به گزارش
«تابناک باتو» نمادها کلماتی هستند که بر اساس یک رابطه قراردادی به وجود می آیند و حامل انتقال پیام هستند.
نمادها با استفاده از عناصر محسوس، قابل لمس و قابل مشاهده طبیعت،
معانی و مفاهیم نامحسوس را برای ما تبیین می کنند.
برای نمونه می توانیم به کلمه ی باران اشاره کنیم. باران همواره نماد باروری و رحمت است. شاعر یا نویسنده برای انتقال مفهوم باروری و رحمت از کلمه ی باران استفاده می کند تا با استفاده از آنچه برای همگان ملموس است، مفهومی را به آسانی قابل درک کند و نشان دهد.
استفاده از نماد بر قدرت اثر می افزاید. زمانی که ادیب نماد را در اثر خود به کار می برد مخاطب را وارد یک فرآیند فکری می کند و او را به تامل و درنگ وامی دارد. گاه استفاده از نماد نوعی واکنش به شرایط موجود است؛ زمانی که شاعر یا نویسنده نمی خواهد مفاهیم خود را عریان و مستقیم به مخاطب عرضه کند، پس از نماد استفاده می کند.
شاعر گرانقدر
نیمایوشیج درباره ی نماد و سمبل می گوید: سمبل ها شعر را عمیق می کنند، دامنه می دهند، اعتبار می دهند و خواننده خود را در برابر عظمتی می یابد...
سمبل ها را خوب مواظبت کنید؛ هر قدر آن ها طبیعی تر و متناسب تر باشند، عمق شعر شما طبیعی تر خواهد بود.
گاهی برخی نمادها در میراث ادبی سرزمین ها مشترک و گاهی نمادها به دلیل تفاوت
فرهنگ ها و باورها و برداشت ها از سرزمینی به سرزمین دیگر فرق می کند؛ برای مثال با شنیدن نام سندباد اغلب ما به یاد یک انیمیشن خاطره انگیز می افتیم و تصویر آن در ذهن ما تداعی می شود؛ اما سندباد این شخصیت برگرفته از هزار ویک شب برای برخی جوامع یک نماد است.در کشورهای عربی سندباد یک نماد ادبی است و شاعران معاصر بسیاری از آن استفاده کرده اند و این گونه بر غنای شعر خود افزوده اند.
سندباد در ادبیات معاصر عربی نماد ماجراجویی، حرکت به جلو، خطر کردن و از سوی دیگر نماد فرار از سکون، تکرار و بیهودگی است. خلیل حاوی شاعر شهیر لبنانی یک شعر معروفی به نام سفر هشتم سندباد دارد که در آن از شخصیت سندباد به عنوان یک نماد استفاده کرده است.
علاءالدین و چراغ جادو نیز یکی دیگر از نمادهای شعر معاصر عربی است.
علاأالدین و
چراغ جادو نماد نیروی خارق العاده ای است که غیرممکن را ممکن می سازد و رویاهای از دست رفته را محقق می کند.
عبدالوهاب البیاتی یک شاعر معاصر عرب است که از نماد علاالدین در شعر خود استفاده کرده است:
دختر کوچکم نادیه
در آسمان چشمانت فرشتگان را دیدم
چراغ جادوی علاأالدین را پیدا کردم و به جزیره های مرجانی رهسپار شدم
و به چراغ جادو گفتم به من یک شعر بده
دخترم! فردا از جزیره های مرجانی بازخواهم گشت
با یک بغل گل و
با یک شعر
از انتهای باغ خواهم آمد
واقعا از افراد تحصیل کرده انتظار اینطور صحبت ها باعث ناراحتی وو دلنگرانی می شود. نمی رود.سندباد دریانورد ایرانی بود که در بحرین استان ایران زندگی می کرد و علاالدین و چراغ جادو نیز داستان ایرانی است که مربوط به زمانی می شود که بغداد پایتخت ایران بود. متاسفم