گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری
کد خبر: ۲۱۵۶۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: 2015 December 18    -    ۲۷ آذر ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۶
حال در این میان، ناگهان ارتش نیجریه ـ که مسئولیت امنیت مردمش را بر عهده دارد و در کشوری مسیحی، مسلمان عهده دار این وضعیت است ـ قدرت خود را به رخ اقلیتی آرام از مسلمانان می کشد که بر اساس و مبنای اصول شیعه، عموما مدافع است تا حمله کننده...
گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری حمله و کشتار شیعیان در نیجریه که اقلیت هستند و در مظلومیت، تعجب بسیاری را برانگیخت. در این نوشتار کوتاه، تنها به عنوان شنونده ای بی ادعا در زمینه ی علوم سیاسی و مذهبی و تنها متأثر از اتفاقات افتاده برای شیعیان در نیجریه و بر مبنای اطلاعات رسانه های گروهی چند خطی می نگارم.

گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری

گروه تروریستی ـ سلفی و تندروی بوکوحرام به نام اسلام با داعش بیعت کرد و دختران مسیحی را به جرم تحصیل در دسته های صدها نفره دزدید و تجاوز کرد و به عنوان کنیز فروخت... روستاها را غارت کرد و مردان و زنان را کشت و می کشد و خانه ها و روستاها را به آتش کشیده و می کشد. با ارتش و دولت نیجریه می جنگد، حتی وقتی به ماهیت وحشی گری های بوکوحرام می اندیشیم ـ هر چند از به ظاهر بلد نیستند از سر بریدن هایشان فیلم بگیرند! ـ از نظر قساوت و وحشی گری بر داعش حتی پیشروتر و سرترند.

حال در این میان، ناگهان ارتش نیجریه ـ که مسئولیت امنیت مردمش را بر عهده دارد و در کشوری مسیحی، مسلمان عهده دار این وضعیت است ـ قدرت خود را به رخ اقلیتی آرام از مسلمانان می کشد که بر اساس و مبنای اصول شیعه، عموما مدافع است تا حمله کننده، شناخت ساده ی من به عنوان یک ایرانی شیعه از مذهب شیعه، این مذهب را مذهبی دیده است که بر پایه ی ایستادگی بر اصول در عین مظلومیت شکل گرفته و کشته شدن جان انسان ها را اصولا برنمی تابد، مگر در مقام دفاع و شرایط اضطرار.

اصولا اسلام از جهاد علیه کفار می گوید؛ اما همواره دینی مرگ ستیز است و سوره های قرآن مجید با «نام خداوند بخشنده ی مهربان» آغاز می شوند. حتی آنجا که در قرآن مجید از «حق قصاص» صحبت می شود، در ادامه «بخشیدن» را در نزد پروردگار برتر و بهتر از این «حق خدایی متعلق به اولیای دم» می داند و به همین سبب است که شیعیان و به ویژه روحانیت شیعه ـ که در میان مردم محترم اند ـ همواره در راه جلب رضایت اولیای دم در قتل ها و جرم های اینچنینی پیش قدم می شوند.

نمونه ی بارز صلح طلبی در عین اقتدار، مروری بر زندگی علی (ع) و امام حسین (ع) است. علی که پیشوای اصلی شیعیان است برای آنکه خونی ریخته نشود و اختلافی میان مسلمانان نیفتد، سال ها از حکومت به دور می ماند و دم نمی زند، مگر آنجابی که ممکن باشد حقی ناحق شود در میان مردم. هنگام حکومت کردن هم چنین می اندیشد که باز کردن خلخالی از پای زن یهودی به ظلم و زور را در قلمروی جامعه ی اسلامی فاجعه و ظلم و امری دهشتناک تلقی می کنند و با مرد یهودی در حالی که خلیفه ی مسلمین است، در محضر دادگاه عدل و قاضی می ایستد بی هیچ تفاوتی.

امام حسین و مظلومیت مقتدرانه اش بر هیچ کس پنهان نیست. فرموده ی علی (ع) به مالک اشتر که: به مردمانت هر چند در دین با تو یکی نباشند، یکسان بنگر، زیرا خداوند هم در آفرینش، آن ها را به مانند تو آفریده است. (نقل به مضمون) این وقایع چه چیز را بازگو می کند، جز احساس برابری و برادری در بین همه ی انسان ها.

حضرت مسیح (ع)، که جمعیت کثیری از مردمان نیجریه بر دین و آیین او هستند، نیز پیامبر مهربانی و گذشت بودند.
حال چه می شود که ارتش نیجریه به جای بوکوحرام وحشی سلفی تندروی تکفیری به سراغ جمعیت آرام شیعه می رود؟

بوکوحرام به شیعیان حمله می کند و ارتش هم به شیعیان، در حالی که ارتش مدعی است با بوکوحرام می جنگد!

شاید به نظر بیاید که ارتش و بخشی از مردم نیجریه از آنجا که شیخ زکزاکی، رهبر شیعیان نیجریه، به انقلاب اسلامی ایران دلبستگی دارد و جمعیت شیعیان روبه فرونی است از او و شیعیان می هراسند. با خود می اندیشیدم که نزدیکی شیخ با امام خمینی و تبلیغ شیعه در نیجریه و نصب عکس های امام خمینی و آیت الله خامنه ای در حسینیه و اماکن مذهبی شیعه در نیجریه، شاید توجیه این حساسیت از سوی ارتش باشد.

شایان ذکر است که تصاویر امام خمینی و مقام معظم رهبری ایران نه به عنوان سران کشوری دیگر و نه در حکم پیروی جمعی از مردم نیجریه از بیگانگان، هر چند آن بیگانه ما باشیم، در برابر حکومت مرکزی خود در حسینیه ی شیعیان نیجریه قرار گرفته است. بلکه مراجع شیعه ی ایرانی همانند امام خمینی و آیت الله خامنه ای در چشم شیعیان نیجریه مرشدان و بزرگان مذهبند نه افرادی سیاسی و خارجی که بر ملیت آن ها ارجح باشند و اصولا قیاس در این موارد قیاسی کاملا اشتباه است.

چنانچه آیت الله سیستانی که عراقی هستند، مرجع تقلید بسیاری از شیعیان در ایران و دیگر کشورها هستند و مورد احترام و هیچ گاه وجود عکس ایشان در مکانی در ایران، نشانه ای از گرایش ایرانیان به حکومت عراق در برابر حکومت ایران را در ذهن هیچ فرد عاقلی متبادر نمی کند، چنانچه وجود مقلدان فراوان مراجع ایرانی همانند آیت الله خامنه ای در عراق چنین احساسی را در عراق برنمی انگیزد.

رهبر شیعیان نیجریه چندین بار به زندان رفته است و پسرانش به دست و فرمان دولت، خواه ناخواه، کشته شده اند. او و یارانش میلیون ها تن از مردم نیجریه را به مذهب شیعه رهنمون شده اما تا کنون، حداقل بنده، از این جماعت میلیونی ـ اما اقلیت شیعه مذهب ـ کشتار و خونریزی و جنگی سازمان یافته و تشکلی نظامی مخالف دولت نیجریه که ریشه در تعالیم شیعه و تصمیم گروهی این اقلیت داشته باشد در رسانه ها ندیده ام، اما در مقابل گروه تندروی سلفی بوکوحرام که حتی سرکرده ی پیشینش کروی بودن کره ی زمین را زیر سؤال می برد! دویست دختر مسیحی را به جرم درس خواندن می دزدند و می فروشند و تجاوز می کنند و همچنان همچون داعش و دست در دست داعش و تندروهای انسانیت کش عالم، می کشند و تجاوز می کنند و تندروی سلفی تروریستی وحشیانه ی خود را به حد اعلا رسانده اند.

حال واقعا چه می شود که ارتش نیجریه ی زخم خورده از بوکوحرام به شیعیان زخم خورده از بوکوحرام اینچنین می تازد؟!


نمی خواهیم یکطرفه و با نگاهی سیاه و سفید قضاوت کنم و میدانم شاید در دنیای سیاست آن سوی مرزهای ما اتفاقاتی بیفتد که ما به عنوان شنوندگان عادی وقایع از چند و چون زوایای گوناگون آن بی خبر باشیم؛ اما به هر روی کشته شدن پسران و دختران جوان به سبب اعتقادشان به دست داعش یا بوکوحرام یا ارتش نیجریه غیر قابل تحمل است و البته جایگاه تأمل بسیار.

حال که این عزیزان از دست رفته یا مجروح، هم مذهب من هم هستند، احساس این نزدیکی و انزجار از ظلم رفته بر آن ها به علت مشترکات فیمابین بیشتر هم می شود... هر چند کشته شدن هر انسان بی گناهی با هر مذهب و آیین و نگرشی از دیدگاه هر دین و مذهبی و هم از نگاه هر ایدئولوژی و آیین اخلاقگرای انسانی محکوم است.

وقتی کنگره ی ایالات متحده ی امریکا در برابر حملات تروریست هایی از عربستان سعودی یا پاکستان ـ البته با احترام به کلیت دو ملت عربستان و پاکستان، کنگره برای ایرانیان که تا به حال اقدامی تروریستی و انتحاری تهاجمی علیه منافع کشورهای دیگر انجام نداده اند ـ محدودیت عبور و مرور و شرایط سخت ویزا قائل می شود، تا جایی که روزنامه ی «گاردین» در اروپای مدرن، یاد گفته سعدی و ضرب المثل «گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری» می اندازد... اینجا هم دوباره ارتش نیجریه ما را با درد و غم یاد همین سخن سعدی بزرگ می اندازد.
امید است جوامع متفکر و متمدن جهانی و ملت های آزاده ی جهان و دولت ها به این وقایع با دیدی خردورزانه و انسانی بنگرند تا کشتار بی گناهان را با هر دین و آیینی کمتر در جهان خالی شده از معنای عشق این روزها ببینیم.

در پایان نگارش این نوشته ها بودم که خبر بازداشت حمید معصومی نژاد خبرنگار فعال و خندان و پر انرژی صدا و سیما به اتهام تصویربرداری از مکان هایی با ممنوعیت عکسبرداری در ایتالیا را خواندم. مساله ای که با توجه به سابقه ی این خبرنگار و مقام رسمی وی در قالب خبرنگار رسانه ی ملی یک کشور در صورت وقوع هم با آرامش قابل حل بود.

چرا تا به حال چنین اتفاقی که به بازداشت بینجامد رخ نداده بود؟

داعش دشمن ایران و ایرانی و کل جهان در فرانسه و اروپا جولان می دهد و آدم می کشد، پلیس ایتالیا خبرنگاری ایرانی و با جایگاه واضح و رسمی را بازداشت می کند که تا به حال جز خبرهای زیبا و متنوع و آموزنده حتی کمتر سیاسی از او ندیده ایم و تعادل و تعامل و صلح دوستی و مهربانی نه تنها از چهره اش که از نتایج کارهایش جلوی دوربین آشکار است...شاید باید بار دیگر از سعدی بزرگ و '' بلخ '' و '' آهنگر '' و '' شوشتر '' و '' مسگر '' یاد کنیم.

اشکان تقی پور،کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های باستانی، مؤلف و مدرس دانشگاه
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سيمين
|
Canada
|
۲۰:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۷
0
1
زندكي جنك است و ديكر هيج. اوريانا فالاجي(روزنامه نكار ايتاليايي)
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار