان بودن ها!!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۴
1
0
جمجمه ها و استخوانها را که دیدم آینده نزدیک خودم لحظه ای مجسم شد وپیش خودم گفتم فلانی عکست را در آینه ببین و ببین آخر کسانی که هر کدام برای خود سری و شاید سرداری بودند چی شده؟ بخودم گفتم عبرت بگیر و آدم شو دیگر! ناگهان صدای اون یکی که بخشی از منه و همیشه میاد وسط رو شنیدم که مبادا چنین چرندیاتی بگویی و بنویسی! چرا نیمه پر لیوان را نمی بینی؟ این چینش زیبا تو را به وجد نمی آورد؟ بجای این حرفهای کهنه به این سئوال فکر کن که چطور اینقدر قشنگ و با هارمونی معنی داری اینها رو روی هم گذاشتن؟ با خودت فکر کن اگر دست کسی به گوشه ای از این قطعات دومینو مانند بخورد آیا بخشی از این دیوار اسکلتی می ریزه یا اینکه محکمش کرده اند؟ آرزو کن روزی آنجا باشی و این حس را هر چند وحشتناک قدری تجربه کنی.... اینقدر می گویند نفوس بد نزنید نشنیده ای؟! اینقدر گفتند حس زیبایی شناسی را در خود پرورش دهید کر بودی؟! گفتم به آنها هم فکر می کنم و فقط خواستم لحظه ای از این زاویه هم ببینم. گفت وقت زیاده...، بترس از ناامید کردن مردم! بترس از نمره هایی که به این منطقت می دهند! گفتم اولا سرنوشته و دوما کسی بحرف حساب منفی نمی ده. گفت هههههه بچه ای ها! بیا پیش قومی ببرمت که وقتی عکس یک گل بی نظیر طبیعت را جلوشان می گذارند و کسی با دیدن آنها می گوید (خدایا چقدربزرگی و دوستت دارم) عده ای که یکی دوتا هم نیستند (و از تو چه پنهان اگر جلوشان را نبندند! میفهمی که بیشتر هم هستن!) چطور جلو این حرف می ایستند،... حالا این حرفهای یاس آور که جای خودش رو داره! گفتم اونایی که زیبایی خدا رو قبول می کنند و صدبرابر اینوری ها هستن رو چرا نمی گی!؟ تازه احتمال اشتباه و یا مرض خودنمایی با هر روش ممکن در بعضی ها هم ممکنه موثر باشه که در نتیجه خیلی از اون آمار کم می شه... میگه این فضولیا بتو نیومده.... بالاخره آخرش خسته شدم و نتونستم به نتیجه برسم که کدوم رو بگم ... برای همین گزارش این گفتگوی درونی و طولانی را نوشتم هر چه بادا باد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار