روزنامه اصولگرای رسالت در یادداشتی تند به برنامه «مهمونی» ایرج طهماسب حمله کرده است.
این روزنامه با انتشاد شدید از شخصیتهای عروسکی به خصوص «پشه» در این برنامه نوشته است:
* اثر محبوب تازهای که طهماسب برای گروه سنی کودک (و در عمل تمام گروههای سنی) تولید کرده «مهمونی» است که بهجای قاب تلویزیون در پلتفرمهای اینترنتی به تصویر درآمده است. با توجه به کاهش برخی محدودیتها در فضای نمایش خانگی، این مجموعه قرار است با عروسکهایی جدید و فضایی بسیار متفاوت، سریالی کمدی، کمقید و بند و سرخوش را برای مخاطب به ارمغان بیاورد.
* در مورد شخصیتهای این مجموعه نقدهای مثبت و منفی متفاوتی نوشته یا گفتهشده و هرکسی از زاویهای به تحلیل این برنامه پرداخته است. در کل این سریال موفق بوده و حتی میتواند آثار تربیتی خوب زیادی هم داشته باشد. درواقع طهماسب با خلق شخصیتهای این سریال بر لبه پرتگاه بدآموزی راهرفته اما خیلی جاها هم جذابیت ایجاد کرده و هم کار خود را بدآموزی نیالوده. مثل شخصیت بادوم یا همان پسرک گلفروش بددهنی که هربار باید جلوی دهانش را بگیرند تا فحش ندهد و باتربیت باشد.
* میدانیم که در جامعه امثال این بچه زیاد است. طهماسب هم نحوه تعامل کمچالش یک بزرگتر با اینگونه بچهای را به تصویر میکشد و هم نحوه تعامل این بچهها را با بزرگترهایشان. همه در یک محیط سالم پرورش نیامدهاند که بخواهند اخلاق کاملا سالمی هم داشته باشند. همانگونه که ما دلمان برای کودکان مبتلابه اوتیسم یا امراض مادرزادی دیگر میسوزد، باید برای کودکان مبتلابه بداخلاقی نیز دل بسوزانیم و فورا به فکر تنبیه آنان نیفتیم. پس شخصیت بچه میتواند یکی از نقاط قوت این مجموعه باشد؛ به شرطی که ماهیت خود را حفظ کند و تحت تأثیر محبوبیتی که پیداکرده، به راه افراط نرود.
* برخی شخصیتها نیز گویی تنها آمدهاند تا طیفهای متنوع مخاطبان را جذب کنند و خاصیت دیگری ندارند؛ مثل تیم بیبندوبار شاباش و دی جی با این اسم نچسب. این بخشها خطری ندارند و تنها فرهنگی را نمایندگی میکنند که بافرهنگ عمومی و رسمی جامعه تفاوتهایی دارد.
* اما در برخی بخشهای این مجموعه بهطورجدی خطر پرورش جنسی نادرست میرود. مثل پشهای که آخرشب موقع خواب ایرج طهماسب پیدایش میشود و بهوضوح ادبیات نامناسبی برای گروه سنی کودک دارد. تکیهکلام «بده بزنیم» او معروف است و گاهی بعد یا قبل از نیش زدن حالاتی به او دست میدهد و چیزهایی بر زبان میآورد که بهسادگی انسان را یاد فضای اروتیک میاندازد.
«-مگه نگفتی سیری؟
-چرا ایرج ولی تو تا حالا دست خودت رو دیدی؟
-بله، دیدم.
-خیلی خوبه!
-خب نگاه نکن!
-حالا سریع نکنی زیر پتوها.»
* این نکته را بگوییم که فضای آزادی که دست نویسنده و کارگردان را برای ایجاد طنز که طبعا همیشه نمیتواند درنهایت ادب و متانت باشد و ذاتش این است که گاهی خارج از چارچوب عمل کند، الزاما منفی نیست. حتی شوخیهای جنسی با رعایت یک حد و حدودی میتواند قابلپذیرش باشد اما مکالمههایی مانند آنچه در دیالوگ بالا بهعنوان نمونه دیدیم، قدری مسموم است و دیگر یک تیکه جنسی به شمار نمیآید، بلکه رسما فضای شهوتآلود را تداعی میکند.
* منظور آن نیست که مخاطب را تحریک میکند؛ بلکه آن فضا را برای او مجسم میکند. یا تکیهکلامهای «بده بزنیم» و «مگه چیه حالا کاریه که شده» و… خواهناخواه فرهنگسازی جنسی میکند و کارکرد قبحزدایی دارد.
* اینکه ایرج طهماسب را باوجود توانایی هنری غیرقابلانکارش هربار از کانادا به ایران دعوت کنیم تا برایمان یک مجموعه بسازد و بعد هم به کانادا و آمریکا برگردد و ما کاملا فارغ باشیم از آنکه این هنرمند محترم با چه کسانی حشرونشر دارد یا چه تفکر و مسلکی، بیخیالی خوبی نیست.
* یک شیرینیها و خوشمزگیهایی هست که شاید الان به آن بخندیم و خوش باشیم ولی سالها بعد همینها بشود کاسه چه کنم چه کنم…
این شوخی ها اصلا برای کودک و نوجوان ساخته نشده بلکه عنوان کودک نقابی است که برای نمایش و رساندن پیام به بزرگسالان بکار میرود.
و با وجود همه گیری فیلترشکن، جایگزین اینها خیلی خیلی بدتر خواهد بود
الان شما با این جملات چیزیت میشه؟
خدا همه بیماران جنسی رو شفا بده
مطلب بسیار منطقی و منصفانه بیان شده بود و آقای طهماسب هم اگر واقعا دنبال کار فرهنگی متعالی باشن انتظار میره که بپذیرند و رویه رو از این به بعد اصلاح کنن.
اونموقع مشکلی نیست در ذهن شما؟ این خنده دار میشه مثلا و نسبت به پشه و لحنش سمپاتی و از دیدنش شادی به مخاطب دست میده؟ جذابیت این سرراست گفتن چیست وقتی زهر طنزش رو گرفتی؟ حالا این به کنار که دیگر کوبندگی و کوتاهی ورود پشه به گفتگو هم حفظ نمی شود.
کاری کردید که هرکی میتونه از این مملکت فرارکنه
اتفاقا برنامه اش اصلا جالب نیست تمام برنامه اش هر بار تکرار میشود
چه معنی داره مردم ایران یکم شاد باشند و بخندن
همین میشه که به مرور عزیزی میاد و اینجوری پیام میذاره...
وای به حال نسل جدید...
و اون تیکه آخرش درمورد اقای طهماسب و ارتباطاتش داخل و خارج از کشور که گاهی خبرهاش رو شنیدیم ، جای بسی نگرانی داره