فوتبالیستی که از خودروی خفاش شب جان به در برد+عکس
کد خبر: ۱۶۵۷۴۲
تعداد نظرات: ۸ نظر
تاریخ انتشار: 2019 December 22    -    ۰۱ دی ۱۳۹۸ - ۱۷:۴۰
سعی کردم خودم را نبازم. راننده از آیینه مدام به من نگاه می‌کرد. لباس پرسپولیس تنم بود، ساکم هم همراهم. راننده به من گفت: فوتبال بازی می‌کنی؟ بدون اینکه مکثی کنم گفتم من بازیکن پرسپولیس هستم. حالا هیچ وقت این را نمی‌گفتم، ولی یک لحظه احساس کردم این را بگویم به نفعم می‌شود.

چهره سرشناس فوتبال ایران خاطره عجیبی از قاتل معروف به «خفاش شب» دارد که آن را برایمان بازگو کرد.

اسماعیل حلالی خاطره‌ای تعریف می‌کند که هم ترسناک است و هم شنیدنی. در دهه ۷۰ قتل‌های زنجیره‌ای چند خانم رعب و وحشت زیادی بین اهالی تهران ایجاد کرد. در نهایت مشخص شد غلامرضا خوش‌رو ملقب به خفاش شب، همان قاتل سریالی است که علاوه بر قتل سریالی خانم‌ها دست به سرقت می‌زد. او دستیاری به نام حمید رسولی داشت که به ادعای خودش در این قتل‌ها و سرقت‌ها کنار دستش بود، اما هیچ‌گاه این فرد پیدا نشد.

فوتبالیستی که از خودروی خفاش شب جان به در برد! +عکس

اسماعیل حلالی، اما خاطره‌ای برایمان تعریف و بار دیگر ماجرا‌های خفاش شب را برایمان زنده کرد. او در این باره گفت: «اوایل دهه ۷۰ من تازه یک خانه خریده بودم در آن طرف دهکده المپیک. خانه خواهرم در غرب تهران بود و من شب آنجا بودم، ولی تصمیم گرفتم به خانه خودم بروم. خواهرم چند بار گفت: بمان، ولی می‌خواستم بروم. آن وقت‌ها غرب تهران خانه‌های زیادی نداشت. یادم هست وقتی از خانه خواهرم بیرون آمدم همه جا تاریک بود و خلاصه من لب خیابان رفتم تا تاکسی سوار شوم. خیلی منتظر ماندم تا اینکه یک پیکان درب و داغان جلویم نگه داشت. تا سوار ماشین شدم فهمیدم این ماشین داستان دارد.»

او اضافه می‌کند: «یادم هست قدیم یک بچه محل داشتیم شر بود. او دستگیره‌های در ماشین را از داخل کنده بود. یعنی شما وقتی سوار می‌شدی، نمی‌توانستی پیاده شوی مگر اینکه خودش پیاده می‌شد و در را از بیرون باز می‌کرد. آن پیکان هم دقیقاً همین‌طور بود. دو نفر جلو نشسته بودند. من سعی کردم خودم را نبازم. راننده از آیینه مدام به من نگاه می‌کرد. لباس پرسپولیس تنم بود، ساکم هم همراهم. راننده به من گفت: فوتبال بازی می‌کنی؟ بدون اینکه مکثی کنم گفتم من بازیکن پرسپولیس هستم. حالا هیچ وقت این را نمی‌گفتم، ولی یک لحظه احساس کردم این را بگویم به نفعم می‌شود. به من گفت: چی همراهت داری؟ من خودم را به کوچه علی چپ زدم، ولی دوباره ادامه داد. جیبم را بیرون ریختم و گفتم فقط چند هزار تومان پول دارم، همین. زیاد پول تو جیب‌مان نمی‌گذاشتیم. رفیقش گفت: ساکت را باز کن. ساک را باز کردم دید لباس تمرینی‌ام است و بو می‌دهد، گفت: ببند. قشنگ چهره راننده در ذهنم هست. رفتیم تا به میدانی رسیدیم که با خانه من حدوداً دو، سه کیلومتری فاصله داشت. همدست راننده پیاده شد، در را باز کرد و من هم پیاده شدم. باورتان نمی‌شود، اینقدر ترسیده بودم که یک نفس تا دم در خانه‌ام دویدم. گفتم خدایا عجب اشتباهی کردم. بنده خدا خواهرم چند بار به من گفت: بمان.».

اما حرف‌های پایانی حلالی خواندنی‌تر است: «فکر کنم حول و حوش یک ماه و خرده‌ای بعد از این ماجرا بود که گفتند خفاش شب را گرفتند. من عکسش را که دیدم درجا شناختم. دقیقاً همان کسی بود که من سوار ماشینش شدم. قشنگ چهره‌اش در یادم بود و هست. آن‌ها دنبال خانم‌ها بودند، ولی آن شب فکر می‌کردند می‌توانند از من دزدی کنند. چندی بعد هم او را اعدام کردند و یادم هست که چقدر ماجرا سر و صدا کرد. این خاطره را تا به حال جایی تعریف نکرده بودم.»

خبرورزشی

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
فرزاد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۶:۵۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۲
1
28
خب ایشان هم تایید کرد که آن پس فطرت جانی در جنایاتش هم دستی داشته است که به قول شما هیچوقت دستگیر نشد. یعنی ماشاالله به نیروی انتظامی با این همه دقت در عمل!
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۱۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۸
بعداز چندتا تجاوز به عنف و سپس قتل زنان و دختران بالاخره بطورتصادفی خفاش شب در یکی از پارکهای غرب تهران خوابیده بوده پلیس بهش مظنون میشه (نه بخاطراینکه خون آشامه بلکه همینجوری بخاطر سرووضعش) مورد بازجویی قرار میده بعدهم میبرندش کلانتری ودر بازجوییهای فنی لو میده که چه جنایتهایی کرده آخرش هم اعدام شد.
سید مرتضی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۴۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۲
0
17
اسی جان از حرفات و داستانی که برات اتفاق افتاد کاملا مشخصه خودتو اصلا نباخته بودی
مهدی
|
United Kingdom
|
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۲
1
12
امیدوارم همون شب موضوع رو به پلیس اطلاع داده باشی و الا متاسفانه خیلیها خرشون که از پل رد شد بیخیال همه چیز میشن.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۶:۵۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۲
دوست عزیز دقت کن : فرمودن بعدا که عکسشو دیدن فهمیدن قاتله . اون لحظه که نمیدونسته کیه .
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۴
0
4
اگر چهره خودش یادته خب قطعا چهره همدستش که در رو برات باز کرده هم یادته فکر نمیکنی در شناسایی و دستگیری اون بتونی کمک کنی؟؟ عجیبه اینهمه ساله ساکت بودی
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۴
2
0
بنظرم خالی بسته ،میخواد اسمش سر زبونا بیفته ،بعد این همه سال تازه یادش افتاده ، خفاش هم که زنده نیست تکذیب کنه ، دروغ هم که خرجی نداره ،کلا تخیل قوه خوبیه داره
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۵
0
1
ممنون از گروه تحقیق و پزشکی قانونی و گروه تشخیص همیت سر صحنه ... چه دقتی ---البته فراموش نکنیم اوایل دهه 70 بود بچه های انتظامی هنوز مجهز و پبشرفته نشده بودند
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار