زنده یاد رضا ارحام صدر از جمله این هنرمندان است که علی رغم گذشت 7 سال از درگذشتش نه تنها جایش پر نشده بلکه هنوز هم در عرصه طنز صاحب سبک است و کسی جا پای این هنرمند که به «شکرپاره اصفهان» معروف است، نگذاشته است.
رضا ارحام صدر در سال 12 اردیبهشت ماه سال 1302 در محله پاقلعه اصفهان به دنیا آمد و در کالج انگلیسی این شهر که بعدها به دبیرستان ادب تغییر نام داد، تحصیل کرد. اما بعد از پایان تحصیلات خود در اصفهان نماند و برای کار و اشتغال به خوزستان رفت. هم زمان هم خود را برای ادامه تحصیل آماده میکرد و قصد داشت به انگلستان برود که مبتلا به بیماری مالاریا شد و طولانی شدن دوره درمان نه تنها او را از سفر بازداشت، بلکه منجر شد دوباره بار سفر از خوزستان بربنند و به اصفهان برگردد.
پس از بازگشت به اصفهان دیپلم بازرگانی را از دبیرستان ادب و دیپلم ادبی را از «دبیرستان صارمیه» دریافت کرد و در سال 1326 هم به استخدام بیمه ایران درآمد. همزمان با اشتغال هم مدرک کارشناسی خود را در رشته فلسفه و امور تربیتی از دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان دریافت کرد.
او برای اولین بار در دوران دبیرستان وارد کارهای نمایشی شد و به روی صحنه رفت. ارحام صدر از همان ابتدا با چنان علاقه و پشتکاری وارد کار شد که مردم بسیاری به دیدن تئاترهایش میآمدند. به عنوان مثال در جشن سالانه دبیرستان ادب معمولاً سه شب نمایش برای معلمان و والدین و بزرگان شهر اجرا میشد ولی در زمان حضور ارحام صدر به دلیل استقبال از آن نمایش که «رفیق ناجنس» نام داشت، تا هفت شب بلیت فروخته شد.
از نکات قابل توجه در کار ارحام صدر در سالهایی که نمایشهای روحوضی روی بورس بودند، وارد کردن تفکر به نمایشها بود. او تمام تلاش خود را کرد تا نمایشهای کمدی از حالت کمدی صرف خارج شوند و در کنار خنداندن مخاطب به مسائل سیاسی و اجتماعی هم بپردازند.
او در ابتدای کار خود به گروه «تئاتر سپاهان» که علی صدری پسر عموی ارحام صدر آن را راه اندازی کرده بود پیوست و روزهای طلایی برای این گروه تئاتر رقم زد.
شبنشینی در جهنم در سال ۱۳۳۶، اولین حضور ارحام صدر در سینما بود. روزی که "مهدی میثاقیه" برای تماشای نمایش وادنگ به اصفهان آمده بود نسخهای از سناریو را از ارحام صدر گرفت که بعدها تبدیل به فیلم شبنشینی در جهنم شد. در این فیلم ابتدا قرار بود ارحام صدر در نقش حاج جبار ظاهر شود ولی به دلیل ضعف هنر گریم در آن زمان، نقش نوکر حاج جبار را بر عهده گرفت. ارحام صدر در مجموع در هفده فیلم سینمایی و سه مجموعه تلویزیونی بازی کرد.
ساخت هتل عباسی توسط بیمه ایران هم در زمانی که ارحام صدر مدیر عامل بیمه ایران در استان اصفهان بود محقق شد. ارحام صدر در این باره میگوید: من آن زمان مدیر بیمه ایران بودم، سرمایه ساخت این هتل سودی بود که بعد از مدتی در بیمه ایران جمع شده بود و قرار بود به مرکز منتقل شود اما من اعتقاد داشتم این پول مردم اصفهان است و بایستی صرف خود شهر شود.
بعد از انقلاب اسلامی، تئاتر در اصفهان تعطیل شد و پس از احیا تئاتر نیز ارحام صدر تا پایان عمر ممنوعالتصویر بود و تنها در اواخر عمر از وی برای شرکت در سریال کوچه اقاقیا دعوت به عمل آمد که به دلیل بیماری آن را نپذیرفت.
هوشنگ حریرچیان هنرمند پیشکسوت اصفهان که از جمله آخرین آثاری که در آن حضور یافته ساختمان پزشکان است، درباره همکاری با مرحوم ارحام صدر گفته است: ارحام صدر بنیانگذار یک مکتب نوین بازیگری در ایران است. به واقع او در بداهه بینظیر بود و من یکی از افتخاراتم این است که سالها در مکتب این استاد تلمذ کردم، همبازی بودم و زیر دستش کار کردم و از او یاد گرفتم. وقتی زندهیاد بنیاحمد به تهران رفت و دیگر کمدی کار نکرد استاد ارحام وارد این عرصه شد البته قبلتر تراژدی کار میکرد اما اصلا کمدی سفید را او در ایران باب کرد. وقتی تماشاگر به تئاتر سپاهان میآمد زمانیکه ارحام روی صحنه میرفت همه میدانستند که اوست اما اگر لات بازی میکرد یا "داش باقر" همه میپذیرفتند که همان شخصیتهاست است. این تفاوت ارحام با بقیه بود فکر نمیکنم آنها که رفتند جایگزین داشته باشند.
همچنین پرویز خطیبی در کتاب خاطرات خود درباره زنده یاد ارحام صدر نوشته است: در سال ۱۳۲۶ به دعوت فرهمند، مدیر تئاتر اصفهان برای مدت یک هفته عازم اصفهان شدیم از پیش شنیده بودم که دو تئاتر معروف در این شهر با هم به رقابت پرداخته اند که اولی تئاتر اصفهان است و دومی تئاتر سپاهان به مدیریت شخصی به نام صدری. این دو تئاتر به شدت با یکدیگر رقابت داشتند.در تئاتر سپاهان علاوه بر چهره های قدیمی چون بنی احمد، کهنموئی و رجائی، چند چهره جوان هم به فعالیت مشغول بودند که یکی از آنها رضا ارحام صدر بود. می گفتند وقتی ارحام صدر در نمایشی شرکت میکند نه تنها اهالی اصفهان که ساکنان شهرهای اطراف هم برای تماشای او به اصفهان هجوم میآورند. حتی افراد علاقمند از تهران با اتومبیل و هواپیما شبانه خودشان را به سالن تئاتر سپاهان میرسانند و صبح روز بعد به مرکز برمیگردند.
رقابت دو نمایش خانه اصفهان که فرهمند و صدری مدیران آن بودند باعث شده بود که فرهمند مدیر تئاتر اصفهان از پرویز خطیبی و بازیگران نمایشهای او، عصمت صفوی، مهین دیهیم، ایران قادری، هوشنگ بهشتی و حمید قنبری دعوت کند تا با اجرای نمایش در این شهر به رقابت با ارحام صدر بپردازند.
خطیبی در بخش دیگری از خاطرات خود آورده است: در آن زمان این اسامی کافی بود که در شهر بزرگی چون اصفهان ولولهای به پا شود و تصادفا همینطور هم شد.
ورود ما به شهر و اعلام این مطلب که هنرمندان معروف تهران به مدت سه شب در تئاتر اصفهان برنامه خواهند داشت سبب شد تا کلیه بلیتها از پیش به فروش برسد و مردم شهر از جمله افراد سرشناس به تماشای نمایشنامه "شوهرم را باختم" بیایند. استقبال مردم از این نمایش کمدی به قدری شدید بود که اجرای آن در اصفهان به به مدت دو هفته دیگر تمدید شد.
خبر موفقیت ما و تک خال برنده تئاتر اصفهان در محافل پیچیده بود و شب پیش از بازگشت به تهران گروه تئاتری ما از جانب مدیر تئاتر سپاهان دعوت شدند تا به تماشای نمایشی با شرکت ارحام صدر برویم.
پرویز خطیبی از این نخستین تجربه تماشای ارحام صدر بر روی صحنه مینویسد: نمایشی بود سنتی با لباسهای مخصوص که عکسهای آن را جلوی در تماشاخانه کوبیده بودند. چهره ارحام صدر با آن همه تعریف و تمجید که درباره اش شنیده بودم به نظرم یک چهره تلخ و جدی آمد؛ اما وقتی نمایش شروع شد و ارحام صدر به روی صحنه آمد تمام تازیگران را تحت الشعاع قرار داد و او یکه تازی بود که هیچ بازیگر دیگری با تمام مهارت نمی توانست به گردش برسد.
درسال ۱۳۳۶ در برنامه نوروزی رادیو تهران نمایشی از ارحام صدر پخش شد که فوق العاده مورد توجه شنوندگان قرار گرفت. نمایش مست که برای اجرای زنده آن، ارحام و گروه او را از اصفهان با هواپیما به تهران آورده بودند.
درسال ۱۳۴۱، پرویز خطیبی نویسنده برنامههای صبح جمعه – شما و رادیو، به اتفاق منوچهر نوذری کارگردان و شاهرخ نادری تهیه کننده برنامه به اصفهان رفت تا نمایش نامههایی را که تهیه کرده بود با شرکت ارحام صدر و بازیگران گروه او برای رادیو ضبط کنند.
ارحام صدر تا پایان عمر در اصفهان زندگی کرد. وی در سال ۱۳۸۷ در اصفهان درگذشت و در قطعه نام آوران باغ رضوان به خاک سپرده شد.
وی میگوید روزی مقامات دولتی خواستند که مرا به فعالیت هنری در تهران وادار نمایند (از طریق انتقال محل خدمت در بیمه ایران) که در پاسخ شان گفتم:هر موقع توانستید منارجنبان اصفهان را از کف ببرید و در لالهزار کار بگذارید ارحام را هم میتوانید به آنجا ببرید.
شادشو
امروز که در دست توام مرحمتی کن.
ارحام را خانه نشین کردند و مردم ایران را از هنر نمایی او محروم !
سزای زبان تلخ و حقیقت گو بریدن انست ! افسوس
خدا ایشان را بیامرزد این بزرگوار از دوستان خانوادگی ما بودند روزی برای دیدار اهل قبور به اتفاق اعضا خانواده به باغ رضوان رفته بودیم تقریبا دو سالی قبل از وفات این هنرمند بزرگ بود در باغ رصوان ایشان را زیارت کردیم عزیزی از ایشان پرسید جناب ارحام اینجا چه میکنید ایشان با همان لحن شوخ فرمود برای پرو لباس اخری امده ام روحش شادباد که سالها خنده بر لب مردم این دیار نشاند